گوناگون از جهان...webnet.loxblog.com
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 28 / 11 / 1390برچسب:کوروش,کبیر,هخامنشیان,تاریخ, توسط کیا عشوری.kia ashoori |
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 28 / 11 / 1390برچسب:, توسط کیا عشوری.kia ashoori |
دوران۵۵۹–۵۲۹ پیش از میلاد.[۱] (۳۰ سال)
تاجگذاریانشان، پارس
زادروز۶۰۰ یا ۵۷۶ پیش از میلاد
زادگاهانشان، پارس
مرگ۵۲۹ پیش از میلاد
محل مرگمحل قطعی درگذشت مشخص نیست.
آرامگاهپاسارگاد
پیش ازکمبوجیه دوم
پس ازکمبوجیه یکم
همسرکاساندان
دودمانهخامنشیان
پدرکمبوجیه یکم
مادرماندانا
فرزندانکمبوجیه
بردیا
آتوسا
آرتیستون
رکسانا

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 28 / 11 / 1390برچسب:, توسط کیا عشوری.kia ashoori |

نماد کوروش 

مهمترین نماد منسوب به کوروش «انسان بالدار» است. این نقش برجسته بر روی یکی از درگاه‌هایپاسارگاد قرار گرفته که به ۵۴۰ سال پیش از میلاد تعلق دارد. در آن پادشاهی که تاج مخصوصی بر سر دارد نقش بسته و برخی از باستان شناسان آن را کوروش بزرگ می‌دانند. دکتر جان کرتیس، باستان شناس و رییس بخش گنجینه‌هایخاور نزدیک در موزه بریتانیا در اینباره می‌گوید: بالای این نقش برجسته نوشته‌ای به سه زبان فارسی باستان، عیلامی و بابلی دیده می‌شده که اکنون از بین رفته‌است: «من کوروش شاه هخامنشی» این نوشته، مانند دیگر نوشته‌ها و کتیبه‌های پاسارگاد احتمالا پس از رواج خط فارسی باستان یعنی در دوره داریوش بزرگ به این نقش افزوده شده‌است. 

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 28 / 11 / 1390برچسب:, توسط کیا عشوری.kia ashoori |

ذوالقرنین 

نقش برجسته انسان بالدار د

درباره شخصیت ذوالقرنین که در کتابهای آسمانی یهودیان، مسیحیان و مسلمانان از آن سخن به میان آمده، چندگانگی وجود دارد و این که به واقع ذوالقرنین چه کسی است به طور قطعی مشخص نشده‌است.

کوروش سردودمان هخامنشی، داریوش بزرگ، خشایارشا، اسکندر مقدونی، چین شی هوان، یکی از ملوک حمیر گزینه‌هایی هستند که جهت پیدا شدن ذوالقرنین واقعی، دربارهٔ آنها بررسی‌هایی انجام شده‌است. ابوالکلام آزاد با تفسیر آیات ۸۲ تا ۹۵ سوره کهف دلایل استواری آورده‌است که ذوالقرنین موصوف، کوروش هخامنشی می‌باشد.

شماری از فقیه‌های معاصر شیعه نیز کوروش را «ذوالقرنین» می‌دانند. علامه طباطبایی، صانعی ومرتضی مطهری از معتقدان این نظر هستند.در کتاب تفسیر نمونه، نوشتهٔ ناصر مکارم شیرازینوشته‌شده، از آن جهت به کوروش، ذوالقرنین می‌گفتند که شرق و غرب مال او بود.


نوشته شده در تاريخ یک شنبه 28 / 11 / 1390برچسب:, توسط کیا عشوری.kia ashoori |
منشور حقوق بشر کوروش یا استوانهٔ کوروش بزرگ لوحی از گل  پخته‌است کهدر سال ۵۳۸ پیش از میلاد به 

فرمان کوروش بزرگ هخامنشی پادشاه و بنیانگذار شاهنشاهی هخامنشینگاشته شده‌است.

 نیمهٔ نخست این لوح از زبان رویدادنگاران بابلی و نیمهٔ پایانی آن سخنان و دستورهای کورش به زبان

و خط میخی اکدی (بابلی نو) نوشته شده‌است. این استوانه در سال ۱۲۵۸ خورشیدی/ ۱۸۷۹ میلادی در

نیایشگاه اِسَگیله (معبد مردوک، خدای بزرگ بابلی) در شهر بابل باستانی پیدا شده و در موزه بریتانیا در شهر 

لندن نگهداری می‌شود. این منشور یکی از بزرگترین نشانه‌های روحیهٔ بردباری در فرهنگ ایرانی است.

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 28 / 11 / 1390برچسب:, توسط کیا عشوری.kia ashoori |

قطار می رود

تو می روی

تمام ایستگاه می رود

و من چقدر ساده ام

که سالهای سال

در انتظار تو

کنار این قطار رفته ایستاده ام

و همچنان

به نرده های ایستگاه رفته تکیه داده ام ...

...

خواهش می کنم ساده نباشید! وقتی رفت دیگه رفته. تمام!

(شعر از قیصر امین پور)

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 28 / 11 / 1390برچسب:, توسط کیا عشوری.kia ashoori |
افرادی که برای ازدواج با هیچکس مناسب نیستند شامل این موارد می شوند:


1. افرادی که بالغ رشد نیافته دارند.


افرادی که بالغ رشد نیافته دارن افرادی هستن که مهارت حل مساله ندارند، وقتی مشکلی براشون پیش میاد یا به مادرشون یا به شما پناهنده می شن و یا اینکه اصلا فلج می شن و کاری انجام نمی دن تا خودش خوب بشه!


افرادی که بالغ رشد نیافته دارن افرادی هستن که موقعیت شناس نیستن و مثلا نمی دونن توی مهمونی یا توی رستوران یا جلوی پدر و مادر شما و ... چه رفتاری مناسب هست. درست کثل بچه ها. مثلا باباشون باید بهشون بگه چی کار کنن یا مامانشون باید بگه چی بپوشن.


افرادی که بالغ رشد نیافته دارن افرادی هستن که دوستانشون هم بالغ نیستن. اینها رابطه ای دارن که به هیچ جا ختم نمی شه و دوستی هاشون در حد دور هم جمع شدن و خندیدن و متلک انداختنه. هیچ رشدی از دوستی ها نصیبشون نمی شه و دوستانشون هم همین خصوصیات رو دارن.


افرادی که بالغ رشد نیافته دارن افرادی هستن که جوگیر می شن، روی چیزایی که مامان و بابا تو بچگی یادشون دادن تعصب بیهوده دارن و اصلا کلا به چیزی فکر نمی کنن و تجدید نظر نمی کنن روی عقایدشون. از طرف دیگه آدمایی که هرچی هرکی بگه زود قبول می کنن بدون اینکه مغزشون شنیده ها رو فیلتر بکنه. تو هیچ زمینه ای صاحب نظر نیستن.

2. افراد کنترلگر:


افراد کنترلگر افرادی هستن که می خوان تو همه کارای همه آدما دخالت کنن و نظر بدن و نظرشون هم باید اعمال بشه. می خوان از همه کار همه سر در بیارن و مدام شما رو چک می کنن.


افراد کنترلگر می تونن زورگوها رو هم دربر داشته باشن یعنی حالت دیکتاتوری که یعنی هرچی من می گم وگرنه پدرتو درمیارم!

3. افراد پارانویید (شکاک)


افراد شکاک افرادی هستن که بدبینی بیمارگونه دارن – نباید با بدبینی های طبیعی ما اشتباه گرفته بشه، بعضی از شرایط مستلزم بدبینی هست.


افراد شکاک هم مدام به شما شک دارن و فکر می کنن همه در حال توطئه چینی علیه اونها هستن – حتی اگه هیچ مدرک موجهی در این مورد وجود نداشته باشه باز هم برای خودشون می سازن.


افراد شکاک به هیچ درمانی پاسخ نمی دن و در رابطه با این افراد از پا در میاید.


افراد شکاک روانپریش هم ممکنه بشن که این بدبینی در این آدمها توسعه پیدا می کنه و به زمین و زمان شک می کنن و فکر می کنن تو همه دیوارا شنود گذاشتن و ...

4. افراد معتاد


افراد معتاد افرادی هستن که اعتیاد به مواد مخدر یا قرص و دارو یا الکل و مشروبات دارن که در هر سه مورد، زندگی شون به شدت تحت تاثیر قرار می گیره.


5. افراد عصبی:


افراد عصبی افرادی هستن که زود از کوره در میرن. با این افراد واقعا نمی شه زندگی کرد و شما رو تحلیل می برن و دائما در استرس این هستید که نکنه منفجر بشن حتی وسط یه ارتباط عاشقانه.


با افراد عصبی نمی شه به راحتی حرف زد، نمی شه به راحتی در کنارشون بود و بهشون اعتماد کرد و نمی شه بچه تو دستشون بسپری حتی چون پدر عصبی هم هستن که ممکنه به بچه آسیب برسونن. امنیت جانی و عاطفی و روانی نداری.


افراد عصبی افرادی هستن که حد اقل دو بار در هفته طوری عصبانی میشن که همه متوجه می شن. شاید شما هم جزء همین دسته افراد باشید. اگر می خواید ازدواج خوبی داشته باشید به فکر درمان باشید چون قابل درمان هست.


6. سندروم "مامانم اینا" یا افراد بند ناف نبریده:


افراد بند ناف نبریده افرادی هستن که در روز 10 بار از مامانشون اینا نظرخواهی می کنن، اگر مامانشون مسافرت بره زندگیشون کلا تعطیل می شه تا برگرده، و به جز دست پخت مامان جون نمی تونن غذای دیگه ای بخورن (حداقل هفته ای یکی دو بار باید غذای ماانشون اینا رو بخورن وگرنه می میرن)


افراد بند ناف نبریده افرادی هستن که مامانشون براشون زن می گیره یا شوهرشون می ده، مامانشون براشون کار درست می کنه، مامانشون براشون لباس می خره و ...


افراد بند ناف نبریده افرادی هستن که به خانواده اول (پدر و مادر و خواهر برادر، نه همسر و فرزندان) وابستگی شدیدی دارن.


افراد بند ناف نبریده افرادی هستن که احتمالا با مادرشون رابطه ادیپال دارن و مادرشون همیشه بین شما و ایشون قرار داره و نمی ذاره رابطه شما دو نفره باشه و سالم پیش بره.

افراد بند ناف نبریده افرادی هستن که اگه مامانشون بگه اینو طلاق بده یا طلاقتو بگیر، همین کارو می کنن.


7. اختلالات شخصیتی حل نشده:


افراد دارای اختلال شخصیتی افرادی هستن که مشکلی از نظر روانی دارن که بیماری نیست اما روند طبیعی زندگی شون رو مختل می کنه. مثلا افراد خودشیفته، افراد منزوی، اجتنابی و یا خود کم بین.

با هیچ کدوم از این افراد ازدواج نکنید اگر خودتون رو دوست دارید.


(خدا نصیب گرگ بیابون نکنه!)

در مقاله بعدی در این مورد می گم که چه افرادی برای ازدواج "با شخص شما" مناسب نیستند.

منو از دونستن نظرات ارزشمندتون محروم نکنید.

مطالب مرتبط: معیار مهم انتخاب همسر که هیچکس برایتان نگفته است! (اینجا)

آیا می توانم با کسی ازدواج کنم که با من متفاوت است؟ (اینجا)

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 28 / 11 / 1390برچسب:, توسط کیا عشوری.kia ashoori |
افرادی که برای ازدواج با شما مناسب نیستند.

توی مطلب قبلی گفتیم با چه کسانی اصلا نباید ازدواج کرد. برای هیچ کس مناسب نیستن. تو این مطلب افرادی رو نام می بریم که برای ازدواج مناسب هستن، اما نه با شما.

خیلی ها آدم خوبی هستن، خیلی خوب، اما شما بهتره باهاشون ازدواج نکنید. مثلا؟

۱. اونهایی که از شما خیلی کوچیکتر یا خیلی بزرگتر هستن. اونها مال یه نسل دیگه هستن و احتمالا نمی تونید همدیگه رو درک کنید.

۲. اونهایی که از سرزمین های دور (far far away) اومدن! ازدواج از شهرهای دور یعنی ازدواج با کسی که با شما تفاوت خیلی زیادی داره و ممکنه نتونید همدیگه رو درک کنید.

۳. اونهایی که "از ما بهترون" هستن. شاید ازدواج با یه آدم پول ل ل ل دار آرزوی خیلی از ما باشه، یا ازدواج با کسی که وضعیت چندان مناسبی نداره و شما می خواید نجاتش بدید از فلاکت، اما مطمئنا این انگیزه ها از انگیزه "خوشبخت شدن" برای شما قوی تر نیست.

۴. اونهایی که اصلا مثل شما نیستن. مثل شما فکر نمی کنن، مثل شما رفتار نمی کنن، و مثل شما زندگی نمی کنن. خب چه دلیلی داره باهاشون ازدواج کنید؟

۵. اونهایی که خیلی بی حال تر یا خیلی با حال تر از شما هستن! این هم مهمه؟ صد در صد! حال و حوصله شما و همسرتون بهتره در یه سطح باشه. وگرنه ...!

۶. اونهایی که به اندازه شما مذهبی یا به اندازه شما غیر مذهبی نیستن. فکر می کنم نمونه شو توی اطرافیان خودتون دیده باشید.

۷. اونهایی که باهاشون تفاهم زیادی ندارید. همه چیزشون خوبه، اما اون چیزی نیستن که شما می خواستید. نمی تونید با هم کنار بیاید. حرفی برای گفتن با هم ندارید. با دوستاتون، با مامان و باباتون، با همسایه هاتون، با همه می تونید راحت بشینید حرف بزنید به جز این آدم خاص. تمام!

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 28 / 11 / 1390برچسب:, توسط کیا عشوری.kia ashoori |

                                           معیارهای انتخاب همسر و ازدواج

بر اساس چه معیارهایی باید شریک یک عمر زندگیمان را انتخاب کنیم؟


1. شخصیت: شما می خواید یک عمر کل زندگی تون رو با یکی شریک بشید و مسلما نیاز به کسی دارید که از نظر خصوصیات شخصیتی با شما هماهنگ باشه.


2. هوش: ضریب هوشی در فهم و درک متقابل تاثیرگذاره. کسی رو انتخاب کنید که هم شما حرف اون رو بفهمید و هم اون حرف شما رو.


3. ظاهر: خیلی ها از این ور بوم میفتن  خیلی ها هم از اونور. نه زیاد به ظاهر اهمیت بدین نه اینکه اصلا اهمیت ندید. نمی گم خوشگل، اما با کسی ازدواج کنید که ظاهرش براتون دلنشین باشه. کاری به معیارهای زیبایی هالیوود و بالیوود نداریم، فقط به دل شما باید بشینه همین.


4. آرزوها: شما آرزو دارید تو یه خونه روستایی زندگی کنید با مرغ و جوجه ها و ببعی هاتون و 6 تا بچه نی ناز، طرف انتهای آرزوش زندگی تو ناف تهرانه تو یه برج بلند و بچه هم نمی خواد. نظرتون چیه؟!!


5. علایق و ارزشها: به نظر شما دوستی با جنس مخالف هیچ مشکلی نداره و همیشه می تونه وجود داشته باشه، اما طرف مقابل حرف زدن با جنس مخالف رو هم مشکل دار می دونه. به این می گن تفاوت نظام ارزشی. اما علایق: زندگی مشترک هم ریشه می خواد هم شاخ و برگ. شاخ و برگش در بر دارنده همین علایق مشترک هست که شما رو به هم نزدیکتر میکنه. مثلا اینکه با هم برید کوهنوردی یا با هم کتاب خاصی رو بخونید و بحث کنید. یا حتی با هم بازی بارسلونا رو تماشا کنید و حالشو ببرید!


6. معنویت: شاید تکراری باشه، اما معنویت تاثیر زیادی روی خوشبختی داره. و تاثیر مثبتی روی زندگی زناشویی. با این حال اگر خودتون آدم معنوی نیستید با یه معنوی ازدواج نکنید که بعد بخواید بزنید تو سر و کله هم!


7. منش: رفتار و کردار درست. عادتهای درست و در یک کلام قابل تحمل بودن. نقش خیلی زیادی داره. شما نسبت به کسی که موهاشو بریزه توی روشویی چه احساسی دارید؟


8. خلاقیت: این هم جزء شاخ و برگهای زندگی هست. اما میزان خلاقیت شما با همسرتون باید هماهنگ باشه. یه آدم پرشور و خلاق رو تصور کنید در ازدواج با یه آدم ماست و بی حال که فقط صبح ساعت 7 سر کار رفتن و 5 غروب برگشتن و روزنامه خوندن راضیش می کنه!


9. مراقبت از فرزند: بچه ها باید آزاد باشن؟ یا به شدت تحت مراقبت؟ چه معیارهایی رو باید یاد بگیرن؟ تا چه اندازه باید وابسته شون کنیم؟ سوالاتی که بیشتر ما جوابشو نمی دونیم. شاید چون اکثر ما به مقوله ای به عنوان "شیوه تربیت فرزند" اصلا فکر نمی کنیم! اما یکی از عوامل اصلی اختلاف بین زن و شوهر ها نحوه تربیت فرزند هست. راستی شما بچه می خواید؟!


10. خودش بودن: کسی که براتون ادا در میاره مناسب ازدواج نیست. ازدواج با کسی خوبه که با "خود"ش بیاد جلو. والسلام!

امیدوارم انتخاب خوبی داشته باشید!

زینب شاهدی

با استفاده از کتاب "در جست و جوی عشق زندگی" نیل کلارک وارن

شاید از این مطالب هم خوشتون بیاد:

افرادی که نباید با آنها ازدواج کرد (اینجا)

با این آدمهای خوب ازدواج نکن! (اینجا)

معیار مهم انتخاب همسر که تا به حال کسی برایتان نگفته است! (اینجا)

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 28 / 11 / 1390برچسب:, توسط کیا عشوری.kia ashoori |
ضرب المثل ها و جملات جالب و خواندنی در مورد ازدواج

ایمیلهای اسپم با اینکه مزاحمن اما گاهی وقتا هم به درد می خورن!

ایمیلی برام اومد در مورد ضرب المثل های ازدواج که خوندنش خالی از لطف نیست. البته من با ذکر منبع میارمش: منبع: ایمیل من!

البته قرار دادن این مطلب به معنی تایید همه جملات نیست.

خواستگاری

 

1. هنگام ازدواج بیشتر با گوش هایت مشورت کن تا با چشم هایت. (ضرب المثل آلمانی) {گوش به مغز نزدیکتره احتمالا!}

2. مردی که به خاطر "پول" زن می گیرد، به نوکری می رود. (ضرب المثل فرانسوی)

3. لیاقت داماد، به قدرت بازوی اوست. (ضرب المثل چینی)

4. زنی سعادتمند است که مطیع "شوهر" باشد. (ضرب المثل یونانی) {چه شوهری؟ اینش هم مهمه}

5. زن عاقل با داماد "بی پول" خوب می سازد. (ضرب المثل انگلیسی)

6. زن مطیع، فرمانروای قلب شوهر است. (ضرب المثل انگلیسی)

7. زن و شوهر اگر یکدیگر را بخواهند در کلبه ی خرابه هم زندگی می کنند. (ضرب المثل آلمانی)

8. داماد زشت و با شخصیت به از داماد خوش صورت و بی لیاقت. (ضرب المثل لهستانی)

9. دختر عاقل، جوان فقیر را به پیرمرد ثروتمند ترجیح می دهد. (ضرب المثل ایتالیایی)

10. داماد که نشدی از یک شب شادمانی و عمری بداخلاقی محروم گشته ای. (ضرب المثل فرانسوی)

11. دو نوع زن وجود دارد؛ با یکی ثروتمند می شوی و با دیگری فقیر. (ضرب المثل ایتالیایی) {سه نوع مرد هم وجود داره: نوع اول، نوع دوم، و از همه مهمتر نوع سوم!}

12. در موقع خرید پارچه حاشیه آن را خوب نگاه کن و در موقع ازدواج درباره مادر عروس تحقیق کن. (ضرب المثل آذربایجانی) {زینب شاهدی: خودمون می گیم مادرو ببین دخترو بگیر!}

13. برای یافتن زن می ارزد که یک کفش بیشتر پاره کنی. (ضرب المثل چینی) {فقط یکی؟!}

۱۴. تاک را از خاک خوب و دختر را از مادر خوب و اصیل انتخاب کن. (ضرب المثل چینی)

۱۵. اگر خواستی اختیار شوهرت را در دست بگیری اختیار شکمش را در دست بگیر. (ضرب المثل اسپانیایی) {زینب شاهدی: آمریکایی ها میگن تنها راه ورود به قلب یک مرد از طریق شکمشه!}

۱۶. اگر زنی خواست که تو به خاطر پول همسرش شوی با او ازدواج کن اما پولت را از او دور نگه دار. (ضرب المثل ترکی) {ولی به نظر من با او زدواج نکن!}

۱۷. هیچ زنی در راه رضای خدا با مرد ازدواج نمی کند. (ضرب المثل اسکاتلندی) {زینب شاهدی: و همچنین هیچ مردی!}

۱۸. ازدواج مثل یک هندوانه است که گاهی خوب می شود و گاهی هم بسیار بد. (ضرب المثل اسپانیایی)

۱۹. ازدواج، زودش اشتباهی بزرگ و دیرش اشتباه بزرگتری است. (ضرب المثل فرانسوی)

۲۰. با قرض اگر داماد شدی با خنده خداحافظی کن. (ضرب المثل آلمانی)

۲۱. اگر می خواهی برای یک روز معذب باشی مهمان دعوت کن. اگر می خواهی یک سال عذاب بکشی پرنده نگه دار و اگر می خواهی مادام العمر در عذاب باشی ازدواج کن! (ضرب المثل چینی) {..: و تگر می خواهی در دو دنیا نگون بخت شوی کلا ازدواج نکن!}

۲۲. زناشویی غصه های خیالی و موهوم را به غصه نقد و موجود تبدیل می کند. (ضرب المثل آلمانی)

۲۳. دوام ازدواج یک قسمت رویِ محبت است و نُه قسمتش روی گذشت از خطا. (ضرب المثل اسکاتلندی)

۲۴. اگر کسی در انتخاب همسرش دقت نکند، دو نفر را بدبخت کرده است. (ناشناس)

۲۵. انتخاب پدر و مادر دست خود انسان نیست، ولی میتوانیم مادر شوهر و مادر زنمان را خودمان انتخاب کنیم. (پرل باک)

۲۶. با زنی ازدواج کنید که اگر "مرد" بود، بهترین دوست شما می شد. (بردون)

۲۷. با همسر خود مثل یک کتاب رفتار کنید و فصل های خسته کننده او را اصلاً نخوانید. (سونی اسمارت)

۲۸. ازدواج پیوندی است که از درختی به درخت دیگر بزنند، اگر خوب گرفت هر دو "زنده" می شوند و اگر "بد" شد هر دو می میرند. (نیوتن) {واقعا نیوتون بوده!}

۲۹. ازدواج بیشتر از رفتن به جنگ "شجاعت" می خواهد. (کریستین) {دقیقا. چه مردان شجاعی!}

۳۰. تا یک سال بعد از ازدواج، مرد و زن زشتی های یکدیگر را نمی بینند. (اسمیلر)

۳۱. پیش از ازدواج چشم هایتان را باز کنید و بعد از ازدواج آنها را روی هم بگذارید. (فرانکلین)

۳۲. خانه بدون زن، گورستان است. (بالزاک) {}

۳۳. تنها علاج عشق، ازدواج است. (آرت بوخوالد)

۳۴. برای یک زندگی سعادتمندانه، مرد باید "کر" باشد و زن "لال". (سروانتس) {بی ربط هم نگفته}

۳۵. ازدواج عبارتست از سه هفته آشنایی، سه ماه عاشقی، سه سال جنگ و سی سال تحمل! (تن)

۳۶. شوهر "مغز" خانه است و زن "قلب" آن. (سیریوس)

۳۷. عشق، سپیده دم ازدواج است و ازدواج شامگاه عشق. (بالزاک) {تا عشق رو چط.ری تعریف کنی}

۳۸. قبل از ازدواج درباره تربیت اطفال شش نظریه داشتم، اما حالا شش فرزند دارم و دارای هیچ نظریه ای نیستم. (لرد لوچستر)

۳۹. مردانی که می کوشند زن ها را درک کنند، فقط موفق می شوند با آنها ازدواج کنند. (بن بیکر)

۴۰. با ازدواج، مرد روی گذشته اش خط می کشد و زن روی آینده اش. (سینکالویس)

۴۱. خوشحالی های واقعی بعد از ازدواج به دست می آید. (پاستور)

۴۲. ازدواج کنید، به هر وسیله ای که می توانید. زیرا اگر زن خوبی گیرتان آمد بسیار خوشبخت خواهید شد و اگر گرفتار یک همسر بد شوید فیلسوف بزرگی می شوید. (سقراط)

۴۳. قبل از رفتن به جنگ یکی دو بار و پیش از رفتن به خواستگاری سه بار برای خودت دعا کن. (دانشمند لهستانی)

۴۴. مطیع مرد باشید تا او شما را بپرستد. (کارول بیکر)

۴۵. من تنها با مردی ازدواج می کنم که عتیقه شناس باشد تا هر چه پیرتر شدم، برای او عزیزتر باشم. (آگاتا کریستی)

۴۶. هر چه متأهلان بیشتر شوند، جنایت ها کمتر خواهد شد. (ولتر) {زینب شاهدی: تو یه مقاله علمی هم خوندم و از خیلی از صاحب نظران شنیدم}

۴۷. هیچ چیز غرور مرد را به اندازه ی شادی همسرش بالا نمی برد، چون همیشه آن را مربوط به خودش می داند. (جانسون)

۴۸. زن ترجیح می دهد با مردی ازدواج کند که زندگی خوبی نداشته باشد، اما نمی تواند مردی را که شنونده خوبی نیست، تحمل کند. (کینهابارد)

۴۹. اصل و نسب مرد وقتی مشخص می شود که آنها بر سر مسائل کوچک با هم مشکل پیدا می کنند. (شاو)

۵۰. وقتی برای عروسی ات خیلی هزینه کنی، مهمان هایت را یک شب خوشحال می کنی و خودت را عمری ناراحت! (روزنامه نگار ایرلندی) {ایرلندی ها هم انگار مثل مان!}

51. تا قبل از ازدواج فقط مرگ می تواند دو عاشق دلداده را از هم جدا کند اما بعد از ازدواج تقریبا هر چیزی می تواند سبب جدایی آنان شود! (سامرست موام) {واقعا چرا؟!}

52. ازدواج با یک زن مثل خریدن کالایی است که مدت ها مشتاقانه از پشت ویترین تماشایش کرده اید اما وقتی به خانه می رسید از خریدنش پشیمان می شوید. (جین کر) {بستگی به میزان جوگیری داره}

53. تا ازدواج نکرده ای نمی توانی درباره ی آن اظهار نظر کنی. (شارل بودلر)

54. زندگی زناشویی مثل تئاتر است، مردم صحنه زیبا و آراسته آن را می بینند درحالی که زن و شوهر با پشت صحنه درهم ریخته و پرماجرای آن سر و کار دارند. (فرانسیس بیکن)

55. ازدواج پدیده ای است برای تکامل مرد. (سانسکریت)

56. ازدواج مثل شهر محاصره شده است؛ کسانی که داخل شهرند سعی دارند از آن خارج و آنها که خارج هستند کوشش دارند که داخل شوند! (فرانکلین)

57. ازدواج قرارداد دو نفره ای است که در همه دنیا اعتبار دارد. (مارک تواین)

58. ازدواج مجموعه ای از مزه هاست هم تلخی و شوری دارد، هم تندی و ترشی و شیرینی و همینطور بی مزگی. (ولتر) {لایک!}

60. تا ازدواج نکرده ای نمی توانی درباره آن اظهار نظر کنی. (شارل بودلر)

61. ازدواج مقدس ترین قراردادها محسوب می شود. (ماری آمپر)

62. ازدواج کردن و ازدواج نکردن هر دو موجب پشیمانی است. (سقراط) {کلا زندگی کردن چطور؟!}

63. مجردان بیشتر از متاهلین درباره زنان اطلاع دارند چون اگر نداشتند آنها هم ازدواج می کردند! (اچ.ال.منکن)

64. ازدواج برای کسانی که تصور می کنند صبح روز بعد از آن، آدم دیگری می شوند موضوعی ناامیدکننده است. (ساموئل راجرز)

65. قبل از ازدواج، مرد قبل از خواب به حرف هایی می اندیشد که همسر آینده اش گفته است اما بعد از ازدواج، مرد قبل از اینکه همسرش حرف بزند به خواب می رود! (هلن رولان)

66. خیلی بامزه است که هنگامی که زنان از ازدواج خودداری می کنند اسمش را می گذاریم عشق به استقلال اجتماعی اما وقتی مردان از ازدواج خودداری می کنند به آن می گوییم ترس از مسوولیت اجتماعی! (وارن فارل)

67. ازدواج مثل اجرای یک نقشه جنگی است که اگر در آن فقط یک اشتباه صورت بگیرد جبرانش غیر ممکن خواهد بود. (بورنز)

68. ازدواج همیشه به عشق پایان داده است. (ناپلئون) {شاید برای شما اینطور بوده؟!}

69. ازدواجی که به خاطر پول صورت گیرد، برای پول هم از بین می رود. (رولاند)

70. زنان با این آرزو با مردان ازدواج می کنند که مردان تغییر کنند؛ که نمی کنند. مردان هم با این آرزو با زنان ازدواج می کنند که زنان تغییر نکنند؛ که می کنند! (آلبرت انیشتین) {لایک پلاس پلاس!}

نکته: مورد ۵۹ از اولش نداشت!

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 28 / 11 / 1390برچسب:, توسط کیا عشوری.kia ashoori |
اگرچه خیلی ها با ازدواج کردن خوشبخت می شوند، و بعضی از آنها هم زندگی معمولی دارند، اما ما در اینجا می خواهیم شما را با راه های بدبخت شدن در ازدواج آشنا کنیم!

1. با کسی ازدواج کنید که دقیقا نقطه مقابل شما باشد. بهتر است مطلقا هیچ شباهتی به شما نداشته باشد. اگر برونگرا هستید، همسری درونگرا انتخاب کنید. اگر بصری هستید، با یک لمسی ازدواج کنید. اگر به شیوه زندگی سنتی ایمان دارید، کسی که به سبک مدرن اعتقاد دارد ممکن است کاملا بدبختتان کند! هرچه شباهتهای شما مخصوصا در اعتقادات کمتر باشد بیشتر می توانید به بدبخت شدنتان مطمئن باشید.


2. برای ازدواج هول باشید. تا می توانید عجولانه تصمیم بگیرید. حتی اگر کم سن ترین جوان دم بخت فامیل هستید. از کجا معلوم همین فردا همه شان ازدواج نکنند و مجرد ماندن شما نقل محافل نشود؟! هر زمان شنیدید یکی از فامیل یادوستانتان ازدواج کرده به شدت نگران شوید، اما قبل از هرگونه اقدامی اصل شماره سه را بخوانید.


3. زودتر از بزرگترهای خانواده ازدواج نکنید. اصل شماره 2 را جدی بگیرید، اما نه در داخل خانواده. اگر خواهر یا برادر بزرگتر شما هنوز ازدواج نکرده، حتی اگر کلا قصد ازدواج ندارد، شما هم ازدواج نکنید و بگویید تا او ازدواج نکرده شما هم ازدواج نخواهید کرد، حتی اگر گیس هایتان هم مثل دندانهایتان سفید شود. همه خواستگارها و موارد خوب را هم به همین بهانه رد کنید. اینطوری سالهای بعدی عمرتان را می توانید به راحتی به گوشه ای نشستن و حسرت خوردن بگذرانید. در صورتی که اصل شماره 3 درمورد شما صدق نمی کند، به سراغ اصل 4 بروید.


4. همسر آینده تان را از اماکن عمومی مناسب تور بزنید! مثلا پارک، سینما، کوه، جشن تولد دوستتان، و یا بهتر از همه اینها، "چت روم"! اگرچه بعضی ها به همین طریق با هم آشنا شده و احیانا ازدواج موفقی هم داشته اند، اما نگران نباشید؛ این اتفاق به ندرت روی می دهد. پس با خیال راحت بروید و آستین بالا بزنید!


5. به اولین خواستگاری که در خانه می آید جواب مثبت بدهید. اگر پسر هستید، به خواستگاری اولین دختری که با او آشنا می شوید بروید و با او ازدواج کنید. اصلا مهم نیست چه شخصیتی دارد، چند سالش است و چقدر به هم می خورید. هدف صرفا ازدواج کردن است. بنابراین خودتان را درگیر این جزییات کم اهمیت نکنید.


6. به هیچ وجه خانواده ها را در جریان نگذارید. یکی از علل بسیار موثر در بدبخت شدن، در جریان نگذاشتن خانواده هاست. بالاخره بزرگترها چهارتا پیرهن بیشتر از شما پاره کرده اند و ممکن است هوس کنند شما را راهنمایی کنند. مخصوصا پدر و مادرتان که به غیر از خوشبختی شما چیزی نمی خواهند. به حرفشان گوش ندهید. خودتان کاملا به دور از اطلاع آنها همه چیز را ببرید و بدوزید.


7. هرچه کمتر همدیگر را بشناسید. یادتان نرود که هرچه شناخت دو طرف از هم بیشتر باشد احتمال بدبخت شدنشان کمتر می شود. اصلا از طرف مقابلتان سوال نپرسید و به سوالات او پاسخ ندهید. در صورت امکان تمرین کنید تا یک ریز برایش حرف بزنید؛ آسمان و ریسمان را به هم ببافید، خوابهایتان را تعریف کنید، فیلم سینمایی تعریف کنید و خلاصه هر کار می توانید بکنید تا اصلا نگذارید طرف مقابل یک کلمه از دهانش بیرون بیاید. چون در این صورت ممکن است با حرفهایش خودش را به شما بشناساند. دوره آشنایی باید بسیار کوتاه باشد. بهتر است همان شب آشنایی مراسم خواستگاری را برپا کنید و فردایش هم ازدواج کنید و زود قال قضیه را بکنید برود پی کارش!

۸. تا می توانید دروغ ببافید. خودتان نباشید. این بهترین فرصت است که می توانید همه آرزوها و آرمان های بربادرفته خودتان را زنده کنید! کافی ست کمی در دریای وهم و خیال غوطه ور شوید و بعد هرچه به زبانتان می آید بگویید. از مسافرتهای خارجی گرفته تا صداقت و نجابت و .... درمورد خودتان، خانواده تان، دوستانتان، شغل و درآمدتان، محیط کاریتان، و خلاصه هرچه به دستتان می رسد خالی بندی کنید.


۹. وعده های بی اساس بدهید. در پی اصل شماره 9، می توانید بر اساس دروغ هایتان وعده و وعیدهای واهی هم بدهید. اصلا نیازی نیست که به میزان توانایی خودتان و کلا امکان پذیر بودن وعده ها حتی فکر هم بکنید. وقتی در کنار دروغ ها چهارتا وعده پوچ هم سوار شود، معرکه می شود!


۱۰. کاملا احساسی تصمیم بگیرید. در همان نگاه اول یک دل نه صد دل عاشق شوید. کف کنید. هرچه بتوانید زودتر و شدیدتر شیفته طرف مقابلتان شوید، احتمال بدبختی شما بیشتر خواهد شد. تماس فیزیکی می تواند در این مورد نقش زیادی داشته باشد. حتما شنیده اید که عشق آدم را کور می کند. خب این همان عشق کور است. وقتی اینطور شیفته می شوید دیگر عقلتان از کار می افتد و بقیه ماجرا را هم خودتان بهتر می دانید!


۱۱. تغییر کنید. به محض شروع رابطه (یا حتی قبل از شروع آن!) شروع کنید به تغییر کردن. این تغییر باید در راستای علایق و سلایق طرف مقابلتان باشد. بلافاصله دریابید که او چه جور آدمی است و فوری مثل او شوید. بعد هم هرچه او گفت بگویید "من هم همینطور، عزیزم!" دقیقا همان چیزی شوید که او می خواهد. شاید فکر کنید این مکانیسم چندان موثر نیست، اما به شما اطمینان می دهم که هست: با این کار هم هویت خودتان را از دست می دهید، هم طرف مقابلتان را گول می زنید، و هم بعد از مدتی دیگر نمی توانید تغییراتتان را حفظ کنید و خودتان می شوید، و تازه اینجا شروع جر و بحث ها و اختلافات است! البته تاثیرات گسترده دیگری هم دارد که وقتی به این توصیه عمل کنید خودتان می فهمید.


۱۲. در معیارهایتان تجدید نظر کنید. فهرستی از معیارهایتان برای انتخاب همسر تهیه کنید. اگر مواردی مثل تفاهم داشتن، تناسب فرهنگی و خانوادگی، شخصیت مناسب و از این قبیل در آن بود بلافاصله آن را خط بزنید. کجای دنیا دیده اید که کسی با معیارهایی چنین منطقی و درست بدبخت شده باشد؟ معیارهای مهم تری مثل ماشین و خانه شیک، پدر پولدار، خوش تیپی و از همه مهمتر خوشگلی و جذابیت را جایگزین آنها کنید.


۱۳. چشم و هم چشمی کنید. اگر در پی عمل به اصل شماره 13، معیارهای غیرمنطقی کم آوردید، می توانید به چشم و هم چشمی متوسل شوید. ببینید دخترخاله ی لوس و پرافاده تان با چه کسی نامزد کرده، بعد معیارهایی انتخاب کنید که پوز او را بزنید. مثلا اگر نامزد او پرادو دارد، مال شما باید بی ام و آخرین مدل داشته باشد. اگر پسرعمو با یک دکتر ازدواج کرده، فوری دست به کار شوید و به هر قیمتی که شده یک پروفسوری چیزی برای خودتان دست و پا کنید. و از این قبیل. چشم و هم چشمی هم چشم او را کور می کند و هم چشم خودتان را!


۱۴. ساده باشید. اصلا منظورم از ساده بودن، ساده زیستی نیست، بلکه ساده لوحی ست. به راحتی گول بخورید. همه حرفهای طرف مقابل را – حتی اگر تابلو است که دارد خالی می بندد – با یک لبخند ملیح بپذیرید و تاکید کنید که او صادق ترین فردی است که در عمرتان دیده اید! به همه حرف هایش گوش کنید و هرچه از شما خواست انجام دهید. سهل الوصول هم باشید. همینها کافی ست!

نگران نباشید! نیازی نیست که همه این اصول را رعایت کنید. یکی دوتایش را هم که اساسی به کار ببندید، بدبخت شدنتان تضمین می شود. خیلی ها بوده اند که فقط با استفاده از یکی از این راه ها چنان بدبخت شده اند که بیا و ببین. به ما اعتماد کنید!

زینب شاهدی

موفقیت شماره ۲۲۷ و  ۲۲۸

شاید از این مطالب هم خوشتان بیاید:

معیارهای خوب برای ازدواج

افرادی که به هیچ وجه نباید با آنها ازدواج کرد

آدم خوبیست، اما با او ازدواج نکن!

چرا آمار طلاق اینقدر بالا رفته؟!

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 28 / 11 / 1390برچسب:, توسط کیا عشوری.kia ashoori |

اینکه ولن...تاین رو باید بذاریم کنار یا نذاریم و سپندار رو جشن عشق ایرانی بگیریم و ... رو زیاد بحث نمی کنم. فکر نکنم اشکالی داشته باشه که دوتاش باشه.

اما در هر حال الان داریم به ولن-تاین نزدیک می شیم و همه به دنیال یه هدیه خوب برای عشقشون (همسرشون یا همسر أینده شون!) هستن.

نمی خوام چیز خاصی رو پیشنهاد بدم. بدترین مطلب اینه که بنویسی برو برای همسرت کیف یا کفش یا مثلا ادکلن یا هر چیز دیگه ای بخر. مهم نیست چی هدیه بدی، اما تو این هدیه این موارد خیلی مهمه:

۱. هدیه ولن...تاینی رو انتخاب کنید که مورد علاقه طرف مقابل باشه نه مورد علاقه خودتون.

بیشتر ما موقع انتخاب هدیه، چیزهایی رو انتخاب می کنیم و طوری جشن می گیریم که دوس داشتیم برای خودمون بگیرن! حواستون باشه که طرف مقابلتون چی می خواد.

۲. کلیشه ای رفتار نکنید.

اصلا مهم نیست که روز ولنتاین همه دنیا برای طرفشون عروسک می خرن و شکلات ولن و یه چیز دیگه هم روش می ذارن. شما اون هدیه خاصی رو براش بخرید که منحصربفرده و اون خیلی ازش خوشش میاد.

۳. رفتار خوب همراه هدیه خوب خیلی بیشتر جواب میده.

اگر هدیه خیلی خوبی بهش بدید اما توی رفتارتون نشونی از عشق و محبت اصیل نباشه، اون هدیه به زودی به انباری خونه منتقل میشه و شما هم به انباری قلب طرف.

۴. به تاریخ روز ولن...تاین پایبند باشید.

روز ولنتاین ۱۴ فوریه ست. نه ۱۵ فوریه، نه ۱۳ فوریه و نه هیچ روز دیگه ای. تمام تلاشتون رو بکنید تا تو همین روز هدیه تون رو بدید. این کار لطف خیلی بیشتری داره.

۵. اون چیزی که هدیه رو دوست داشتنی می کنه اینه که شما انتخابش کردید.

اینکه برید مغازه و یه "پکیج ولنتاین" بگیرید که مغازه دار با سلیقه خودش انتخاب و طراحی کرده و کادو پیچیده و قلمبه ببرید بدید به طرف، هرچند که قشنگ ترین هدیه روی زمین باشه اما گرفتنش هیچ لطفی نداره چون با دستای خود شما بسته بندی نشده و هیچ عشقی توش نیست. و اون این رو می فهمه.

۶. یادداشت با دستخط خودتون و حرف دل خودتون فراموش نشه!

۷. فقط یک ولن...تاین!

بدون شرح!

زینب شاهدی

شاد باشید!

پ.ن: همیشه برای هدیه دادن منتظر مناسبت خاص نباشید، اما برای مناسبت های خاص حتما هدیه بدید.

شعر عاشقانه

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 28 / 11 / 1390برچسب:, توسط کیا عشوری.kia ashoori |

در این شرایط ازدواج نکنید!
10 وضعیت خطرناک برای ازدواج: چطور در انتخاب همسر تا این حد اشتباه می کنیم؟

 زینب شاهدی
 Shahdei.zeynab@gmail.com

گاهی اوقات زن و شوهر هایی را می بینیم که هیچ تناسبی با هم ندارند، مشکلات زیادی در زندگی مشترکشان دارند، و به نظر می رسد از همان اول ازدواجشان نادرست بوده است. در این مواقع با خودمان می گوییم چطور آنها همدیگر را انتخاب کرده اند؟ مگر از همان اول متوجه نبودند که تا این حد با هم اختلاف دارند؟
شاید فکر کنید که آنها در زمان انتخاب آگاهی و منطق درستی نداشته اند، یا اساسا آدمهای عجیب و غریبی هستند که توانسته اند دست به چنین انتخابی بزنند! اما بیشتر مواقع اینطور نیست: مساله این است که در خیلی از موارد، افراد در هنگام انتخاب همسر در شرایطی قرار می گیرند که نمی توانند فکر کنند و درست انتخاب کنند. باورتان نمی شود؟
در اینجا می خواهیم شما را با 10 وضعیت خطرناک برای انتخاب همسر آشنا کنیم که اگر خود شما هم در چنین شرایطی قرار بگیرید ممکن است ندانسته مرتکب همان اشتباهات آشکار شوید.

1. زیبایی خیره کننده:
شما دختر زیبایی هستید و هم خودتان و هم اطرافیانتان انتظار دارید همسری که انتخاب می کنید به اندازه خودتان زیبا باشد؛ شما پسر خوش تیپ و خوش هیکلی هستید و دوست دارید همسری داشته باشید که از این لحاظ هم سطح خودتان باشد؛ شما به تازگی با فردی آشنا شده اید که بسیار زیباست و واقعا شما را مجذوب خودش کرده است؛ همین جا بایستید: شما به شدت در معرض خطر انتخاب نادرست قرار دارید!
شکی نیست که همه ما زیبایی را دوست داریم و به سمت آن جذب می شویم. اما وقتی نقش زیبایی در انتخاب ما بیشتر از حد معقول باشد، دردسرهایمان هم شروع می شود. در شرایط بالا، احتمال اینکه فاکتور زیبایی و ظاهر در انتخاب شما نقش بیشتر از حد معقول داشته باشد زیاد است.
بهتر است قبل از اینکه کسی را برای خودتان انتخاب کنید، اولویت هایتان را مشخص کنید: با اینکه زیبایی برایتان اهمیت زیادی دارد، اما چه چیزهایی هست که برایتان از زیبایی اهمیت بیشتری دارد؟ چه معیارهایی را حاضرید فدای زیبایی کنید و از چه معیارهایی به هیچ وجه حاضر نیستید بگذرید؟ آیا اگر این فرد این همه زیبا نبود، باز هم او را انسان خوبی می دانستید؟

بقیه رو در ادامه مطلب بخونید.

احتمالا از این مطالب هم خوشتون بیاد:

 14 اصل برای بدبخت شدن در ازدواج!

افرادی که برای ازدواج با شما مناسب نیستند.

معیار مهم انتخاب همسر که تا به حال هیچکس برایتان نگفته است!

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 28 / 11 / 1390برچسب:, توسط کیا عشوری.kia ashoori |

نمایندهاصلح کسی است که برای نابود کردن رژیم اشغالگر قدس ایده همه جانبه داشته باشد.

با نرمش و انعطافی کهمقام معظم رهبری در طی مدیریت خود داشته‌اند، شرایط توسعه اقتدار بیشتر اسلام ونظام اسلامی و امة اسلامی در جهان پیش آمده است، در داخل گفتمان انقلاب اسلامیاحیا گردیده، در کشورهای اسلامی، بیداری اسلامی اوج گرفته و در غرب مخالفتها در حال تبدیلشدن به جنبشهای عظیم اجتماعی است. در این شرایط دشمن که ما را کانون هدایت حرکتعلیه خود می‌داند، با حرکات مذبوحانه درصدد ضربه زدن به انقلاب است، سه گزینه پیشماست:

1-مقابله انفعالی

دشمن در این فرض مرتبنقشه کشیده و عواملش اجرا می‌نمایند، ما نیز مرتب به دنبال کشف و خنثی‌سازی بودهمثل تحریم، ترور، خرابکاری و... مقابله بر اساس این فرض گرچه لازم است اما دردرازمدت فرسایشی و خسته‌کننده می شود.

2-مذاکره و عقب نشینی

عناصر سست در زیرفشارها عقب نشینی می‌کنند و رهبر را تنها می‌گذارند.

3-مقابله فعال

رهبر عزیز انقلاب و امةاسلامی به دنبال فعال نمودن بدنه جامعه در این مسیر می‌باشند، نمی‌توان منتظر بوددشمنان هر روز برای ما حادثه‌ای بیافرینند. مواضع بی‌سابقهاخیر معظم‌له در حمایت علنی از مبارزه با رژیم صهیونیستی نشان می‌دهد ایشان به جدبه دنبال نابود کردن اسرائیل با کمک امة اسلامی و نیروهای تازه انقلاب نموده می‌باشند،با این وصف ما نیاز به نمایندگانی داریم، که در عرصه‌های مختلف لوازم این سیاستجدی رهبری را ملاحظه نمایند، مثلا یک اقتصاد مقاومتی را برای شرایط خاص تدویننمایند. سخنان مهم رهبر معظم انقلاب در کرمانشاه نشان می‌‌دهد، ایشان باتوجه به شرایط داخلی و خارجی که اشاره شد، درصدد بازسازی سیاستهای نظام اسلامی درتمامی ابعاد می‌باشند، طبیعتا، مجلس نیز باید بتواند، قوانین متناسب با اینسیاستها را طراحی و تصویب نماید. لذا کسانی می‌توانند حضور مؤثر در مجلس داشتهباشند، که اولا گفتمان رهبری را به خوبی بشناسند، ثانیا توان ابتکار عمل در تولیدقوانین متناسب بر اساس مبانی دینی را دارا باشند. نکته مهم‌تر اینکه ما در فضایگفتمانی تشکیل دولت اسلامی به معنای وسیع آن و نو سازی ساستها می‌باشیم(1)، که همهعناصر مدیریتهای اصلی نظام بایست، مؤمن، انقلابی، شجاع، کارآمد، دشمن شناس و..باشند. این سنگ محکی است که به وسیله آن می‌توان نماینده اصلح را شناخت، نمایندهاصلح کسی است که برای نابود کردن رژیم اشغالگر قدس ایده همه جانبه داشته باشد.کسانی که توان شناخت گفتمان فعلی انقلاب اسلامی را ندارند، اگر به مجلس را یابند،توان همراهی با رهبری را در گامهای جدیدی که می‌خواهند بردارند را ندارند، درشعارها و سخنان افراد و جریانها دقت نماید، چه کسانی گفتمان جاری رهبری را شناختهاست. به امید انتخاب افرادی که توان تشخیص گفتمان انقلاب اسلامی در این شرایط راداشته باشند(ان شاءالله).

 (1)من یك نكته‌اى را در اینجا عرض بكنم. یكزنجیره‌ى منطقى وجود دارد؛پیش‌هااین را گفتیم، بحث شده. حلقه‌ى اول، انقلاب اسلامى است، بعد تشكیل نظام اسلامى است، بعد تشكیلدولت اسلامى است، بعد تشكیل جامعه‌ى اسلامى است، بعد تشكیل امت اسلامى است؛ این یكزنجیره‌ى مستمرى است كه به هم مرتبط است ... پس تشكیل جامعه‌ى اسلامى شد هدف؛ با همین خصوصیات، با همین شاخصهائىكه گفته شد. این هدف هرگز كهنه‌شونده نیست. مطالبه‌ى عدالت هرگز منسوخ نمیشود. ازاولِ تاریخ بشر تا امروز، انسانها به دنبال عدالت بوده‌اند. هر جا قیامى از طرفمردم هست، غالباً بر ضد بى‌عدالتى است، بر ضد تبعیض است. انسانها دنبال آزادىهستند. خداى متعال انسان را آزاد آفریده است؛ «لا تكن عبد غیرك و قد جعلك اللهحرّا»؛(4) خدا تو را آزاد آفریده است. انسان دنبال آزادى است؛ این یك خواسته‌ىفطرى است، این كهنه‌بشو نیست.

بنابراین وقتى انسان اهداف و آرمانهاى نظام اسلامى را نگاه میكند -یعنى جامعه‌ى اسلامى با این خصوصیات - مى‌بیند اینها هیچ وقت كهنه نمیشود. انسانهمیشه دنبال این آرمانهاست. هرچه هم كه حركت بكند، جا براى حركتِ بیشتر وجود دارد.مثلاً یكى از آرمانهاى شما پیشرفت است. پیشرفت نهایت ندارد، آخر ندارد. «فوق كلّذى علم علیم»؛(5) هرچه شما دانش داشته باشید، بالاتر از آن، دانشى متصور است. یعنىعرصه، یك عرصه‌ى تمام‌شدنى نیست. پس اینها كهنه نمیشود؛ لیكن در راه رسیدن بهاینها، آن حلقه‌ى قبلى، گفتیم دولت اسلامى است. دولت اسلامى، یعنى سازوكارها ونهادسازى‌هاى لازم براى ایجاد آن جامعه‌ى اسلامى؛ اینها چرا، ممكن است كهنه شود.ممكن است اقتضائات در دنیا جورى بشود كه این سازوكار، این هندسه‌ى نظام، كاملنباشد، مطلوب نباشد، لازم باشد عوض شود؛ هیچ اشكال ندارد. نظام اسلامى این ظرفیترا دارد. اگر نظامى دنبال آن آرمانهاست، آن آرمانها كهنه‌بشو نیست؛ اما سازوكارها،چینش این نهادهائى كه میخواهد ما را به آن آرمانها برساند، قابل نو شدن است.

البته نو شدن به معناى این است كه اقتضائات بیرونى و واقعیتها گاهى یكچیزى را اقتضاء میكند، یك روز چیز دیگرى را اقتضاء میكند؛ یك نمونه‌ى عملىِ عینى‌اشهمین سیاستهاى اصل 44 در باب اقتصاد است. یك روز تقسیم منابع اقتصادى در كشور بهآن شكلى بود كه در صدر اصل 44 قانون اساسى آمده است. اسم آوردند؛ این نهادها، اینبنیادها متعلق به بخش عمومى است، اینها متعلق به بخش خصوصى است - احصاء كردند،مشخص كردند - لیكن در ذیل همین اصل آمده است كه این تا هنگامى است كه به شكوفائىاقتصاد كشور كمك كند. معنایش چیست؟ معنایش این است كه اگر شرائط جورى شد كه اینتنظیم و این ترتیب به شكوفائى و پیشرفت اقتصاد كمك نمیكند، میتواند تغییر پیداكند؛ و تغییر پیدا كرد. این، همان جابه‌جا كردن خطوط هندسى نظام است....
البته همین تغییر هم باید متكى به اصول باشد. همین نگاهِ دوباره ونوسازى و بازسازى هم بایستى ناظر به اصول باشد؛ برگرفته و برخاسته‌ى از اصولاسلامى باشد. مثلاً فرض بفرمائید شایسته‌سالارى. احساس بشود كه شایسته‌سالارى، به اینشكل، بهتر تحقق پیدا میكند؛ یا عدالت، به این شكل، بهتر تحقق پیدا میكند سیاستها هم همین جور. سیاستهاى نظام هم ممكن است تغییر پیدا كند؛ یكروزى یك سیاست اقتصادى در كشور حاكم باشد، یك روز دیگر به اقتضاى نیازها، یك سیاستدیگر؛ منتها هر دو باید از اسلام گرفته شده باشد. این تغییر هم بایستى مبتنى باشد بر اصول اسلامى. سیاست دیپلماسى ماممكن است در یك شرائطى تغییر پیدا كند، لیكن این تغییر هم باید بر اساس اصول اسلامىباشد. اینجور نیست كه اگر چنانچه كسى سلیقه‌اش اینجور است، یا منفعت شخصى‌اشاینجور است، یا بقایش در مسند قدرت اینجور اقتضاء میكند، حق داشته باشد كه اینسیاست را یا این خط را تغییر دهد؛ نه، لازم است بر طبق معیارها باشد. البته در خودقانون اساسى تضمینهاى لازم براى این معنا هم پیش‌بینى شده است.

بنابراین با این دید، نظام جمهورى اسلامى، هم ثبات دارد، هم تحولدارد. ثبات وجود دارد،یعنى حركت، یك حركت مستمرى است به سمت آرمانها؛ تذبذب و عوضكردن راه وجود ندارد؛ حركت در خط مستقیم به سمت آرمانهاى معین است؛ اما سازوكارها عوضمیشود. یك وقت انسان به سمت یك هدفى میرود، ناچار است سوار اتومبیل بشود، در یكبخشى ناچار است سوار قطار بشود، در یك بخشى ناچار است سوار هواپیما بشود، در یكبخشى هم ممكن است لازم باشد پیاده حركت كند؛ اما هدف تغییرناپذیر است، اگرچه شكلحركت تغییرپذیر است.

بنابراین اگر بخواهیم این بخش را خلاصه كنیم، در پاسخ به این سؤال كهمسئله‌ى جوانى و پیرى نظام چگونه قابل حل است، باید بگوئیم: اولاً نوسازى نظام ممكن است، اما به معناى تجدیدنظر در آرمانهانیست؛ زیرا این آرمانها فطرى است. دوم، نوسازى به معناى تغییر نظامات، تغییرسازوكارها، تغییر سیاستها، عملى است، ممكن است، در مواردى هم لازم است و مانع ازتحجر است؛ منتها باید بر طبق اصول باشد. نكته‌ى سوم هم همین است كه این تغییر بایدبر اساس اصول باشد. پس آرمانها كه شاكله‌ىكلى نظام از آنها الهام گرفته، قابل تغییر نیست. نظام جمهورى اسلامى یك چنین نظامى است. با این نگاه، نظام فرسوده‌بشونیست، متحجربشو نیست، از راه‌بازمانده نیست و نخواهد شد؛ همیشه میتواند جوان باقىبماند. (بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با دانشگاهیان استان کرمانشاه(۱۳۹۰/۰۷/۲۴

1390/11/24

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 28 / 11 / 1390برچسب:, توسط کیا عشوری.kia ashoori |
پناهیان: جبهه پایداری می‌گوید جامعه کشش برخوردهای غیر مصلحت‌اندیشانه و انقلابی را دارد

 حجت‌الاسلام والمسلمین پناهیان گفت: بعضی‌ها برای اینکه بازی را به نفع خود تمام کنند مایلند اختلاف نظر را به دشمنی بین اصول‌گرایان تبدیل کنند؛ تا در اثر تضعیف آنان خود را تقویت نمایند.

 حجت الاسلام علیرضا پناهیان کارشناس مسائل مذهبی و فرهنگی در گفت‌وگویی با فارس، به واکاوی ریشه‌های فتنه 88 و نیز اهمیت و جایگاه انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی پرداخت که در ادامه به آن اشاره می‌شود؛
 
فارس: الان در آستانه انتخابات و پس از فتنه ۸۸ فضای سیاسی جامعه را چگونه می‌بینید؟
 
- طبیعتاً بعد از تنش‌های مربوط به فتنه، آرایش سیاسی جامعه تا حدودی تغیر کرده است؛ مطالبات و شعارهای مردم نیز تا حدی تفاوت یافته، و بهتر است بگویم متکامل شده است و این خاصیت جامعه انقلابی ماست که همیشه در حال تکاپو و تکامل است. اوضاع هیچ وقت به یک شکل باقی نمی‌ماند. این تحول و تطور علامت بی‌ثباتی نیست؛ بلکه علامت ثبات اصول انقلاب در میان مردم است که هر کس با آن فاصله پیدا می‌کند به مرور حذف می‌شود. وجود چنین وضعیتی علامت ثبات اصول انقلاب در میان مردم است که هر کس با آن فاصله پیدا می‌کند به مرور حذف می‌شود. وجود چنین وضعیتی علامت آن است که جامعه ما توسط گروهی سرمایه‌دار زالوصفت که احزاب را برای کنترل نخبگان ساخته‌اند و رسانه‌ها را برای فریب و تخدیر توده‌ها پرداخته‌اند، اداره نمی‌شود. آنچنان که در جوامع عقب‌مانده و درمانده دمکراتیک اینچنین است. اینجا آزادی به معنای واقعی آزاد است. سیاسیون باید بدانند که هیچ‌گاه کسی برایشان ضمانت نامه دائمی استقرار در عرصه سیاست صادر نکرده است، چه رسد به عرصه؛ قدرت که فراز و فرودهای بیشتری دارد. نه تنها باید در مسیر انقلاب باقی بمانی، بلکه باید در این مسیر پیشرفت کنی و همپای مردم انقلابی رشد کنی و به اصلاح دائم خود بپردازی.
 
فارس: هم اکنون در چه وضعیتی قرار داریم؟ ویژگی‌های مهم زمانه ما خصوصا پس از دوران فتنه چه چیزهایی است؟
 
اولا از نظر بین‌المللی ایران اسلامی جایگاه بی‌نظیری پیدا کرده است. اقتدار بی‌سابقه جمهوری اسلامی در بیانات امام امت رهبر عزیز انقلاب در خطبه‌ نماز جمعه اخیر مشهود بود. هدایت بیداری اسلامی در منطقه و حتی بیداری جهانی در کلمات و رهنمودهای ایشان کاملا احساس می‌شد و این را همه جهانیان می فهمند روز جمعه معلوم شد کوچکترین تهدید نظام مقدس ما علیه استکبار کارساز است در حالی که بزرگترین تهدیدهای دشمنان ما حتی اگر آن را اجرا کنند هم بی‌تاثیر است و بلکه به ضرر خودشان است. در چنین شرایطی طبیعی است مردم امیدوارانه‌تر و شجاعانه‌تر به میدان می‌آیند و از انقلاب و ولایت که مظهر اقتدار نظام است دفاع می‌کنند و اثرش را در حضور باشکوه مردم در راهپیمایی ۲۲ بهمن دیدیم.
 
از طرف دیگر یکی از ویژگی‌های زمانه ما این است که مطالبات انقلابی مردم اگر در ابتدای انقلاب بیشتر تحت تاثیر جو انقلاب و یا هیجانات دفاع مقدس شکل می‌گرفت پس از یک دوره فترت که دلائل خاص خود را دارد به شکل حقیقی‌تری بروز کرده و روز به روز جدی‌تر و عمیق‌تر می‌شود. چون روز به روز سطح معنویت و معرفت افزایش پیدا می‌کند و تجربیات انقلابی جامعه ما و بلکه جهان پیرامونی ما گسترده‌تر و عمیق‌تر می‌شود که همه مؤید حرکت انقلابی مردم ما هستند. در آینده نه چندان دور تمام کسانی که به روند رو به جلوی حرکت انقلاب کمک نکرده‌اند طبیعتا منزوی خواهند شد و جزء مطرودین جامعه قرار خواهند گرفت؛ چه رسد به کسانی که سنگ‌اندازی هم کرده‌اند.
 
یکی دیگر از ویژگی‌های زمانه ما این است که همگام با افزایش بصیرت و مطالبات انقلابی مردم، پیچیدگی فریب و نفاق هم افزایش پیدا کرده است و تلاش برای نفوذ در بدنه انقلابیون به انحاء مختلف بیشتر شده است. چون نه دشمنی‌ها کاهش پیدا کرده، نه چیزی از منفعت‌طلبی‌های سودجویان کاسته شده است. وقتی با بصیرت انقلابی راه‌های اصلی به نفوذ دشمنان و منفعت‌طلبان بسته می‌شود، طبیعتا از درزها و روزنه‌ها برای ایجاد هر نوع رخنه و شکافی استفاده می‌شود. این نباید موجب سلب اعتماد از نیروهای انقلابی شود، ولی باید هوشیارتر از گذشته بود و ارزیابی‌های دقیق‌تری از رفتار پیچیده دشمنان داشت و با احتیاط بیشتری گام برداشت.
 
ویژگی چهارم، چرخش قدرت بین نخبگان جامعه است که مقدمتاً عرض کردم. این گردش قدرت در هر جامعه‌ای امری طبیعی است؛ در جوامع دیکتاتوری با کودتا یا انقلاب‌های خونین همراه است و در جوامع به اصطلاح دمکراتیک، صوری و غیرواقعی است. اما چرخش قدرت بین نخبگان در جامعه اسلامی ما یک امر حقیقی و تاثیرگذار است و همیشه با کمترین هزینه‌ها صورت گرفته است.
 
هر کس به تاریخ انقلاب ما نگاه کرده باشد می‌بیند جامعه اسلامی ما هیچگاه در مسیر حرکت انقلابی خود معطل کسی نمانده است و خود را مدیون و اسیر هیچ جریان عقب‌مانده‌ای نکرده است. البته بعضی‌ها وقتی قافیه را می‌بازند مایلند جرزنی کنند و به انواع طرفندها می‌خواهند قاعده بازی را بهم بزنند اما همیشه خود بازنده بوده‌اند. فتنه ۸۸ جدا از فرصت‌طلبی‌های بیگانگان، یکی از عوامل مهمش این بود که بعضی‌ها باخت در انتخابات را به منزله مرگ جریان خود می‌دیدند و نمی‌خواستند این را بپذیرند. در شرایط کنونی چرخش قدرت بین نخبگان که چندی است آغاز شده، در حال شکل‌گیری نهایی است و هر انتخاباتی از لحظه‌های حساس تجلی این چرخش است.
 
ویژگی‌های دیگری هم قابل ذکر است که به جهت اختصار صرف نظر می‌کنم. ولی جمع‌بندی این شرایط به ما می‌گوید ما با قدرت بیشتری به نبرد با مشکلات بزرگتری خواهیم رفت و باید با امید و هوشیاری کامل به برداشتن موانع جدید اقدام کنیم و فتنه‌های آینده را درهم بشکنیم.
 
فارس: در این میان پدید آمدن دو جریان مهم اصول‌گرایی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
 
-اولا شکل گرفتن این جبهه‌ها امری طبیعی است و حتی اگر آن را افتراق و جدایی بدانیم و بر آن انتقاد هم داشته باشیم، یک امر قهری و طبیعی به نظر می‌رسد. برای تبیین این افتراق می‌خواهم قبل از پرداختن به علل تاریخی این شکل‌گیری به تبیین تفاوت اصلی بین این دو جریان بپردازم. به تصور بنده گروهی از اصول‌گرایان معتقدند باید با مدارا و سعه صدر بیشتری به میدان انتخابات رفت، و ضمن پافشاری بر اصول تا آنجا که جا دارد دائره اصول‌گرایی را گسترده‌تر کرد که این گروه بیشتر در جبهه متحد گرد هم آمده‌اند. انصافا هیچگاه نمی‌توان در میدان سیاست بدون رعایت مصالح قدم برداشت و سعه صدر لازمه سازوکار اداره جامعه است. خصوصا اگر افراد انقلابی و دلسوز بخواهند چنین جریانی را رهبری کنند، کاملا قابل اعتماد خواهد بود.
 
و گروه دیگر زمانه را نیازمند این مقدار از تحمل و بردباری در برابر برخی از عناصر که دچار خطا و اشتباه شده‌اند نمی‌بینند و معتقدند جامعه کشش برخوردهای غیر مصلحت‌اندیشانه و انقلابی، در حذف هر کسی که به هر مقدار به اصول مقید نبوده است را دارد. که این گروه هم بیشتر در جبهه پایداری سازماندهی شده‌اند. البته باید این جبهه در مقام عمل بتوانند ثابت کنند چنین ایده‌ای را تعقیب می‌کنند و بتوانند در اجرای این ایده در تنظیم فهرست انتخاباتی موفق عمل کنند.
 
واقعیت این است که این دو نظر از قبل هم در متن جریان وفادار به اصول نظام و انقلاب وجود داشته و دارد؛ ولی ظاهرا هم اکنون زمان تجلی یافتن این دو دیدگاه در متن رقابت‌های انتخاباتی فرا رسیده است.
 
حالا ممکن است در رفتارهای برخی از وابستگان به این دو جریان اشتباهاتی هم دیده شود ولی اصل ماجرا از این قرار است. مهم این است که هر دو جریان توسط عناصر انقلابی و معتقد اداره می‌شوند.
 
فارس: تفاوت این دو جریان در همین «میزان مدارا» خلاصه می‌شود؟
 
- طبیعتا اطراف و ابعاد دیگری هم پیدا می‌کند ولی فعلاً همین تفاوت برجسته شده است و موجب پدید آمدن یک فضای رقابتی جدی در عرصه انتخابات شده است. البته باید مواظبت کرد که اختلاف‌ها موجب اتهام‌های ناروا نشود. شاید یکی از تفاوت‌های این دو جبهه در شیوه معنا کردن اصول‌گرایی و نحوه مصداق‌یابی برای آن باشد که هر دو گروه حرف‌های قابل ملاحظه‌ای دارند.
 
فارس: شما فکر می‌کنید مردم به کدام طرز تفکر رای خواهند داد؟
 
- من مایلم به جای اینکه پیش‌بینی کنیم، صبر کنیم و ببینیم واقعا مردم به کدام نظر بیشتر رای می‌دهند. اگر مردم به سمت سعه صدر رفتند معلوم می‌شود زمانه زمانه مدارا است و اگر مردم مدارا را ضروری ندانستند معلوم می‌شود طور دیگری است. البته هر گروه باید روشنگری‌ها و فعالیت‌های خود را داشته باشد. هرچند شاید این دو جریان وجه تمایز خود را مدارا و یا عدم مدارا نگذارند؛ ولی نتیجه در تعیین لیست انتخاباتی همین است. طبیعتا هرکدام از این دو نگاه دلایل خاص خود را در انتخاب افراد دارند.
 
فارس: حضور آیات مصباح و مهدوی را در راس دو جبهه پایداری و متحد چگونه تحلیل می‌کنید؟
 
- اولا این یکی دیگر از ویژگی‌های این زمان است که علماء طراز اول در مقام هدایت جریان‌های سیاسی بیش از گذشته وارد صحنه شده‌اند و این بسیار باعث مسرت و خرسندی است. البته آقایان قبلاً هم همیشه در میدان حاضر بوده‌اند اما به این نحوه بارز، بدیع و ارزشمند است. این نشان‌دهنده هرچه عمیق‌تر شدن بینش و نگرش جامعه و نیاز عرصه سیاست به اندیشه و علم است. هم آیت‌الله مهدوی و هم آیت‌الله مصباح هر دو در نهایت دلسوزی و فداکاری به میدان هدایت نخبگان سیاسی کشور آمده‌اند.
 
ثانیا هر دو بزرگوار از استقلال و سلامت سیاسی و ثبات قدم در طول این سال‌ها برخوردار بوده‌اند.جمله حضرت امام(ره) را درباره آیت‌الله مهدوی هیچگاه فراموش نمی‌کنیم و همچنین حضور ایشان در رأس یک مجموعه علمی ارزشمند مانند دانشگاه امام صادق(ع) و نیز مواضع انقلابی ایشان در طول سال‌های پس از انقلاب، ایشان را به نقطه اتکاء قابل اعتمادی تبدیل کرده است. همینطور مجاهدت های شجاعانه و عالمانه حضرت آیت‌الله مصباح را که بعضا منحصر به فرد بوده است و مجموعه علمی بسیار وزین مؤسسه علمی پژوهشی امام خمینی(ره) که از برکات وجودی ایشان است، ایشان را یک استوانه کم‌نظیر در انقلاب اسلامی ساخته است. واقعا حضور این دو بزرگوار بسیار مغتنم است و نشان می‌دهد که ما آینده بسیار بهتری را در عرصه سیاست پیش‌رو خواهیم داشت.
 
فارس: پس اینکه برخی مدعی‌اند جریان آقای هاشمی پشت سر جبهه متحد است و جریان انحرافی پشت سر جبهه پایداری است شما این ادعاها را قبول ندارید؟
 
- نخیر قبول ندارم. اولا این دو بزرگوار مستقل‌تر و هوشیارتر از آنی هستند که بازی بخورند. ثانیا تعداد فراوانی از افرادی که در هر دو مجموعه حضور فعال و موثر دارند سوابق روشن آنها دلالت بر استقلال این دو مجموعه دارد. البته همیشه باید احتمال نفوذ و سوءاستفاده داده شود. بالاخره هر جریان مغرضی که از پایگاه توده‌ای مناسبی برخوردار نیست مایل است از جریان‌های قوی سوء‌استفاده کند و یا در آن نفوذ نماید ولی بیش از این باید نگران دوبهم‌زنی‌های ناروا و اختلاف‌افکنی‌های مخرب بود که همیشه دشمنان ما را خوشحال می‌کند و بعضی‌ها برای اینکه بازی را به نفع خود تمام کنند مایلند اختلاف نظر را به دشمنی بین اصول‌گرایان تبدیل کنند؛ تا در اثر تضعیف آنان خود را تقویت نمایند.
 
فارس: به این ترتیب اتحاد این دو جبهه دیگر منتفی است؟
 
- نخیر شرایط ممکن است تغییر کند و رقابت‌ها به گونه‌ای دیگر شکل بگیرد. ولی امروزه اگر به صورت طبیعی به روند شکل‌گیری جریان‌ها در صحنه سیاسی نگاه کنیم نه تنها اتحاد منتفی به نظر می‌رسد بلکه رقابت اصلی بین این دو مجموعه خواهد بود. جریان‌های دیگر اگر به میدان بیایند از پشتوانه عمیق نظری و اصالت کافی برخوردار نیستند. ولی اگر شرایط با برخی عوام‌فریبی‌ها و یا فرصت‌طلبی‌ها متفاوت شد، بهتر است اصول‌گرایان و وفاداران انقلاب با متحد شوند.
 
فارس: نسبت به مفهوم و مصداق ساکتین فتنه چه نظری دارید؟
 
- سکوت در مقابل فتنه مورد نفرت همه مردم است. منتها درجات و مراتبی دارد و معقول به تشکیک است. بنده هم مانند بقیه مردم دلم از کسانی که در مقابل فتنه سکوت کرده‌اند خون است. ولی عملکرد معقول و انقلابی در هر برهه ما را نیازمند به ارزیابی دقیق‌تر و رعایت تمام جوانب امر می‌کند که ممکن است نتیجه آن بود که با همه انواع اشتباهات به یک شکل برخورد نکنیم. وارد جزئیات نمی‌شوم. ولی جدا از مقام‌نظر که هر سکوتی در مقابل فتنه مطرود است، در مقام عمل باید میزان اشتباهات افراد سنجیده شود و به طول کلی براساس اولویت‌‌ها برخورد شود. البته باید از عملکرد جبهه متحد در حذف برخی اسامی که عدم درک صحیح خود را از ولایتمداری به اثبات رسانده‌اند تقدیر کرد.
 
فارس: نسبت به وضعیت اصلاح‌طلب‌ها چه نظری دارید؟
 
- جریان اصلاح‌طلب یک بدنه دارد و یک رأس، باید ابتدا حساب این دو بخش را از یکدیگر جدا کرد. از طرف دیگر بدنه جریان اصلاح‌طلبی نیز جدا از عموم مردمی است که زمانی به اینها اقبال کرده بودند. بسیاری از مردم به خاطر سیاست و ابوی محترم آقای خاتمی به ایشان رأی دادند، اما سران اصلاح‌طلب همه را به حساب تفکرات غرب‌گرای خود گذاشتند و بعد البته به مرور پاسخ منفی مردم را دریافت کردند. هرچند ظاهراً‌ بعضی‌ها هنوز به اشتباه خود پی نبرده‌اند. رؤسای اصلاح‌طلب در انتخابات ۸۸ این اشتباه را تکرار کردند، آمدند و روی حساب نخست‌وزیر حضرت امام (ره) رأی جمع کردند و می‌خواستند همه را به حساب اندیشه‌های غرب‌زده خود بگذارند.
 
و اما بدنه اصلا‌ح‌طلب متشکل از چند طیف هستند، گروهی از آنان عمدتاً کسانی هستند که نسبت به تجربه غرب خوش‌بین هستند و بیشتر مایلند با نگاهی برآمده از برخی علوم منسوخ‌ تجربی به تفسیر دین و حتی پذیرش و یا عدم پذیرش احکام اسلام بپردازد. اینها یا از معارف دینی به صورت عمیق اطلاع‌ ندارند و یا به عالمان دینی کمتر اعتماد دارند. ولی اکثراً آدم‌های روشنفکری هستند که وقتی بن‌بست‌های تمدن غرب را می‌بینند، علی‌القاعده باید خود به خود از اصرار بر تکرار تجربه‌های روشنفکری هستند که وقتی بن‌بست‌های تمدن غرب را می‌بینند، علی‌القاعده باید خود را اصرار بر تکرار تجربه غرب فاصله بگیرند و نمی‌توان از آنها به عنوان سربازان وفادار و فداکار سران اصلاحات نام برد.
 
گروه دیگر انقلابیونی هستند که به صورت سنتی همیشه همراه با چهره‌های شاخص جریان باصطلاح چپ بوده‌اند و همیشه با مبانی یا بدون مبانی، اعتماد بیشتری به آن جریان داشته‌اند، ولی غالباً دلسوز انقلاب به حساب می‌آیند و افراد غیر منطقی هم نیستند. اینها نیز اکثراً از سران اصلاحات به خاطر اشتباهات فاحشی که داشته‌اند بریده‌اند.
 
البته برخی از کسانی که این بدنه را تشکیل می‌دهند مخالفان نظام هستند و کف مطالباتشان سقف مطالبات اصلاح‌طلبان است، که بسیار اندک هم هستند ولی مایلند بر انتخابات تأثیر بگذارند و افراد نزدیکتر به افکار خود را بالا ببرند. هر چند آنها همین مقدار التزام اصلاح‌طلب‌ها را هم نمی‌توانند قبول کنند و اگر فرصت کنند و بتوانند، دوست دارند از اساس نظام را ساقط کندن. اصلاح‌طلب‌ها هم بدشان نمی‌آید رأی اینها را برای شلوغی بازارشان با خود همراه کنند. برای اینها نمی‌شود فکری کرد. اما مابقی بدنه اصلاحات باید فکری برای نمایندگی طرز تفکر در فضای سیاسی جامعه داشته باشند.
 
به طور کلی آنان که در رأس جریان اصلاحات بوده‌اند نه تنها به خوبی از بدنه اصلی خود یعنی دو قسم اول نمایندگی نکرده‌اند بلکه در بسیاری از موارد موجب سرافکندگی طرفداران خود هم شده‌اند. بدنه سالم و بی‌غرض اصلاحات را باید دریافت و حساب آنها را باید از آن رؤسای فتنه جدا نمود. حتی باید به گونه‌ای این بدنه در جریان‌های فکری و سیاسی موجود بازتعرف شده رئوس خود را پیدا کنند و حضورشان در عرصه سیاست تثبیت شود تا به مرور فاصله‌های ایجاد شده از نظام که محصول بداخلاقی رئوس جریان اصلاحات بوده از بین برود و دیدگاه‌ها نیز به هم نزدیکتر شود. یادمان باشد که جریان اصلاحات سال‌ها بر طبل اختلاف و «دیو و دلبر» سازی، آن‌هم در تقابل با نظام تلاش وافر کرده است که امیدواریم همدلی‌های بیشتر در آینده شاه باشیم و رقابت‌های مخرب را در میان نخبگان سیاسی شاهد نباشیم. اما به نظر بنده هر کس در رأس اصلاحات بوده و بد عمل کرده، دیگر لیاقت حضور در صحنه سیاسی جمهوری اسلامی را ندارد. کجا بدنه اصلاحات به چنین رفتارهای زننده‌ای که سران اصلاحات انجام داده‌اند راضی بوده‌اند؟
 
فارس: مجلس بعدی چه مشخصاتی باید داشته باشد؟
 
- دو ویژگی کلیدی در نمایندگان مجلس بعدی باید باشد، تا بتواند مملکت را در شرایط سخت آینده به پیش ببرد. اولاً کارآمد باشد و از توانایی قانون‌گذاری و ژرف‌نگری مورد نیاز آن برخوردار باشد. ثانیاً ولایتمدار باشد، یعنی بفهمد آنچه موجب اقتدار کشور است و موجب سهولت گردش امور و صلابت نظام می‌شود و زحمات را کم می‌کند و هزینه‌ها را به شدت کاهش می‌دهد تقویت ولایتمداری به ویژه در میان نخبگان سیاسی است.
 
تأکید ما بر ولایتمداری یک امر معقول است. چرا که ولایت عامل تضمین مردم‌سالاری و عامل مهم موفقیت در تحقق عدالت در ابعاد گوناگون است. ما هرچه از تجربه شکست خورده دمکراسی به معنای غربی آن فاصله می‌گیریم و هرچه می‌خواهیم از دیکتاتوری پرهیز کنیم،باید هرچه بیشتر به ولایتمداری روبیاوریم.
 
فارس: درباره اصل انتخاباتی که پیش‌رو داریم چه نظری دارید؟
 
- اولاً دشمنان ما می‌خواهند مشارکت را کاهش دهند این خواست جدی دشمنان ماست و مهمترین نتیجه‌ای که می‌خواهند از این وضعیت بگیرند ایجاد بی‌ثباتی و ناامنی برای کشور است. هرکسی تلاش دارد مشارکت کاهش یابد باید برای همیشه از صحنه سیاسی کشور حذف شود و همکاری دشمنان این ملت تلقی شود. دشمنان ما مایلند مرد‌م‌سالاری دینی ما هم مانند دمکراسی پوسیده آنها بی‌رونق باشد تا الگو برای سایر ملت‌ها قرار نگیریم. امروزه برای دشمنان ما بیش از نابودی ما، نابود نشدن خودشان اهمیت دارد که آن را در گرو الگو نشدن ما می‌دانند.
 
ثانیاً این خواست دشمنان ماست که فرصت‌طلایی انتخابات را که همیشه موجب جلا یافتن انقلاب حیات مجدد ارزش‌های انقلاب بوده است را به تهدید تبدیل کنند و به بهانه‌‌‌های مختلف نظیر آنچه در انتخابات ۸۸ روی داد فضای جامعه را دستخوش ناامنی نمایند. دشمنان ما نمی‌خواهند ما بیش از این برای سایر ملتهای اسلامی الگو باشیم آنها مایلند به پیروزی و بهروزی را در موج اسلام‌گرایی منطقه به یأس مبدل کنند و راهش را این می‌دانند که لااقل چند نفر به خیابان‌ها بیایند و چند تا سطل آتش بزنند و شعارهای مطلوب آنان را سر دهند. تا آنها آن را در رسانه‌های عمومی چند برابر نشان دهند و موجب ناامیدی ملت‌ها بشوند.
 
امیدوارم که ملت سربلند ما عصاره فضائل خود را به مجلس بفرستند و با مشارکت بالا به حل مشکلات خود اقدام نمایند. که ریشه حل تمام مشکلات معیشتی و فرهنگی در گرو روی کار امدن افراد متدین کارآمد و انقلابی است که بتوانند با شجاعت در مقابل دشمنان بایستند و با تلاش و مجاهدت فراوان به این مردم خدمت کنند.
 
فارس: به عنوان آخرین سؤال شما خودتان چرا ثبت‌‌نام نکردید؟ ظاهراً در دوره‌های قبل هم به صورت جدی از شما درخواست شده بود اما قبول نکرده بودید.
 
- همه فعالیت‌های مفید در مجلس خلاصه نمی‌شود باید تقسیم مسئولیت کرد. بنده وظایفی دارم که اگر بتوانم همان‌ها را انجام بدهم کافی است و صحیح نیست که انتها و یا اوج فعالیت‌های انقلابی را حضور در مجلس بدانیم. بنده بدون حضور در مجلس هم به فعالیت سیاسی به ویژه در زمینه فکر سیاسی و فرهنگ سیاسی می‌پردازم و نیازی به حضور در مجلس برای انجام وظایف‌طلبگی خود نمی‌بینم. خصوصاً اینکه فعالیت تبلیغی و تربیتی را مهم‌تر از قانون‌گذاری می‌دانم. ضمن اینکه از بیرون مجلس هم می‌شود تأثیراتی در قانون‌گذاری داشت که امیدوارم با حضور نمایندگان انقلابی و روشن‌بین این امر تسهیل شود.
کد خبر:116667 -
http://www.rajanews.com/detail.asp?id=116667
تیتر سایت جبهه متحد از این مصاحبه:

حجت الاسلام پناهیان در گفتگویی تفصیلی عنوان کرد:
جبهه متحد به دنبال گسترش اصولگرایی است/ جمله حضرت امام(ره) را درباره آیت‌الله مهدوی هیچگاه فراموش نمی‌کنیم، اما درمتن آمده است.که در حاشیه مصاحبه آورده اند:جمله حضرت امام(ره) را درباره آیت‌الله مهدوی هیچگاه فراموش نمی‌کنیم و همچنین حضور ایشان در رأس یک مجموعه علمی ارزشمند مانند دانشگاه امام صادق(ع) و نیز مواضع انقلابی ایشان در طول سال‌های پس از انقلاب، ایشان را به نقطه اتکاء قابل اعتمادی تبدیل کرده است. همینطور مجاهدت های شجاعانه و عالمانه حضرت آیت‌الله مصباح را که بعضا منحصر به فرد بوده است و مجموعه علمی بسیار وزین مؤسسه علمی پژوهشی امام خمینی(ره) که از برکات وجودی ایشان است، ایشان را یک استوانه کم‌نظیر در انقلاب اسلامی ساخته است. واقعا حضور این دو بزرگوار بسیار مغتنم است و نشان می‌دهد که ما آینده بسیار بهتری را در عرصه سیاست پیش‌رو خواهیم داشت.
http://www.jebhemottahed.ir/vdcb.fb8urhba5iupr.html


تأمل نمایید: آیت الله مصباح(حفظه الله) با آن جلالت و شأن علمی و معنوی ای که دارند، وسط نایستاند و منتظر نماندند تا ببینند چه می شود. بلکه با موضع گیری صریح خود، سعی میکنند، کفه برخوردهای غیر مصلحت‌اندیشانه و انقلابی را سنگین نمایند.
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 28 / 11 / 1390برچسب:, توسط کیا عشوری.kia ashoori |
نشست چهارم تبیین نقشه الگوی پیشرفت اسلامی/ گفت‌وگو با وحید جلیلی؛
امروز می‌گویند صالح مقبول، فردا می‌گویند از ترس افسد به فاسد مقبول رأی بده/ سیستم‌های "لولو‌ محور" عوام‌فریبند!

گروه الگوی پیشرفت اسلامی- ایرانی؛ حجت‎‌الاسلام علی كشوری، محمد مهدی تهرانی: گفت‌وگو با وحید جلیلی خواه‏نا‏خواه به مصاحبه‏ای چالشی و پر از فراز و نشیب تبدیل شد. جلیلی مهمان چهارمین نشست تبیین نقشه الگوی پیشرفت اسلامی بود؛ نشستی که اگر چه در آن انتخابات محوریت داشت اما بحث بنیادین در ساحت نگاه تمدنی را در پی داشت. ضدیت توسعه و پیشرفت، محور چالشی بخش نخست گفت‌وگو با جلیلی بود و مسئله انتخابات، محور بخش دوم گفت‌وگو.

جلیلی معتقد است كه نباید برای تبیین الگوی پیشرفت اسلامی همه مواد غرب و توسعه را نفی کرد و فاسد دانست. او می‏گوید چه غرب و چه روشنفکران داخلی اساساً به مبادی و مبانی خود در عمل پای‌بند نیستند و نگریستن به آنها به منزله یک کل یکپارچه و بی‏نقص در حکم امتیاز دادن به آنهاست. وحید جلیلی معتقد است ادبیات انقلاب در مقابل تجدد و تحجر تعریف می‏شود و این هر دو را باید هم‌زمان با هم برای رسیدن به الگو لحاظ کرد.

جلیلی می‏گوید انتخابات برای ما فقط طریقیت ندارد؛ بلکه موضوعیت هم دارد. او می‏گوید انتخابات یک فرصت است برای رشد و حرکت. او معتقد است نباید بگذاریم برخی برای رسیدن به منافع سیاسی خود حزب‏اللهی‏ها را از نتیجه انتخابات مجلس بترسانند و ناگزیر از پذیرفتن لیست خود کنند. او توضیح می‏دهد که برخی می‏گویند: «با اینكه می‌دانید ما صلاحیت بالایی نداریم و اصلح نیستیم، بیایید به ما رأی بدهید كه براندازها رأی نیاورند.» و ادامه می‏دهد: «من می‌گویم تو خودت برانداز هستی. كسی هستی كه داری سلسله مراتب نظام جمهوری اسلامی را جوری می‌چینی كه اصلح در آن حذف بشود.»

او می‏گوید منفعت برخی در لولو ساختن برای موجه کردن برخی مصلحت‏های دروغین است و سیستم‏های لولومحور سیستم‏های عوام‏فریبی هستند. او اسم این سیستم‏ها را سیستم "هلو لولو" می‏گذارد!

وحید جلیلی فارغ التحصیل رشته معارف اسلامی و اقتصاد در مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه امام صادق(ع) است. او در جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی فعال است و در سابقه فعالیت‏های فرهنگی خود سردبیری ماهنامه نیستان، روزنامه ابرار، ماهنامه سوره و نشریه راه را دارد. بخش اجمالی گفت‌وگوی خواندنی رجانیوز با وحید جلیلی در ادامه می‏آید و متن کامل آن از سه پیوند زیر قابل دسترسی است:

در برابر دو خطر تجدد و تحجر قرار داریم/ نباید از غربی‏ها و روشنفکران گلادیاتور بسازیم

وقتی ما می‌گوییم مردم‌سالاری چه تفاوتی با دموكراسی غربی دارد؟

امروز می‌گویند صالح مقبول، فردا می‌گویند از ترس افسد به فاسد مقبول رأی بده

وحید جلیلی در این نشست گفت: امام به همان اندازه كه در مرزبندی با به اصطلاح مفاهیم غربی حساسیت دارد و با تجدد مرزبندی می‏کند، به همان اندازه هم با تحجر مرزبندی دارد و اگر ما می‌خواهیم به سمت یك الگو برویم، باید توجه داشته باشیم كه الگوی امام با نقد هم‎زمان تحجر و تجدد پیش می‌رود و اگر ما صرفاً بخواهیم به یك كفه این ترازو بیشتر توجه كنیم، به نظر من از رویكرد امام دور شده‌ایم.

وی افزود: اگر قرار است ذیل گفتمان امام و انقلاب اسلامی حرف بزنیم، دشمن‌شناسی ما باید كامل باشد. امام می‌فرمایند: «خون دلی كه پدر پیرتان از متحجرین خورده است، از هیچ‌كس دیگری نخورده است.»

وحید جلیلی با اشاره به عدم پایبندی غرب و متأثران از غرب به مبانی خود ادامه داد: حرف من این است كه ما داریم امتیازهایی به اینها می‌دهیم. یعنی این را مفروض می‌گیریم كه بله شما بالاخره یك اصولی دارید و به آن اصول وفادارید. من می‌گویم اصلاً در مورد اینها چنین چیزی صحت ندارد، یعنی اینها حتی پای‌بند به لیبرالیسم هم نیستند، برای همین است كه می‌بینید طرف تا دیروز آخرِ سوسیالیسم بوده، امروز آخرِ لیبرالیسم است. سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی یك روز سرپنجه نگاه كمونیستی و سوسیالیستی در ایران بوده، امروز شده سرپنجه نگاه لیبرالیستی و امپریالیستی و... به نظرم خیلی اشتباه است كه ما به اینها بگوییم شما دارید با مبنا عمل می‌كنید. اول باید این را رسوا كرد، چون اگر این را پذیرفتید، اگر كسی قرار باشد بر اساس اصول عمل كند، یك‌مقدار قدرت مانورش كم می‌شود و بعضی جاها مجبور است برای اینكه به بعضی از اصولش وفادار بماند، از بعضی از منافع خود بگذرد.

جلیلی به مواضع مقام معظم رهبری در مورد غرب و مدرنیته اشاره کرد و گفت: خود ایشان در دیدار اساتید بسیجی و در توصیف چمران به عنوان نمونه انسان تربیت شده انقلاب اسلامی می فرمایند: «در وجود یك چنین آدمى، دیگر تضاد بین سنت و مدرنیته حرف مفت است؛ تضاد بین ایمان و علم خنده‌آور است. این تضادهاى قلابى و تضادهاى دروغین -كه به عنوان نظریه مطرح می‎شود و عده‌اى براى اینكه امتداد عملى آن برای‎شان مهم است، دنبال می‎كنند- اینها دیگر در وجود یك چنین آدمى بى‌معنا است. هم علم هست، هم ایمان؛ هم سنت هست، هم تجدد؛ هم نظر هست، هم عمل؛ هم عشق هست، هم عقل" باید مراقب باشیم که حزب الله را گرفتار تضادهای قلابی و دروغین نکنیم که به قول آقا حرف مفت است.

وی توضیح داد که از نظر او، الگوی پیشرفت اسلامی و توسعه با هم تفاوت‏هایی را دارا هستند، اما این تفاوت‏ها از شكل شروع نمی‌شود. جلیلی در این خصوص گفت: اگر ما از ابتدا تعریف دقیقی از شکل نداشته باشیم، آن موقع ممكن است كلاه دیگری سرمان برود، چون یك عده می‌گویند این شكل را برداریم، آن شكل را بگذاریم. این شكل اصلاً دموكراتیك نیست، این شكل اصلاً تجددی و مدرن و... نیست. صرف اینكه این شكل، شكل او نیست، ما فكر می‌كنیم کارآمد نیست. ما می‌گوییم بیاییم راجع به ماهیت مشاركت صحبت كنیم تا بعد معلوم شود كه چه تفاوت‌هایی وجود دارند.

وی دموکراسی را متشکل از ثابت‌ها و متغیرهایی دانست و توضیح داد که شکل، اغلب ثابت است اما متغیرهای ارزشی و فکری جامعه می‏تواند تعیین کننده نتیجه دموکراسی باشد. جلیلی گفت: هر نظام یك جمهوریتی را برای خودش تعریف می‌كند. جمهوریت اصلاً این‌ جور تعریف می‌شود كه یك ثابت‌هایی دارد و یك متغیرهایی. رأی در چهارچوب این متغیرها تعریف می‌شود. در جامعه غربی، مبانی ثابت‌های‎شان می‌شود لیبرالیسم و آزادی، در جامعه اسلامی می‌شود اسلام.

جلیلی جریان انقلابی را پای‎بندترین جریان به جمهوریت قلمداد کرد و جمهوریت را در نظام اسلامی واجد موضوعیت و اهمیت دانست. وی گفت: می‌گویند نیایید از انتخابات و از جمهوریت دفاع كنید، چون یك مرتبه می‌بینید آقای خاتمی رأی می‌آورد. پاسخ من این است كه اولاً ما تا به‌حال خواستار ابطال هیچ انتخاباتی نشده‌ایم و به این اصل گردن گذاشته‌ایم، چرا پس هم چوب و هم پیاز را بخوریم؟ اتفاقاً وقتی به مردم رجوع می‌كنیم، چه موقع حزب‌اللهی‌‌ها رأی نیاوردند؟ دو اتفاق می‌افتد كه یكی‌اش این است كه آدم درستی مقابل او نگذاشته‌ایم. طرف می‌گوید وقتی من خاتمی و ناطق را مقایسه می‌كنم، چرا باید به ناطق رأی بدهم؟ خود ما وقتی به ناطق رأی دادیم، یادم هست می‌گفتیم با دلی پر از خون به آقای ناطق رأی می‌دهیم.

وی با یادآوری لیست‏های انتخاباتی گفت: فقط می‌گویند آقا! این لیست را بگیر و برو رأی بده. اصلاً خودت دنبال تحلیل نباش! خودت به دنبال فكر كردن نباش! خودت دنبال تطبیق نباش! ما یك تیم داریم كه در اتاق‌های دربسته می‌نشینند و تو به همین‌ها اعتماد كن! حتی اگر در این لیست آدم‌هایی را گذاشته باشیم كه تو دیده باشی 180 درجه خلاف این حرف‌هایی را كه ما می‌زنیم، عمل كرده باشند، باز اعتماد كن!

وی توجه به جمهوریت را موجب رشد مردم در نظام اسلامی دانست و روند شکل‏گیری لیست‏های انتخاباتی را در ایجاد اطمینان به لیست صادر شده موثر قلمداد کرد. جلیلی گفت: باید ببینیم آن لیست چگونه شكل می‌گیرد، بعد تصمیم می‌گیریم.

جلیلی تصریح کرد انتخابات برای بچه حزب‏اللهی‏ها موضوعیت دارد و نه صرفا طریقیت. وی گفت: برای قبائل سیاسی، انتخابات فقط طریقیت دارد و فقط ما را باید برساند به مجلس یا به شوراها یا به ریاست جمهوری، اما برای بچه حزب‌اللهی‌ها‌ این‌طور نیست، بلكه می‌گویند انتخابات برای ما فرصت بسیار خوبی است كه كشور روی موضوع خاصی متمركز شده، اذهان آماده‌تر و گوش‌ها شنواتر است و می‌شود كلی حرف زد.

وی انتخابات را موجب رشد فرهنگ سیاسی جامعه دانست و گفت: اگر ما مجلس را بشناسیم و بدانیم با یك قیام و قعود، صدها میلیارد را جا به جا می‌کنند، دیگر کافی نمی دانیم که بگوید من موافق جریان سیاسی فلان و مخالف جریان سیاسی بهمان هستم، بلکه می‌گوییم شما عجالتاً به این ده تا سئوال من جواب بده. راجع به اینها چه می‌دانی؟

جلیلی با یادآوری اهمیت کارنامه‏خوانی در انتخابات افزود: موقعی می‌شود كارنامه داد كه شاخص‌ها مشخص باشند. كارنامه‌خوانی لوازمی دارد. یكی این است كه شما اول شاخص‌ها را معلوم كرده باشید، ثانیاً شفافیت وجود داشته باشد. من همیشه گفته‌ام كه ادعاهای كاندیدا‌ها باید فعل گذشته داشته باشد. نمره ادعای "من فلان كار را خواهم كرد" بدون نگاه به گذشته صفر است. طرف باید بگوید من این كار را كردم. من فلان جا بودم و منشأ این اتفاق شدم.

وی با اشاره به آنچه سیستم "هلو لولو" می‏نامید، گفت: چه اصلاح‌طلب‌ها را لولو كردند، چه مشایی را لولو كردند، چه هاشمی را لولو كردند، هر كسی را که لولو كردند، من می‌گویم سیستم‌های لولو‌ـ‌ محور، سیستم‌های عوام‌فریبی هستند. این که بگوییم فساد صرفا متجلی شده در آقای فلانی یا در فلان جریان، عوام‌فریبی است.

جلیلی ادامه داد: یكی از اتفاق‌هایی كه باید بیفتد، مبارزه با نوعی از فساد سیاسی است كه متأسفانه در انتخابات توسط یك‌سری از نمادهای اصول‌گرایی نهادینه شده است. كسی كه می‌گوید در شرایطی كه اصلح وجود دارد، شما بیایید به صالح مقبول! رأی بدهید ـ‌كه خودش یك دروغ بزرگ است‌ـ فردا روزی از او بعید نیست كه بگوید در شرایطی كه صالح وجود دارد، شما بیایید به فاسد مقبول رأی بدهید كه افسد رأی نیاورد. یعنی به جای اینكه پیشرفت نظام و مسیر حركت نظام را به سمت رفتن به سوی اصلح طراحی كنیم و پیش ببریم، دقیقاً دارند برعكس عمل می‌كنند كه من به اینها می‌گویم جریانات برانداز "یستَدَلَّ عَلَی ادبارِ الدُّوَلِ بِاَربَعٍ". یكی از آنها "تَقدیمِ الاَراذِلِ وَ تَأخیرِ الاَفاضِلِ". بعد اینها چه می‌گویند؟ می‏گویند با اینكه می‌دانید ما صلاحیت بالایی نداریم و اصلح نیستیم، بیایید به ما رأی بدهید كه براندازها رأی نیاورند! من می‌گویم تو خودت برانداز هستی. كسی هستی كه داری سلسله مراتب نظام جمهوری اسلامی را جوری می‌چینی كه اصلح در آن حذف شود.

جلیلی، مصلحت را در انتخاب اصلح دانست و گفت: من همیشه یك تعبیر را به كار برده‌ام كه دوپینگ كار پهلوان‌ها نیست. در انتخابات مجلس پنجم ما دوپینگ كردیم و یك‌مقدار دور را از دست كارگزاران گرفتیم، اما سال بعد از آن، دوم خرداد شد.

وی ادامه داد: این‌ها بنیه سیاسی حزب‌الله را نابود می كنند. هاضمه سیاسی بچه حزب‌اللهی‌‌ها را با این فست‌فودها نابود می كنند. مثلا در مشهد شب انتخابات لیست در می‌آید، آقا بروید رأی بدهید. یك لیست پنج تایی می‌دادند، طرف اسم كاندیدا را به زور می‌خواند، بدون شناخت می‌رفت رأی می‌داد. آقا می‌گفت تحلیل كنید، هر چند غلط. اینها می‌گویند تحلیل نكنید هر چند درست! تحلیل نكن، چون ممكن است دچار التقاط و انحراف بشوی! بعد می‌بینی طرف اصلاً قدرت تحلیلش را از دست داده. به‌ مجرد اینكه با حرف جدیدی روبرو می‌شود، یك‎سره خودش را می‌بازد و متأسفانه اینها دارند با قیافه‌های حق به جانب در بعضی نهادها و جاهای دیگر این كار را می‌كنند و این را باید به آنها تذكر داد و نگذاشت كه این كار را بكنند. آقا! یك بار نتیجه گرفتی، دو بار نتیجه گرفتی، دفعه سوم می‌خورد توی دهنت...

جلیلی افزود: اصل قضیه این است. شما باید بنیه فرهنگ سیاسی حزب‌اللهی‌‌ها را ارتقا بدهید و انتخابات بهترین فرصت است. یكی از ملزومات و مقدمات كار این است كه بچه حزب‌اللهی‌‌ها نباید بگذارند هیجان نتیجه، آنها را بگیرد. اگر هیجان نتیجه آنها را بگیرد، كار تمام است.

کد خبر:116663 -
http://www.rajanews.com/detail.asp?lang_id=&id=116663
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 28 / 11 / 1390برچسب:,موضع,هاشمی,انتخابات,نهم,رفسنجانی, توسط کیا عشوری.kia ashoori |
حضرت آیت الله مصباح: امروز وظیفه من و شما در هر منطقه‌ای که هستیم، علاوه بر شناخت و معرفی اصلح، شناخت و معرفی افراد فاسد و مضر نیز هست، همانگونه که اگر شما دانستید پزشکی قلابی مطبی باز کرده ‌است و جان مردم را به خطر می‌اندازد، وظیفه دارید او را به مردم معرفی کنید.http://www.598.ir/fa/news/39435
*****
در مواضع افراد دقت نمایید کسانی که هنوز فدرت تشخیص هاشمی و افکارش و نقش او را در فتنه و کودتای ناکام 88 ندارند را چگونه قابل اعتماداند، از کجا می توان مطمئن شد این افراد توان برخورد با فتنه های احتمالی آینده را دارند، از کجا می توان فهمید که در توسعه کشور همان راه هاشمی را دنبال نکنند؟ در این مواضع دقت کنید:
1- لاریجانی:
رئیس مجلس شورای اسلامی همچنین در خصوص سئوال یکی از طلاب در مورد مواضع هاشمی رفسنجانی اظهار داشت: ایشان همانند همه رجال سیاسی خدمات و نقاط ضعفی داشتند که بنده برخی از رفتارهای ایشان را نمی‌پسندم!!!(واقعا فقط هاشمی ضعف داشته؟ پس چه کسی از فتنه گران حمایت کرد؟!)
2-مطهری مورد حمایت لاریجانی
2/1
-لاریجانی:مطهری فرد با تقوایی است، رد صلاحیت وی غلط بود

لاریجانی در بخش دیگری از سخنان خود در پاسخ به سوال یکی از طلاب در خصوص رد صلاحیت علی مطهری اظهار داشت: رد صلاحیت ایشان را درست نمی‌دانم من مطهری را انسان با تقوایی می‌شناسم و ۳۴ سال سابقه آشنایی دارم و او فرد متقی است.

وی ادامه داد:عدم التزام آقای مطهری به اسلام را قبول ندارم و این تصمیم غلطی بود که توسط شورای نگهبان اصلاح شد.

نماینده مردم قم در مجلس اضافه کرد: افراط و تفریط ها در تائید صلاحیت‌ها نادرست و اشتباه است که این امر تنها باید در چارچوب قانون باشد.
 2/1/1-نظر مطهری در مورد هاشمی:
اینها قادر به حذف آقای هاشمی از انقلاب نیستند. ایشان پایگاه اجتماعی خوبی دارد و مردم قدردان خدمتگزاران خود هستند. علت هجوم روانی و تبلیغاتی به ایشان ترس از اوست.
به گفته وی، تا زمانی که آیت​الله هاشمی​رفسنجانی به صحنه سیاسی برنگردد و مثلاً اقامه جمعه نکند بحران سیاسی اخیر تمام نمی‌شود، چون نقطه نظرات ایشان عادلانه و واقع بینانه است.}

2/1/2-علی مطهری در همایش اصلاح طلبان
2/4-مصباحی مقدم در مورد مطهری و لاریجانی
حجت الاسلام غلامرضا مصباحی مقدم عضو ارشد جامعه روحانیت مبارز تهران، در واکنش به لیست منتشره جبهه متحد اصولگرایان گفت: در مورد آقایان مطهری و کاتوزیان و عباسپور، شاید آقایان جبهه متحد خواستند لیستی داشته باشند که کمتر مورد هجوم رقبا باشد و به همین دلیل این حذفیات را دیدیم. به همین دلیل فکر می کنم بهتر است آقایان متکی و زاکانی بیایند و توضیح دهند که چرا این اقایان را در لیست تهران قرار ندادند. شاخه شاخه کردن و شعبه شعبه کردن جبهه اصولگرایان مردم را سردرگم کرد. من معتقدم آرای اصولگرایان با این لیست ها می شکند. در این تقسیم ذی نفع دیگران خواهند بود.
گزیده سخنان وی از این قرار است:
·          کسانی که ریاست آقای لاریجانی را برای ریاست مجلس ترجیح دادند، دایره شان خیلی وسیع است و کسانی که فعال بودند تا لاریجانی رئیس شود، محدود به افراد خاصی نیست. مثلا من و آقای توکلی حمایت جدی از لاریجانی کردیم و اگر دور بعد هم لاریجانی برای ریاست بیاید، مطمئنا از ایشان حمایت جدی می کنم. در مورد آقایان مطهری و کاتوزیان و عباسپور، شاید آقایان جبهه متحد خواستند لیستی داشته باشند که کمتر مورد هجوم رقبا باشد و به همین دلیل این حذفیات را دیدیم. به همین دلیل فکر می کنم بهتر است آقایان متکی و زاکانی بیایند و توضیح دهند که چرا این اقایان را در لیست تهران قرار ندادند

http://www.khabaronline.ir/detail/197956/

2/5-دفاع باهنر از اصولگرایی مطهریhttp://www.fardanews.com/fa/news/188026/
3-باهنر:بالاخره مواضع آقای هاشمی در طول این پنج  یا شش سال گذشته به خصوص از اول دوره دولت نهم زیر و بم‌های زیادی داشته است و بعضی جاها كاملا قابل نقد است و خیلی جاها هم كه تلاش‌هایی برای ایجاد وحدت داشته‌اند، قابل تمجید و افتخارآمیز است!"
http://rajanews.com/detail.asp?id=97612
4-مصباحی مقدم:
سؤال:منظورم تشریح اخلاق انتخاباتی نبود. ببنید در انتخابات ریاست جمهوری گذشته تخریب هایی علیه آقایان هاشمی رفسنجانی و ناطق نوری کلید خورد که هرگز به آنها پاسخ داده نشده است. فکر نمی کنید همین عارضه سبب باب شدن آن تخریب ها شود و باز هم چنین روندی را در انتخابات آتی شاهد باشیم؟ چنانکه باز هم برخی بر اساس تئوری «اهانت به هاشمی برای کسب رای بیشتر» بخواهند بر تنور اهانت به شخصیتی که در پیروزی انقلاب و پس از آن نقش داشته، بدمند؟ اصلا اگر چنین روشی باب شود، چطور در آینده می توان از ذخایر نظام دفاع کرد؟ 
جواب: البته من از آن تخریبهایی که در هنگام تبلیغات انتخاباتی دو طرف نسبت به هم داشتند بسیار ناراحتم، اما بهترین موضع گیری در این موارد، مواضع مقام معظم رهبری است. ایشان در مقابل هر شخصیت و گروهی سعی شان بر این است که مواضع اصولی و درست آنها را مورد توجه قرار دهند و افراد و گروه ها را برای انقلاب حفظ کنند. اقتضای بزرگ منشی رهبری هم در همین است. ما که مدعی پیروی از ولایت فقیه هستیم باید این رویکرد را سرلوحه کار خود قرار دهیم تا نقطه ضعف ها رفع شود. تاکید می کنم در قضیه پس از انتخابات 88 بین مواضع آقایان هاشمی و ناطق تفاوت جدی می بینم، آقای ناطق خیلی زود اعلام کردند که سرباز ولایت هستند و پس از آن هم موضع گیری دیگری نداشتند.
پس از انتخابات 88، نقطه ضعف های جدی ای از برخی دیگر، بروز کرد. برای حذف این نقاط ضعف در آنها، باید بر نقاط قوتشان تاکید کنیم تا به اصلاح رویکردهایشان بپردازند. حتی اگر آن رویکردها مستمر باشد. باید شخصیت یک فرد را روی هم رفته در نظر گرفت و جهات مثبت رفتاری او و سوابق او را در مقایسه با موارد منفی وی در نظر داشت. اگر چنین بکنیم به حفظ سلامت فضای عمومی جامعه کمک خواهیم کرد. امیدوارم در این دوره انتخابات شاهد چنین تخریبهایی از سوی هیچ یک از جریانات سیاسی نباشیم.
 
ای کاش مناظرات مدیریت شده ای پس از انتخابات 88 بار دیگر در صداوسیما شکل می گرفت تا ابهامات پیش از این انتخابات، برطرف شود. البته مردم ما عموما اعتماد فوق العاده ای به مقام معظم رهبری دارند و با توجه به مواضعی که ایشان پس از انتخابات گرفتند و توضیح ها و تبیینهای ایشان، بسیاری از مسائل شفاف شد. اما متاسفانه هستند کسانی که پس از آن مناظره ها، به افراد برچسب زده و به ایجاد سوال و ابهام در فضای عمومی جامعه دامن می زنند که کار شایسته ای نیست. http://khabaronline.ir/detail/198629/politics/election
5-دیدار هئت مؤتلفه با هاشمی در خرداد 90

http://www.fararu.com/vglf0cdc.w6dx1w,iiygaw.p.html

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 28 / 11 / 1390برچسب:, توسط کیا عشوری.kia ashoori |
تاثیر تحولات داخلی بر تصمیم گیری‌ دشمن؟
کیهان نوشت:
اگر فتنه 88 اتفاق نمی افتاد اكنون موقعیت راهبردی ایران در منطقه و جهان چگونه بود؟ اگر طرف های بازنده انتخابات 40 میلیونی سال 88 به رای مردم تمكین می كردند، مجری پروژه دشمن نمی شدند و با تن دادن به قواعد دموكراسی شكست از رقیب را می پذیرفتند، آیا باز هم دشمن مجال آن را پیدا می كرد كه راهبرد «تجمیع فشار بر ایران» را از سال 89 به این طرف به عنوان گزینه اصلی سیاستگذاری خود درباره ایران در پیش بگیرد؟ این سوال ها از این رو مهم است كه دقت در آنها می تواند یكی از مهم ترین مسائل امنیت ملی ایران ظرف 3 سال گذشته را تعیین تكلیف كند؛ مسئله ای كه می توان آن را «تاثیر تحولات داخلی بر تصمیم گیری های راهبردی دشمن» نامید. قلب این مسئله آنگونه كه با مطالعه سیر حوادث در این 3 سال می توان فهمید یك جمله بیش نیست: «تغییرات محیط سیاست داخلی در ایران، راهبردهای دشمن را چگونه و در چه جهتی جابجا كرده است»؟
خرداد 1387 را به یاد بیاورید. یك سال قبل از انتخابات ریاست جمهوری در ایران. در اینجا فرصتی برای توصیف دقیق شرایط محیط امنیت ملی ایران در آن مقطع نیست. به طور بسیار خلاصه، ایران یك سال مانده به انتخابات ریاست جمهوری 88 در اوج قدرت داخلی و منطقه ای قرار داشت. در داخل ایران مردم به دور از هر گونه انحراف طعم شیرین دریافت خدمت بی منت را چشیده بودند و در بین گروه های سیاسی هم اجماعی كم و بیش كامل در این باره وجود داشت كه دولت نهم تكرار خواهد شد. در محیط سیاست خارجی 5 قطعنامه شورای امنیت علیه ایران -كه 3 قطعنامه آن، قطعنامه تحریم بود- نه تنها هیچ تاثیری بر برنامه هسته ای ایران به جای نگذاشته بود بلكه برنامه ایران نسبت به سال 2006 یعنی زمانی كه تحریم ها علیه ایران آغاز شد، رشدی چنان محسوس داشت كه برخی از ناظران به بوش پسر طعنه می زدند كه اگر پرونده ایران را به شورای امنیت نمی فرستاد، شاید 164 ماشین سانتریفیوژ ایران در سال 2006، به این سرعت به 8000 سانتریفیوژ در سال 2008 تبدیل نمی شد. كار به جایی رسید كه خاویر سولانا در همان ایام به تهران آمد و با ارائه یك پیشنهاد به ایران كه تلویحا غنی سازی اورانیوم را می پذیرفت از ایران خواست مكانیسم فریز را جایگزین مكانیسم تعلیق كند كه تا پیش از آن غربی ها آن را خط قرمزی عبور ناپذیر می دانستند. تلفیق ناكامی در تاثیرگذاری بر رفتار ایران از طریق تحریم ها با دو عامل دیگر یعنی تشدید بحران در افغانستان و آشكار شدن نشانه های بحران مالی جهانی وضعیتی بوجود آورد كه آمریكایی ها در آن حتی دیگر قادر به پنهان كردن ضعف خود نیز نبودند. مذاكرات «ژنو یك» در اكتبر 2008 در هیمن فضا برگزارشد. آمریكایی ها برای نخستین بار در تاریخ مذاكرات ایران و غرب، مستقیما نماینده ای به این مذاكرات فرستادند و آنطور كه برخی مطلعان می گویند لحن آمریكا هیچ شباهتی به آن لحن زورگویانه و متفرعنانه همیشگی نداشت و خلاصه اینكه آشكارا می شد دید آمریكایی ها دریافته اند سبد گزینه هایشان در مقابل ایران كاملا خالی است و بنابراین چاره ای جز ورود به فاز تعامل و مذاكره از موضع برابر ندارند.
طلیعه انتخابات ریاست جمهوری در ایران كه آشكار شد به یك باره همه چیز معكوس گشت. در حالی كه بنا بود دور دوم مذاكرات یك ماه بعد از مذاكرات ژنو یك برگزار شود، خاویرسولانا تمایلی از خود برای از سرگیری مذاكرات نشان نمی داد. روشن بود كه اتفاقی افتاده است و به تعبیری كه نگارنده اغلب به كار می برد، غربی ها حس كرده اند یك گزینه جدید به سبد گزینه های آنها اضافه شده كه بهتر است تا آن را امتحان نكرده اند، از در مذاكره و امتیازدهی با ایران در نیایند.
آن گزینه چه بود؟ زمانی شاید نمی شد به این سوال یك پاسخ دقیق داد اما اكنون اطلاعات مبسوطی وجود دارد كه نشان می دهد در آستانه انتخابات سال 88 رصد فضای داخل ایران به غربی ها این پیام را داد كه درون فرایندی به نام انتخابات ریاست جمهوری دهم فرصتی گرانبها برای آنها وجود دارد كه نباید آن را از دست بدهند. غرب حس می كرد برای پایین كشیدن ایران از اوجی كه در آن قرار گرفته و برای فرار از تن دادن به حقارت پذیرش شكست در مقابل ایران متحدانی در داخل ایران یافته و لذا تصمیم گرفت با وجود نیاز مبرمی كه داشت روند مذاكره با ایران را تعطیل كرده و تمام امكانات خود را برای تقویت ناآرامی و بی ثباتی داخلی در ایران بسیج كند.
مذاكرات با ایران تا یك سال متوقف ماند. در تمام این سال امید غربی ها این بود كه شرایط داخلی ایران به قدری بحرانی شود كه ایران چاره ای جز امتیاز دهی در خارج برای جلوگیری از درگیری همزمان در دو جبهه نداشته باشد. مذاكرات ژنو دو درست یك سال بعد یعنی در اول اكتبر 2009 برگزار شد. این بار غربی ها در حالی پای میز آمدند كه گرچه می دانستند امیدی به موفقیت جنبش به اصطلاح سبز در ایران نیست و این بساط روز به روز بیشتر تحلیل می رود اما تصور می كردند الان ایران به لحاظ داخلی ضعیف شده و دیگر با قدرت و صلابت پیشین قادر به مقاومت در مقابل آنها نخواهد بود و ثانیا به دلیل اختلافات ما بعد انتخابات جامعه سیاسی در ایران دچار تشتت و پراكندگی شده و لذا آنطور كه هیلاری كلینتون همان ایام گفت ایران فعلا قادر به گرفتن تصمیم های بزرگ درباره مسائل سیاست خارجی و امنیت ملی خود نخواهد بود.
این اشتباه بزرگی است اگر كسی تصور كند خیانت فتنه 88 به كشور آتش زدن چند سطل آشغال یا چند روزی ناآرام كردن یكی دو خیابان در تهران بوده است. خیانت بزرگ و پاك نشدنی فتنه این بود كه قرار بود دشمن ناامید را امیدوار كند و فرآیند فشار بر ایران را كه در سال 87 ناكارآمدی آن آشكار شده و تقریبا از روی میز حذف شده بود مجددا به روی میز بازگرداند.
از اویل سال 1389 به این طرف كل ماجرای هماوردی راهبردی ایران و غرب در این یك جمله قابل خلاصه سازی است كه غرب می خواهد فتنه 88 را مجددا احیا كرده و بی ثباتی سیاسی در ایران را به شكلی جدید طوری كه فاقد ضعف های پروژه سال 88 باشد، بازسازی نماید.
آغاز فرآیند تجمیع فشار بر ایران كه غربی ها اكنون سعی می كنند آن را به اوج برسانند دقیقا مربوط به یك سال بعد از انتخابات ریاست جمهوری در ایران یعنی بهار 1389 است. در آن مقطع بود كه آمریكایی ها حس كردند فتنه سبز در ایران نیاز به كمك مستقیم تر و موثرتر طرف خارجی دارد و به همین دلیل تصمیم گرفتند مجموعه اهرم های فشار خود علیه ایران را كه فشار دیپلماتیك، حمله نظامی، عملیات اطلاعاتی و تحریم در راس آنها قرار داشت با هم تركیب كرده وبه طور همزمان اعمال كنند. از سال 89 تا همین امروز، تجمیع فشار خارجی بر ایران اساسا هیچ هدفی جز تقویت جریان فتنه- با تركیبی دیگر- در داخل ایران، تلاش برای بی ثبات سازی محیط درونی ایران و نهایتا وادار كردن نظام به امتیاز دهی به این جریان نداشته است و غربی ها عمیقا به این باور رسیده اند كه موثرترین راه برای مقابله با برنامه هسته ای و موشكی ایران هم همین است كه جریان سازشكار در ایران زمام امور را به دست بگیرد.
هم اكنون مجموعه ای شواهد وجود دارد كه نشان می دهد وضعیت شاخص های امنیت ملی ایران شباهتی عجیب به سال 87 دارد. و این دفعه ایران در اثر موج بیداری اسلامی در منطقه در موقعیت و جایگاهی به مراتب مقتدرانه تر از آن روزها قرار دارند. و از این روی غربی ها سخت در پی آن هستند كه راهی برای پایین كشیدن ایران از اوجی كه در آن قرار دارد یا به عبارت دیگر متوقف كردن ایران درپیچ تاریخی فعلی پیدا كنند. مجموعه طراحی ها برای انتخابات مجلس آینده تا آنجا كه به دشمن خارجی مربوط می شود همین هدف را تعقیب می كند و بزرگترین بی بصیرتی در شرایط فعلی این است كه كسانی با ندیدن این موقعیت حساس و بی توجهی به پروژه بسیار جدی كه غرب برای متوقف كردن رشد قدرت راهبردی ایران طراحی كرده، بر طبل اختلافات داخلی بكوبند و صحنه انتخابات را به جای آنكه صحنه وحدت و همدلی باشد، به محلی برای افزایش اختلافات تبدیل كنند.اگر معنای بی بصیرتی در سال 88 عدم مرزبندی سریع و به موقع با دشمن بود، معنای بی بصیرتی اكنون ندیدن دشمن و در نیافتن موقعیت تاریخی نظام جمهوری اسلامی است كه بر آستانه دروازه خیبر ایستاده است.
مهدی محمدی - روزنامه کیهانhttp://www.598.ir/fa/news/39935/
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 28 / 11 / 1390برچسب:, توسط کیا عشوری.kia ashoori |

مصباحی​مقدم: شان آیت​الله مهدوی​کنی حضور در جلسات چانه زنی با جبهه پایداری نیست

*اعضای جبهه پایداری گفته بودند که تا کنون 23 یا 26 بار از آیت الله مهدوی کنی درخواست ملاقات کرده اند اما ایشان نپذیرفته اند. در عوض هر هفته با آقای پورمحمدی دیدار دارند. چرا آیت الله مهدوی کنی به درخواست ملاقات اعضای جبهه پایداری پاسخی نداده اند؟
آقای پورمحمدی عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز هستند و خیلی طبیعی است که ایشان هفته ای یکبار در جلسات جامعه روحانیت مبارز یا خارج جلسه، آیت الله مهدوی کنی را ببینند. تقاضاهای بی پاسخ برای ملاقات با آیت الله مهدوی کنی هم مربوط به زمانی است که آقایان جبهه پایداری را بدون هیچ اطلاعی به آیت الله مهدوی جبهه متحد تشکیل داده بودند و اصلا به آیت الله مهدوی کنی نگفته بودند که برای چه چنین تشکلی را ترتیب دادند و هدفشان چیست؟ تصور آیت الله مهدوی کنی هم این بود که آنها می خواهند به شکل یک رقیب با جبهه متحد اصولگرایان کارشان را شروع کنند و طبعا ناراحت شده بودند. اما با وساطت هایی، امکان دیدار آنها فراهم شد و پس از دو بار مذاکرات طولانی که هر بار بیش از دو ساعت زمان برد، باز هم حاضر نشدند به جبهه متحد بپیوندند و نظر آیت الله مهدوی کنی را محقق نکردند. اگر هم پس از آن باز درخواست ملاقات کرده اند و بی پاسخ مانده است، طبیعی است. چون اقتضای سن و سال و جایگاه والای آیت الله مهدوی کنی این نیست که مدام در جلساتی حضور یابند که تلقی از آن «چانه زنی» است . آیا آنها حرف تازه ای برای گفتن دارند که باز هم می خواهند جلسه و دیداری ترتیب دهند؟

 http://khabaronline.ir/detail/198629/politics/election

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 28 / 11 / 1390برچسب:, توسط کیا عشوری.kia ashoori |
مصاحبه با مصباحی مقدم

*منظورم تشریح اخلاق انتخاباتی نبود. ببنید در انتخابات ریاست جمهوری گذشته تخریب هایی علیه آقایان هاشمی رفسنجانی و ناطق نوری کلید خورد که هرگز به آنها پاسخ داده نشده است. فکر نمی کنید همین عارضه سبب باب شدن آن تخریب ها شود و باز هم چنین روندی را در انتخابات آتی شاهد باشیم؟ چنانکه باز هم برخی بر اساس تئوری «اهانت به هاشمی برای کسب رای بیشتر» بخواهند بر تنور اهانت به شخصیتی که در پیروزی انقلاب و پس از آن نقش داشته، بدمند؟ اصلا اگر چنین روشی باب شود، چطور در آینده می توان از ذخایر نظام دفاع کرد؟ 
البته من از آن تخریبهایی که در هنگام تبلیغات انتخاباتی دو طرف نسبت به هم داشتند بسیار ناراحتم، اما بهترین موضع گیری در این موارد، مواضع مقام معظم رهبری است. ایشان در مقابل هر شخصیت و گروهی سعی شان بر این است که مواضع اصولی و درست آنها را مورد توجه قرار دهند و افراد و گروه ها را برای انقلاب حفظ کنند. اقتضای بزرگ منشی رهبری هم در همین است. ما که مدعی پیروی از ولایت فقیه هستیم باید این رویکرد را سرلوحه کار خود قرار دهیم تا نقطه ضعف ها رفع شود. تاکید می کنم در قضیه پس از انتخابات 88 بین مواضع آقایان هاشمی و ناطق تفاوت جدی می بینم، آقای ناطق خیلی زود اعلام کردند که سرباز ولایت هستند و پس از آن هم موضع گیری دیگری نداشتند.
پس از انتخابات 88، نقطه ضعف های جدی ای از برخی دیگر، بروز کرد. برای حذف این نقاط ضعف در آنها، باید بر نقاط قوتشان تاکید کنیم تا به اصلاح رویکردهایشان بپردازند. حتی اگر آن رویکردها مستمر باشد. باید شخصیت یک فرد را روی هم رفته در نظر گرفت و جهات مثبت رفتاری او و سوابق او را در مقایسه با موارد منفی وی در نظر داشت. اگر چنین بکنیم به حفظ سلامت فضای عمومی جامعه کمک خواهیم کرد. امیدوارم در این دوره انتخابات شاهد چنین تخریبهایی از سوی هیچ یک از جریانات سیاسی نباشیم.
 
ای کاش مناظرات مدیریت شده ای پس از انتخابات 88 بار دیگر در صداوسیما شکل می گرفت تا ابهامات پیش از این انتخابات، برطرف شود. البته مردم ما عموما اعتماد فوق العاده ای به مقام معظم رهبری دارند و با توجه به مواضعی که ایشان پس از انتخابات گرفتند و توضیح ها و تبیینهای ایشان، بسیاری از مسائل شفاف شد. اما متاسفانه هستند کسانی که پس از آن مناظره ها، به افراد برچسب زده و به ایجاد سوال و ابهام در فضای عمومی جامعه دامن می زنند که کار شایسته ای نیست. 
 
*آقای افروغ در مصاحبه ای که خیلی وقت پیش با خبرآنلاین داشتند معتقد بودند که باید از این آقایان اعاده حیثیت شود.فکر نمی کنید همین دلخوری ها و عدم حمایت از آنها سبب شد تا آقایان هاشمی و ناطق نوری دیگر در جلسات جامعه روحانیت مبارز شرکت نکنند؟
آقای هاشمی که از یکی دو سال قبل از انتخابات 88 در جلسات جامعه روحانیت شرکت نمی کردند، با اینکه ایشان از بنیان گذاران این تشکل هستند. اما به دلیل پاره ای تدابیر امنیتی که به دلیل مسندهای ایشان است و برخی مسائل دیگر ایشان تمایلی به حضور در جلسات جامعه روحانیت نداشتند. از جمله اینکه ایشان مایل نیستند که بگویند منحصرا عضو جامعه روحانیت اند و خودشان را چهره ای فراجناحی می دانند. به همین دلیل است که حزب کارگزاران به ایشان احساس تعلق می کند و حتی برخی، آقای هاشمی را لیدر کارگزاران می دانند که نمی خواهم آن را تایید یا رد کنم.
اما آقای ناطق نوری تا پیش از انتخابات 88 در جلسات جامعه روحانیت مبارز شرکت می کرد. ولی پس از آن دیگر حضور نیافت. شاید به دلیل این گلایه که چرا جامعه روحانیت مبارز نسبت به تعرض به ایشان در جریان مناظره های انتخاباتی اعتراضی نکرد یا از او حمایتی ننمود.
 
*اتفاقا این گلایه در فضای رسانه ای کشور مطرح شده است. واقعا چرا جامعه روحانیت مبارز از ایشان حمایت نکرد؟
نمی توانم قطعی بگویم اما تصور می کنم که تحلیل جامعه روحانیت مبارز این بود که اگر در حین انتخابات، موضعی می گرفت، روی آراء مردم تاثیرگذار بود. کما اینکه رهبری انقلاب هم نسبت به نامه آقای هاشمی موضعی نگرفت و تا قبل از انتخابات به آن پاسخی نداد. این عدم موضع گیری حکیمانه بود. اینگونه نبود که مقام معظم رهبری نسبت به آن نامه موضعی نداشته باشند. اما موضع گیری نکردند و تصورم این است که نظرشان این بود اگر موضع گیری خاصی بکنند، - چه نفیا یا چه اثباتا- روی آراء مردم اثر خواهد گذاشت. جامعه روحانیت مبارز نیز به تبعیت از رهبری چنین کرد.
 
*اما بعد از انتخابات مقام معظم رهبری در خطبه های نماز جمعه و حتی پس از آن، موضع گیری هایی کردند و مشخصا از آقایان هاشمی و ناطق نوری دلجویی کردند. چرا جامعه روحانیت چنین نکرد و به سکوت خود ادامه داد؟
البته مقام معظم رهبری در آن خطبه ها به خوبی از آقایان دفاع کردند، آقای ناطق هم همان زمان اعلام کردند که سرباز ولایتند و از این موضع عدول نکردند اما عدم حضور آقای هاشمی در مراسم تنفیذ ریاست جمهوری، کار قابل قبولی نبود. البته موضوع غیبت آقای ناطق نوری در جلسات جامعه روحانیت چندین بار مطرح شد و برخی دوستان مامور شدند برای ادامه حضور در جلسات از ایشان دعوت کنند، ولی آقای ناطق نوری قبول نکردند و گفتند که همچنان رنجیده خاطر هستند.
http://khabaronline.ir/detail/198629/politics/election

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 28 / 11 / 1390برچسب:, توسط کیا عشوری.kia ashoori |

او که از نامزدهای مورد حمایت جبهه متحد اصولگرایان است، در مورد انتقادات جبهه پایداری به لاریجانی  و باهنر هم گفت: این دوستان در طول دوره هشتم از آقایان لاریجانی و باهنر دلخور بودند، این مواضع ادامه آن دلخوریهاست، به نظر می رسد که آنها ناخواسته فضا را برای انتخابات آینده و حمایت از اصولگرایان، غبار آلود کرده اند

http://www.khabaronline.ir/detail/198665/politics/parties

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 28 / 11 / 1390برچسب:, توسط کیا عشوری.kia ashoori |
بصیرت در انتخابات شرط انتخاب است، چند ساعتی را برای مطالعه و تحقیق وقت گذاشتن شایسته است. مواردی را که به نظر حقیر لازم بوده را در اینجا جمع نمودم، بد نیست مطالعه شود، البته برای آگاهی بیشتر سرج موارد دیگر بهتر است،آنگاه با مشورت کاندیداهای مورد نظر برگزینید.مجلس آثار گسترده ای در داخل و جهان دارد، مقام معظم رهبری به دنبال حرکتهای پرشتابتر در داخل و منطقه اند،اگر مساعدت لازم صورت گیرد به جای مقابله های انفعالی صرف مثل مقابله با ترور و تحریمها،به دنبال نابود کردن اسرائیل میباشند(انشاءالله) و این نیاز به نیروی جهادی و پا به رکاب دارد.
1390/11/23

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 28 / 11 / 1390برچسب:, توسط کیا عشوری.kia ashoori |

نمایندهاصلح کسی است که برای نابود کردن رژیم اشغالگر قدس ایده همه جانبه داشته باشد.

با نرمش و انعطافی کهمقام معظم رهبری در طی مدیریت خود داشته‌اند، شرایط توسعه اقتدار بیشتر اسلام ونظام اسلامی و امة اسلامی در جهان پیش آمده است، در داخل گفتمان انقلاب اسلامیاحیا گردیده، در کشورهای اسلامی، بیداری اسلامی اوج گرفته و در غرب مخالفتها در حال تبدیلشدن به جنبشهای عظیم اجتماعی است. در این شرایط دشمن که ما را کانون هدایت حرکتعلیه خود می‌داند، با حرکات مذبوحانه درصدد ضربه زدن به انقلاب است، سه گزینه پیشماست:

1-مقابله انفعالی

دشمن در این فرض مرتبنقشه کشیده و عواملش اجرا می‌نمایند، ما نیز مرتب به دنبال کشف و خنثی‌سازی بودهمثل تحریم، ترور، خرابکاری و... مقابله بر اساس این فرض گرچه لازم است اما دردرازمدت فرسایشی و خسته‌کننده می شود.

2-مذاکره و عقب نشینی

عناصر سست در زیرفشارها عقب نشینی می‌کنند و رهبر را تنها می‌گذارند.

3-مقابله فعال

رهبر عزیز انقلاب و امةاسلامی به دنبال فعال نمودن بدنه جامعه در این مسیر می‌باشند، نمی‌توان منتظر بوددشمنان هر روز برای ما حادثه‌ای بیافرینند. مواضع بی‌سابقهاخیر معظم‌له در حمایت علنی از مبارزه با رژیم صهیونیستی نشان می‌دهد ایشان به جدبه دنبال نابود کردن اسرائیل با کمک امة اسلامی و نیروهای تازه انقلاب نموده می‌باشند،با این وصف ما نیاز به نمایندگانی داریم، که در عرصه‌های مختلف لوازم این سیاستجدی رهبری را ملاحظه نمایند، مثلا یک اقتصاد مقاومتی را برای شرایط خاص تدویننمایند. سخنان مهم رهبر معظم انقلاب در کرمانشاه نشان می‌‌دهد، ایشان باتوجه به شرایط داخلی و خارجی که اشاره شد، درصدد بازسازی سیاستهای نظام اسلامی درتمامی ابعاد می‌باشند، طبیعتا، مجلس نیز باید بتواند، قوانین متناسب با اینسیاستها را طراحی و تصویب نماید. لذا کسانی می‌توانند حضور مؤثر در مجلس داشتهباشند، که اولا گفتمان رهبری را به خوبی بشناسند، ثانیا توان ابتکار عمل در تولیدقوانین متناسب بر اساس مبانی دینی را دارا باشند. نکته مهم‌تر اینکه ما در فضایگفتمانی تشکیل دولت اسلامی به معنای وسیع آن و نو سازی ساستها می‌باشیم(1)، که همهعناصر مدیریتهای اصلی نظام بایست، مؤمن، انقلابی، شجاع، کارآمد، دشمن شناس و..باشند. این سنگ محکی است که به وسیله آن می‌توان نماینده اصلح را شناخت، نمایندهاصلح کسی است که برای نابود کردن رژیم اشغالگر قدس ایده همه جانبه داشته باشد.کسانی که توان شناخت گفتمان فعلی انقلاب اسلامی را ندارند، اگر به مجلس را یابند،توان همراهی با رهبری را در گامهای جدیدی که می‌خواهند بردارند را ندارند، درشعارها و سخنان افراد و جریانها دقت نماید، چه کسانی گفتمان جاری رهبری را شناختهاست. به امید انتخاب افرادی که توان تشخیص گفتمان انقلاب اسلامی در این شرایط راداشته باشند(ان شاءالله).

 (1)من یك نكته‌اى را در اینجا عرض بكنم. یكزنجیره‌ى منطقى وجود دارد؛پیش‌هااین را گفتیم، بحث شده. حلقه‌ى اول، انقلاب اسلامى است، بعد تشكیل نظام اسلامى است، بعد تشكیلدولت اسلامى است، بعد تشكیل جامعه‌ى اسلامى است، بعد تشكیل امت اسلامى است؛ این یكزنجیره‌ى مستمرى است كه به هم مرتبط است ... پس تشكیل جامعه‌ى اسلامى شد هدف؛ با همین خصوصیات، با همین شاخصهائىكه گفته شد. این هدف هرگز كهنه‌شونده نیست. مطالبه‌ى عدالت هرگز منسوخ نمیشود. ازاولِ تاریخ بشر تا امروز، انسانها به دنبال عدالت بوده‌اند. هر جا قیامى از طرفمردم هست، غالباً بر ضد بى‌عدالتى است، بر ضد تبعیض است. انسانها دنبال آزادىهستند. خداى متعال انسان را آزاد آفریده است؛ «لا تكن عبد غیرك و قد جعلك اللهحرّا»؛(4) خدا تو را آزاد آفریده است. انسان دنبال آزادى است؛ این یك خواسته‌ىفطرى است، این كهنه‌بشو نیست.

بنابراین وقتى انسان اهداف و آرمانهاى نظام اسلامى را نگاه میكند -یعنى جامعه‌ى اسلامى با این خصوصیات - مى‌بیند اینها هیچ وقت كهنه نمیشود. انسانهمیشه دنبال این آرمانهاست. هرچه هم كه حركت بكند، جا براى حركتِ بیشتر وجود دارد.مثلاً یكى از آرمانهاى شما پیشرفت است. پیشرفت نهایت ندارد، آخر ندارد. «فوق كلّذى علم علیم»؛(5) هرچه شما دانش داشته باشید، بالاتر از آن، دانشى متصور است. یعنىعرصه، یك عرصه‌ى تمام‌شدنى نیست. پس اینها كهنه نمیشود؛ لیكن در راه رسیدن بهاینها، آن حلقه‌ى قبلى، گفتیم دولت اسلامى است. دولت اسلامى، یعنى سازوكارها ونهادسازى‌هاى لازم براى ایجاد آن جامعه‌ى اسلامى؛ اینها چرا، ممكن است كهنه شود.ممكن است اقتضائات در دنیا جورى بشود كه این سازوكار، این هندسه‌ى نظام، كاملنباشد، مطلوب نباشد، لازم باشد عوض شود؛ هیچ اشكال ندارد. نظام اسلامى این ظرفیترا دارد. اگر نظامى دنبال آن آرمانهاست، آن آرمانها كهنه‌بشو نیست؛ اما سازوكارها،چینش این نهادهائى كه میخواهد ما را به آن آرمانها برساند، قابل نو شدن است.

البته نو شدن به معناى این است كه اقتضائات بیرونى و واقعیتها گاهى یكچیزى را اقتضاء میكند، یك روز چیز دیگرى را اقتضاء میكند؛ یك نمونه‌ى عملىِ عینى‌اشهمین سیاستهاى اصل 44 در باب اقتصاد است. یك روز تقسیم منابع اقتصادى در كشور بهآن شكلى بود كه در صدر اصل 44 قانون اساسى آمده است. اسم آوردند؛ این نهادها، اینبنیادها متعلق به بخش عمومى است، اینها متعلق به بخش خصوصى است - احصاء كردند،مشخص كردند - لیكن در ذیل همین اصل آمده است كه این تا هنگامى است كه به شكوفائىاقتصاد كشور كمك كند. معنایش چیست؟ معنایش این است كه اگر شرائط جورى شد كه اینتنظیم و این ترتیب به شكوفائى و پیشرفت اقتصاد كمك نمیكند، میتواند تغییر پیداكند؛ و تغییر پیدا كرد. این، همان جابه‌جا كردن خطوط هندسى نظام است....
البته همین تغییر هم باید متكى به اصول باشد. همین نگاهِ دوباره ونوسازى و بازسازى هم بایستى ناظر به اصول باشد؛ برگرفته و برخاسته‌ى از اصولاسلامى باشد. مثلاً فرض بفرمائید شایسته‌سالارى. احساس بشود كه شایسته‌سالارى، به اینشكل، بهتر تحقق پیدا میكند؛ یا عدالت، به این شكل، بهتر تحقق پیدا میكند سیاستها هم همین جور. سیاستهاى نظام هم ممكن است تغییر پیدا كند؛ یكروزى یك سیاست اقتصادى در كشور حاكم باشد، یك روز دیگر به اقتضاى نیازها، یك سیاستدیگر؛ منتها هر دو باید از اسلام گرفته شده باشد. این تغییر هم بایستى مبتنى باشد بر اصول اسلامى. سیاست دیپلماسى ماممكن است در یك شرائطى تغییر پیدا كند، لیكن این تغییر هم باید بر اساس اصول اسلامىباشد. اینجور نیست كه اگر چنانچه كسى سلیقه‌اش اینجور است، یا منفعت شخصى‌اشاینجور است، یا بقایش در مسند قدرت اینجور اقتضاء میكند، حق داشته باشد كه اینسیاست را یا این خط را تغییر دهد؛ نه، لازم است بر طبق معیارها باشد. البته در خودقانون اساسى تضمینهاى لازم براى این معنا هم پیش‌بینى شده است.

بنابراین با این دید، نظام جمهورى اسلامى، هم ثبات دارد، هم تحولدارد. ثبات وجود دارد،یعنى حركت، یك حركت مستمرى است به سمت آرمانها؛ تذبذب و عوضكردن راه وجود ندارد؛ حركت در خط مستقیم به سمت آرمانهاى معین است؛ اما سازوكارها عوضمیشود. یك وقت انسان به سمت یك هدفى میرود، ناچار است سوار اتومبیل بشود، در یكبخشى ناچار است سوار قطار بشود، در یك بخشى ناچار است سوار هواپیما بشود، در یكبخشى هم ممكن است لازم باشد پیاده حركت كند؛ اما هدف تغییرناپذیر است، اگرچه شكلحركت تغییرپذیر است.

بنابراین اگر بخواهیم این بخش را خلاصه كنیم، در پاسخ به این سؤال كهمسئله‌ى جوانى و پیرى نظام چگونه قابل حل است، باید بگوئیم: اولاً نوسازى نظام ممكن است، اما به معناى تجدیدنظر در آرمانهانیست؛ زیرا این آرمانها فطرى است. دوم، نوسازى به معناى تغییر نظامات، تغییرسازوكارها، تغییر سیاستها، عملى است، ممكن است، در مواردى هم لازم است و مانع ازتحجر است؛ منتها باید بر طبق اصول باشد. نكته‌ى سوم هم همین است كه این تغییر بایدبر اساس اصول باشد. پس آرمانها كه شاكله‌ىكلى نظام از آنها الهام گرفته، قابل تغییر نیست. نظام جمهورى اسلامى یك چنین نظامى است. با این نگاه، نظام فرسوده‌بشونیست، متحجربشو نیست، از راه‌بازمانده نیست و نخواهد شد؛ همیشه میتواند جوان باقىبماند. (بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با دانشگاهیان استان کرمانشاه(۱۳۹۰/۰۷/۲۴

1390/11/24

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 28 / 11 / 1390برچسب:, توسط کیا عشوری.kia ashoori |

* جبهه متحد معتقد به اینکه قالیباف و لاریجانی و باهنر از ساکتین فتنه باشند، نیست

متکی در پاسخ به سوال دیگری درباره "علت قرار گرفتن برخی از ساکتین فتنه مثل قالیباف و باهنر و اینکه آیا در مجموع به وجود خواص مردود معتقدید یا نه؟" گفت: معتقدیم ساکتین در برابر فتنه مردود هستند و کسانی‌که در قبال خیانت سال 88 نسبت به صداقت و حضور ملت بی‌توجه بودند و حیثیت افتخارآمیز را در برابر غرب ذبح کردند، مردودند.

متکی با بیان کسانیکه این نگاه را داشتند، به ملت خیانت کردند و کسانی هم که همراهی کردند، ولو در درون فتنه نبوده باشند با درجات کمتری مرتکب آن شده اند و آنها که سکوت کردند و هیچ اقدامی در این زمینه نکردند، از نظر ما هم مردود هستند.

مسئول اجرایی جبهه متحد اصولگرایان افزود: برخی مطرح کردند که فلانی و فلانی مصداق ساکتین فتنه هستند، اما در تصمیمی که در تشکیل جبهه متحد گرفته شد و در کنار سه ضلع آن، دو زاویه هم شکل گرفت، درباره فردی که شما نام بردید، این مصداق دانسته نشد که دلایل خودشان را هم دارند.

* در مردود بودن ساکتین فتنه شکی نداریم، اما مصادیق مختلف است

وی افزود: ما در حکم ساکتین فتنه با هم توافق داریم اما کسانی که جبهه متحد اصولگرایی را شکل داده‌اند، این مصادیق را جزو مردودین فتنه نمی‌دانند.

یکی دیگر از دانشجویان پرسید: با وجود اینکه اکثر اعضای جبهه متحد اصولگرایان درباره عدم صلاحیت آقای باهنر جوابی ندارند، چرا ایشان دوباره در لیست این جبهه قرار گرفته اند؟ آیا این عدول از شعارهای شما نیست؟

متکی گفت: مجموعه جبهه متحد اصولگرایان نظری بر عدم صلاحیت آقای باهنر ندارد و قبل از هر کسی بزرگان تعریف کننده این سازوکار این نظر را ندارند.http://iusnews.ir/?pageid=143108&

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 28 / 11 / 1390برچسب:, توسط کیا عشوری.kia ashoori |
پناهیان: جبهه پایداری می‌گوید جامعه کشش برخوردهای غیر مصلحت‌اندیشانه و انقلابی را دارد

 حجت‌الاسلام والمسلمین پناهیان گفت: بعضی‌ها برای اینکه بازی را به نفع خود تمام کنند مایلند اختلاف نظر را به دشمنی بین اصول‌گرایان تبدیل کنند؛ تا در اثر تضعیف آنان خود را تقویت نمایند.

 حجت الاسلام علیرضا پناهیان کارشناس مسائل مذهبی و فرهنگی در گفت‌وگویی با فارس، به واکاوی ریشه‌های فتنه 88 و نیز اهمیت و جایگاه انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی پرداخت که در ادامه به آن اشاره می‌شود؛
 
فارس: الان در آستانه انتخابات و پس از فتنه ۸۸ فضای سیاسی جامعه را چگونه می‌بینید؟
 
- طبیعتاً بعد از تنش‌های مربوط به فتنه، آرایش سیاسی جامعه تا حدودی تغیر کرده است؛ مطالبات و شعارهای مردم نیز تا حدی تفاوت یافته، و بهتر است بگویم متکامل شده است و این خاصیت جامعه انقلابی ماست که همیشه در حال تکاپو و تکامل است. اوضاع هیچ وقت به یک شکل باقی نمی‌ماند. این تحول و تطور علامت بی‌ثباتی نیست؛ بلکه علامت ثبات اصول انقلاب در میان مردم است که هر کس با آن فاصله پیدا می‌کند به مرور حذف می‌شود. وجود چنین وضعیتی علامت ثبات اصول انقلاب در میان مردم است که هر کس با آن فاصله پیدا می‌کند به مرور حذف می‌شود. وجود چنین وضعیتی علامت آن است که جامعه ما توسط گروهی سرمایه‌دار زالوصفت که احزاب را برای کنترل نخبگان ساخته‌اند و رسانه‌ها را برای فریب و تخدیر توده‌ها پرداخته‌اند، اداره نمی‌شود. آنچنان که در جوامع عقب‌مانده و درمانده دمکراتیک اینچنین است. اینجا آزادی به معنای واقعی آزاد است. سیاسیون باید بدانند که هیچ‌گاه کسی برایشان ضمانت نامه دائمی استقرار در عرصه سیاست صادر نکرده است، چه رسد به عرصه؛ قدرت که فراز و فرودهای بیشتری دارد. نه تنها باید در مسیر انقلاب باقی بمانی، بلکه باید در این مسیر پیشرفت کنی و همپای مردم انقلابی رشد کنی و به اصلاح دائم خود بپردازی.
 
فارس: هم اکنون در چه وضعیتی قرار داریم؟ ویژگی‌های مهم زمانه ما خصوصا پس از دوران فتنه چه چیزهایی است؟
 
اولا از نظر بین‌المللی ایران اسلامی جایگاه بی‌نظیری پیدا کرده است. اقتدار بی‌سابقه جمهوری اسلامی در بیانات امام امت رهبر عزیز انقلاب در خطبه‌ نماز جمعه اخیر مشهود بود. هدایت بیداری اسلامی در منطقه و حتی بیداری جهانی در کلمات و رهنمودهای ایشان کاملا احساس می‌شد و این را همه جهانیان می فهمند روز جمعه معلوم شد کوچکترین تهدید نظام مقدس ما علیه استکبار کارساز است در حالی که بزرگترین تهدیدهای دشمنان ما حتی اگر آن را اجرا کنند هم بی‌تاثیر است و بلکه به ضرر خودشان است. در چنین شرایطی طبیعی است مردم امیدوارانه‌تر و شجاعانه‌تر به میدان می‌آیند و از انقلاب و ولایت که مظهر اقتدار نظام است دفاع می‌کنند و اثرش را در حضور باشکوه مردم در راهپیمایی ۲۲ بهمن دیدیم.
 
از طرف دیگر یکی از ویژگی‌های زمانه ما این است که مطالبات انقلابی مردم اگر در ابتدای انقلاب بیشتر تحت تاثیر جو انقلاب و یا هیجانات دفاع مقدس شکل می‌گرفت پس از یک دوره فترت که دلائل خاص خود را دارد به شکل حقیقی‌تری بروز کرده و روز به روز جدی‌تر و عمیق‌تر می‌شود. چون روز به روز سطح معنویت و معرفت افزایش پیدا می‌کند و تجربیات انقلابی جامعه ما و بلکه جهان پیرامونی ما گسترده‌تر و عمیق‌تر می‌شود که همه مؤید حرکت انقلابی مردم ما هستند. در آینده نه چندان دور تمام کسانی که به روند رو به جلوی حرکت انقلاب کمک نکرده‌اند طبیعتا منزوی خواهند شد و جزء مطرودین جامعه قرار خواهند گرفت؛ چه رسد به کسانی که سنگ‌اندازی هم کرده‌اند.
 
یکی دیگر از ویژگی‌های زمانه ما این است که همگام با افزایش بصیرت و مطالبات انقلابی مردم، پیچیدگی فریب و نفاق هم افزایش پیدا کرده است و تلاش برای نفوذ در بدنه انقلابیون به انحاء مختلف بیشتر شده است. چون نه دشمنی‌ها کاهش پیدا کرده، نه چیزی از منفعت‌طلبی‌های سودجویان کاسته شده است. وقتی با بصیرت انقلابی راه‌های اصلی به نفوذ دشمنان و منفعت‌طلبان بسته می‌شود، طبیعتا از درزها و روزنه‌ها برای ایجاد هر نوع رخنه و شکافی استفاده می‌شود. این نباید موجب سلب اعتماد از نیروهای انقلابی شود، ولی باید هوشیارتر از گذشته بود و ارزیابی‌های دقیق‌تری از رفتار پیچیده دشمنان داشت و با احتیاط بیشتری گام برداشت.
 
ویژگی چهارم، چرخش قدرت بین نخبگان جامعه است که مقدمتاً عرض کردم. این گردش قدرت در هر جامعه‌ای امری طبیعی است؛ در جوامع دیکتاتوری با کودتا یا انقلاب‌های خونین همراه است و در جوامع به اصطلاح دمکراتیک، صوری و غیرواقعی است. اما چرخش قدرت بین نخبگان در جامعه اسلامی ما یک امر حقیقی و تاثیرگذار است و همیشه با کمترین هزینه‌ها صورت گرفته است.
 
هر کس به تاریخ انقلاب ما نگاه کرده باشد می‌بیند جامعه اسلامی ما هیچگاه در مسیر حرکت انقلابی خود معطل کسی نمانده است و خود را مدیون و اسیر هیچ جریان عقب‌مانده‌ای نکرده است. البته بعضی‌ها وقتی قافیه را می‌بازند مایلند جرزنی کنند و به انواع طرفندها می‌خواهند قاعده بازی را بهم بزنند اما همیشه خود بازنده بوده‌اند. فتنه ۸۸ جدا از فرصت‌طلبی‌های بیگانگان، یکی از عوامل مهمش این بود که بعضی‌ها باخت در انتخابات را به منزله مرگ جریان خود می‌دیدند و نمی‌خواستند این را بپذیرند. در شرایط کنونی چرخش قدرت بین نخبگان که چندی است آغاز شده، در حال شکل‌گیری نهایی است و هر انتخاباتی از لحظه‌های حساس تجلی این چرخش است.
 
ویژگی‌های دیگری هم قابل ذکر است که به جهت اختصار صرف نظر می‌کنم. ولی جمع‌بندی این شرایط به ما می‌گوید ما با قدرت بیشتری به نبرد با مشکلات بزرگتری خواهیم رفت و باید با امید و هوشیاری کامل به برداشتن موانع جدید اقدام کنیم و فتنه‌های آینده را درهم بشکنیم.
 
فارس: در این میان پدید آمدن دو جریان مهم اصول‌گرایی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
 
-اولا شکل گرفتن این جبهه‌ها امری طبیعی است و حتی اگر آن را افتراق و جدایی بدانیم و بر آن انتقاد هم داشته باشیم، یک امر قهری و طبیعی به نظر می‌رسد. برای تبیین این افتراق می‌خواهم قبل از پرداختن به علل تاریخی این شکل‌گیری به تبیین تفاوت اصلی بین این دو جریان بپردازم. به تصور بنده گروهی از اصول‌گرایان معتقدند باید با مدارا و سعه صدر بیشتری به میدان انتخابات رفت، و ضمن پافشاری بر اصول تا آنجا که جا دارد دائره اصول‌گرایی را گسترده‌تر کرد که این گروه بیشتر در جبهه متحد گرد هم آمده‌اند. انصافا هیچگاه نمی‌توان در میدان سیاست بدون رعایت مصالح قدم برداشت و سعه صدر لازمه سازوکار اداره جامعه است. خصوصا اگر افراد انقلابی و دلسوز بخواهند چنین جریانی را رهبری کنند، کاملا قابل اعتماد خواهد بود.
 
و گروه دیگر زمانه را نیازمند این مقدار از تحمل و بردباری در برابر برخی از عناصر که دچار خطا و اشتباه شده‌اند نمی‌بینند و معتقدند جامعه کشش برخوردهای غیر مصلحت‌اندیشانه و انقلابی، در حذف هر کسی که به هر مقدار به اصول مقید نبوده است را دارد. که این گروه هم بیشتر در جبهه پایداری سازماندهی شده‌اند. البته باید این جبهه در مقام عمل بتوانند ثابت کنند چنین ایده‌ای را تعقیب می‌کنند و بتوانند در اجرای این ایده در تنظیم فهرست انتخاباتی موفق عمل کنند.
 
واقعیت این است که این دو نظر از قبل هم در متن جریان وفادار به اصول نظام و انقلاب وجود داشته و دارد؛ ولی ظاهرا هم اکنون زمان تجلی یافتن این دو دیدگاه در متن رقابت‌های انتخاباتی فرا رسیده است.
 
حالا ممکن است در رفتارهای برخی از وابستگان به این دو جریان اشتباهاتی هم دیده شود ولی اصل ماجرا از این قرار است. مهم این است که هر دو جریان توسط عناصر انقلابی و معتقد اداره می‌شوند.
 
فارس: تفاوت این دو جریان در همین «میزان مدارا» خلاصه می‌شود؟
 
- طبیعتا اطراف و ابعاد دیگری هم پیدا می‌کند ولی فعلاً همین تفاوت برجسته شده است و موجب پدید آمدن یک فضای رقابتی جدی در عرصه انتخابات شده است. البته باید مواظبت کرد که اختلاف‌ها موجب اتهام‌های ناروا نشود. شاید یکی از تفاوت‌های این دو جبهه در شیوه معنا کردن اصول‌گرایی و نحوه مصداق‌یابی برای آن باشد که هر دو گروه حرف‌های قابل ملاحظه‌ای دارند.
 
فارس: شما فکر می‌کنید مردم به کدام طرز تفکر رای خواهند داد؟
 
- من مایلم به جای اینکه پیش‌بینی کنیم، صبر کنیم و ببینیم واقعا مردم به کدام نظر بیشتر رای می‌دهند. اگر مردم به سمت سعه صدر رفتند معلوم می‌شود زمانه زمانه مدارا است و اگر مردم مدارا را ضروری ندانستند معلوم می‌شود طور دیگری است. البته هر گروه باید روشنگری‌ها و فعالیت‌های خود را داشته باشد. هرچند شاید این دو جریان وجه تمایز خود را مدارا و یا عدم مدارا نگذارند؛ ولی نتیجه در تعیین لیست انتخاباتی همین است. طبیعتا هرکدام از این دو نگاه دلایل خاص خود را در انتخاب افراد دارند.
 
فارس: حضور آیات مصباح و مهدوی را در راس دو جبهه پایداری و متحد چگونه تحلیل می‌کنید؟
 
- اولا این یکی دیگر از ویژگی‌های این زمان است که علماء طراز اول در مقام هدایت جریان‌های سیاسی بیش از گذشته وارد صحنه شده‌اند و این بسیار باعث مسرت و خرسندی است. البته آقایان قبلاً هم همیشه در میدان حاضر بوده‌اند اما به این نحوه بارز، بدیع و ارزشمند است. این نشان‌دهنده هرچه عمیق‌تر شدن بینش و نگرش جامعه و نیاز عرصه سیاست به اندیشه و علم است. هم آیت‌الله مهدوی و هم آیت‌الله مصباح هر دو در نهایت دلسوزی و فداکاری به میدان هدایت نخبگان سیاسی کشور آمده‌اند.
 
ثانیا هر دو بزرگوار از استقلال و سلامت سیاسی و ثبات قدم در طول این سال‌ها برخوردار بوده‌اند.جمله حضرت امام(ره) را درباره آیت‌الله مهدوی هیچگاه فراموش نمی‌کنیم و همچنین حضور ایشان در رأس یک مجموعه علمی ارزشمند مانند دانشگاه امام صادق(ع) و نیز مواضع انقلابی ایشان در طول سال‌های پس از انقلاب، ایشان را به نقطه اتکاء قابل اعتمادی تبدیل کرده است. همینطور مجاهدت های شجاعانه و عالمانه حضرت آیت‌الله مصباح را که بعضا منحصر به فرد بوده است و مجموعه علمی بسیار وزین مؤسسه علمی پژوهشی امام خمینی(ره) که از برکات وجودی ایشان است، ایشان را یک استوانه کم‌نظیر در انقلاب اسلامی ساخته است. واقعا حضور این دو بزرگوار بسیار مغتنم است و نشان می‌دهد که ما آینده بسیار بهتری را در عرصه سیاست پیش‌رو خواهیم داشت.
 
فارس: پس اینکه برخی مدعی‌اند جریان آقای هاشمی پشت سر جبهه متحد است و جریان انحرافی پشت سر جبهه پایداری است شما این ادعاها را قبول ندارید؟
 
- نخیر قبول ندارم. اولا این دو بزرگوار مستقل‌تر و هوشیارتر از آنی هستند که بازی بخورند. ثانیا تعداد فراوانی از افرادی که در هر دو مجموعه حضور فعال و موثر دارند سوابق روشن آنها دلالت بر استقلال این دو مجموعه دارد. البته همیشه باید احتمال نفوذ و سوءاستفاده داده شود. بالاخره هر جریان مغرضی که از پایگاه توده‌ای مناسبی برخوردار نیست مایل است از جریان‌های قوی سوء‌استفاده کند و یا در آن نفوذ نماید ولی بیش از این باید نگران دوبهم‌زنی‌های ناروا و اختلاف‌افکنی‌های مخرب بود که همیشه دشمنان ما را خوشحال می‌کند و بعضی‌ها برای اینکه بازی را به نفع خود تمام کنند مایلند اختلاف نظر را به دشمنی بین اصول‌گرایان تبدیل کنند؛ تا در اثر تضعیف آنان خود را تقویت نمایند.
 
فارس: به این ترتیب اتحاد این دو جبهه دیگر منتفی است؟
 
- نخیر شرایط ممکن است تغییر کند و رقابت‌ها به گونه‌ای دیگر شکل بگیرد. ولی امروزه اگر به صورت طبیعی به روند شکل‌گیری جریان‌ها در صحنه سیاسی نگاه کنیم نه تنها اتحاد منتفی به نظر می‌رسد بلکه رقابت اصلی بین این دو مجموعه خواهد بود. جریان‌های دیگر اگر به میدان بیایند از پشتوانه عمیق نظری و اصالت کافی برخوردار نیستند. ولی اگر شرایط با برخی عوام‌فریبی‌ها و یا فرصت‌طلبی‌ها متفاوت شد، بهتر است اصول‌گرایان و وفاداران انقلاب با متحد شوند.
 
فارس: نسبت به مفهوم و مصداق ساکتین فتنه چه نظری دارید؟
 
- سکوت در مقابل فتنه مورد نفرت همه مردم است. منتها درجات و مراتبی دارد و معقول به تشکیک است. بنده هم مانند بقیه مردم دلم از کسانی که در مقابل فتنه سکوت کرده‌اند خون است. ولی عملکرد معقول و انقلابی در هر برهه ما را نیازمند به ارزیابی دقیق‌تر و رعایت تمام جوانب امر می‌کند که ممکن است نتیجه آن بود که با همه انواع اشتباهات به یک شکل برخورد نکنیم. وارد جزئیات نمی‌شوم. ولی جدا از مقام‌نظر که هر سکوتی در مقابل فتنه مطرود است، در مقام عمل باید میزان اشتباهات افراد سنجیده شود و به طول کلی براساس اولویت‌‌ها برخورد شود. البته باید از عملکرد جبهه متحد در حذف برخی اسامی که عدم درک صحیح خود را از ولایتمداری به اثبات رسانده‌اند تقدیر کرد.
 
فارس: نسبت به وضعیت اصلاح‌طلب‌ها چه نظری دارید؟
 
- جریان اصلاح‌طلب یک بدنه دارد و یک رأس، باید ابتدا حساب این دو بخش را از یکدیگر جدا کرد. از طرف دیگر بدنه جریان اصلاح‌طلبی نیز جدا از عموم مردمی است که زمانی به اینها اقبال کرده بودند. بسیاری از مردم به خاطر سیاست و ابوی محترم آقای خاتمی به ایشان رأی دادند، اما سران اصلاح‌طلب همه را به حساب تفکرات غرب‌گرای خود گذاشتند و بعد البته به مرور پاسخ منفی مردم را دریافت کردند. هرچند ظاهراً‌ بعضی‌ها هنوز به اشتباه خود پی نبرده‌اند. رؤسای اصلاح‌طلب در انتخابات ۸۸ این اشتباه را تکرار کردند، آمدند و روی حساب نخست‌وزیر حضرت امام (ره) رأی جمع کردند و می‌خواستند همه را به حساب اندیشه‌های غرب‌زده خود بگذارند.
 
و اما بدنه اصلا‌ح‌طلب متشکل از چند طیف هستند، گروهی از آنان عمدتاً کسانی هستند که نسبت به تجربه غرب خوش‌بین هستند و بیشتر مایلند با نگاهی برآمده از برخی علوم منسوخ‌ تجربی به تفسیر دین و حتی پذیرش و یا عدم پذیرش احکام اسلام بپردازد. اینها یا از معارف دینی به صورت عمیق اطلاع‌ ندارند و یا به عالمان دینی کمتر اعتماد دارند. ولی اکثراً آدم‌های روشنفکری هستند که وقتی بن‌بست‌های تمدن غرب را می‌بینند، علی‌القاعده باید خود به خود از اصرار بر تکرار تجربه‌های روشنفکری هستند که وقتی بن‌بست‌های تمدن غرب را می‌بینند، علی‌القاعده باید خود را اصرار بر تکرار تجربه غرب فاصله بگیرند و نمی‌توان از آنها به عنوان سربازان وفادار و فداکار سران اصلاحات نام برد.
 
گروه دیگر انقلابیونی هستند که به صورت سنتی همیشه همراه با چهره‌های شاخص جریان باصطلاح چپ بوده‌اند و همیشه با مبانی یا بدون مبانی، اعتماد بیشتری به آن جریان داشته‌اند، ولی غالباً دلسوز انقلاب به حساب می‌آیند و افراد غیر منطقی هم نیستند. اینها نیز اکثراً از سران اصلاحات به خاطر اشتباهات فاحشی که داشته‌اند بریده‌اند.
 
البته برخی از کسانی که این بدنه را تشکیل می‌دهند مخالفان نظام هستند و کف مطالباتشان سقف مطالبات اصلاح‌طلبان است، که بسیار اندک هم هستند ولی مایلند بر انتخابات تأثیر بگذارند و افراد نزدیکتر به افکار خود را بالا ببرند. هر چند آنها همین مقدار التزام اصلاح‌طلب‌ها را هم نمی‌توانند قبول کنند و اگر فرصت کنند و بتوانند، دوست دارند از اساس نظام را ساقط کندن. اصلاح‌طلب‌ها هم بدشان نمی‌آید رأی اینها را برای شلوغی بازارشان با خود همراه کنند. برای اینها نمی‌شود فکری کرد. اما مابقی بدنه اصلاحات باید فکری برای نمایندگی طرز تفکر در فضای سیاسی جامعه داشته باشند.
 
به طور کلی آنان که در رأس جریان اصلاحات بوده‌اند نه تنها به خوبی از بدنه اصلی خود یعنی دو قسم اول نمایندگی نکرده‌اند بلکه در بسیاری از موارد موجب سرافکندگی طرفداران خود هم شده‌اند. بدنه سالم و بی‌غرض اصلاحات را باید دریافت و حساب آنها را باید از آن رؤسای فتنه جدا نمود. حتی باید به گونه‌ای این بدنه در جریان‌های فکری و سیاسی موجود بازتعرف شده رئوس خود را پیدا کنند و حضورشان در عرصه سیاست تثبیت شود تا به مرور فاصله‌های ایجاد شده از نظام که محصول بداخلاقی رئوس جریان اصلاحات بوده از بین برود و دیدگاه‌ها نیز به هم نزدیکتر شود. یادمان باشد که جریان اصلاحات سال‌ها بر طبل اختلاف و «دیو و دلبر» سازی، آن‌هم در تقابل با نظام تلاش وافر کرده است که امیدواریم همدلی‌های بیشتر در آینده شاه باشیم و رقابت‌های مخرب را در میان نخبگان سیاسی شاهد نباشیم. اما به نظر بنده هر کس در رأس اصلاحات بوده و بد عمل کرده، دیگر لیاقت حضور در صحنه سیاسی جمهوری اسلامی را ندارد. کجا بدنه اصلاحات به چنین رفتارهای زننده‌ای که سران اصلاحات انجام داده‌اند راضی بوده‌اند؟
 
فارس: مجلس بعدی چه مشخصاتی باید داشته باشد؟
 
- دو ویژگی کلیدی در نمایندگان مجلس بعدی باید باشد، تا بتواند مملکت را در شرایط سخت آینده به پیش ببرد. اولاً کارآمد باشد و از توانایی قانون‌گذاری و ژرف‌نگری مورد نیاز آن برخوردار باشد. ثانیاً ولایتمدار باشد، یعنی بفهمد آنچه موجب اقتدار کشور است و موجب سهولت گردش امور و صلابت نظام می‌شود و زحمات را کم می‌کند و هزینه‌ها را به شدت کاهش می‌دهد تقویت ولایتمداری به ویژه در میان نخبگان سیاسی است.
 
تأکید ما بر ولایتمداری یک امر معقول است. چرا که ولایت عامل تضمین مردم‌سالاری و عامل مهم موفقیت در تحقق عدالت در ابعاد گوناگون است. ما هرچه از تجربه شکست خورده دمکراسی به معنای غربی آن فاصله می‌گیریم و هرچه می‌خواهیم از دیکتاتوری پرهیز کنیم،باید هرچه بیشتر به ولایتمداری روبیاوریم.
 
فارس: درباره اصل انتخاباتی که پیش‌رو داریم چه نظری دارید؟
 
- اولاً دشمنان ما می‌خواهند مشارکت را کاهش دهند این خواست جدی دشمنان ماست و مهمترین نتیجه‌ای که می‌خواهند از این وضعیت بگیرند ایجاد بی‌ثباتی و ناامنی برای کشور است. هرکسی تلاش دارد مشارکت کاهش یابد باید برای همیشه از صحنه سیاسی کشور حذف شود و همکاری دشمنان این ملت تلقی شود. دشمنان ما مایلند مرد‌م‌سالاری دینی ما هم مانند دمکراسی پوسیده آنها بی‌رونق باشد تا الگو برای سایر ملت‌ها قرار نگیریم. امروزه برای دشمنان ما بیش از نابودی ما، نابود نشدن خودشان اهمیت دارد که آن را در گرو الگو نشدن ما می‌دانند.
 
ثانیاً این خواست دشمنان ماست که فرصت‌طلایی انتخابات را که همیشه موجب جلا یافتن انقلاب حیات مجدد ارزش‌های انقلاب بوده است را به تهدید تبدیل کنند و به بهانه‌‌‌های مختلف نظیر آنچه در انتخابات ۸۸ روی داد فضای جامعه را دستخوش ناامنی نمایند. دشمنان ما نمی‌خواهند ما بیش از این برای سایر ملتهای اسلامی الگو باشیم آنها مایلند به پیروزی و بهروزی را در موج اسلام‌گرایی منطقه به یأس مبدل کنند و راهش را این می‌دانند که لااقل چند نفر به خیابان‌ها بیایند و چند تا سطل آتش بزنند و شعارهای مطلوب آنان را سر دهند. تا آنها آن را در رسانه‌های عمومی چند برابر نشان دهند و موجب ناامیدی ملت‌ها بشوند.
 
امیدوارم که ملت سربلند ما عصاره فضائل خود را به مجلس بفرستند و با مشارکت بالا به حل مشکلات خود اقدام نمایند. که ریشه حل تمام مشکلات معیشتی و فرهنگی در گرو روی کار امدن افراد متدین کارآمد و انقلابی است که بتوانند با شجاعت در مقابل دشمنان بایستند و با تلاش و مجاهدت فراوان به این مردم خدمت کنند.
 
فارس: به عنوان آخرین سؤال شما خودتان چرا ثبت‌‌نام نکردید؟ ظاهراً در دوره‌های قبل هم به صورت جدی از شما درخواست شده بود اما قبول نکرده بودید.
 
- همه فعالیت‌های مفید در مجلس خلاصه نمی‌شود باید تقسیم مسئولیت کرد. بنده وظایفی دارم که اگر بتوانم همان‌ها را انجام بدهم کافی است و صحیح نیست که انتها و یا اوج فعالیت‌های انقلابی را حضور در مجلس بدانیم. بنده بدون حضور در مجلس هم به فعالیت سیاسی به ویژه در زمینه فکر سیاسی و فرهنگ سیاسی می‌پردازم و نیازی به حضور در مجلس برای انجام وظایف‌طلبگی خود نمی‌بینم. خصوصاً اینکه فعالیت تبلیغی و تربیتی را مهم‌تر از قانون‌گذاری می‌دانم. ضمن اینکه از بیرون مجلس هم می‌شود تأثیراتی در قانون‌گذاری داشت که امیدوارم با حضور نمایندگان انقلابی و روشن‌بین این امر تسهیل شود.
کد خبر:116667 -
http://www.rajanews.com/detail.asp?id=116667
تیتر سایت جبهه متحد از این مصاحبه:

حجت الاسلام پناهیان در گفتگویی تفصیلی عنوان کرد:
جبهه متحد به دنبال گسترش اصولگرایی است/ جمله حضرت امام(ره) را درباره آیت‌الله مهدوی هیچگاه فراموش نمی‌کنیم، اما درمتن آمده است.که در حاشیه مصاحبه آورده اند:جمله حضرت امام(ره) را درباره آیت‌الله مهدوی هیچگاه فراموش نمی‌کنیم و همچنین حضور ایشان در رأس یک مجموعه علمی ارزشمند مانند دانشگاه امام صادق(ع) و نیز مواضع انقلابی ایشان در طول سال‌های پس از انقلاب، ایشان را به نقطه اتکاء قابل اعتمادی تبدیل کرده است. همینطور مجاهدت های شجاعانه و عالمانه حضرت آیت‌الله مصباح را که بعضا منحصر به فرد بوده است و مجموعه علمی بسیار وزین مؤسسه علمی پژوهشی امام خمینی(ره) که از برکات وجودی ایشان است، ایشان را یک استوانه کم‌نظیر در انقلاب اسلامی ساخته است. واقعا حضور این دو بزرگوار بسیار مغتنم است و نشان می‌دهد که ما آینده بسیار بهتری را در عرصه سیاست پیش‌رو خواهیم داشت.
http://www.jebhemottahed.ir/vdcb.fb8urhba5iupr.html


تأمل نمایید: آیت الله مصباح(حفظه الله) با آن جلالت و شأن علمی و معنوی ای که دارند، وسط نایستاند و منتظر نماندند تا ببینند چه می شود. بلکه با موضع گیری صریح خود، سعی میکنند، کفه برخوردهای غیر مصلحت‌اندیشانه و انقلابی را سنگین نمایند.
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 28 / 11 / 1390برچسب:, توسط کیا عشوری.kia ashoori |
نشست چهارم تبیین نقشه الگوی پیشرفت اسلامی/ گفت‌وگو با وحید جلیلی؛
امروز می‌گویند صالح مقبول، فردا می‌گویند از ترس افسد به فاسد مقبول رأی بده/ سیستم‌های "لولو‌ محور" عوام‌فریبند!

گروه الگوی پیشرفت اسلامی- ایرانی؛ حجت‎‌الاسلام علی كشوری، محمد مهدی تهرانی: گفت‌وگو با وحید جلیلی خواه‏نا‏خواه به مصاحبه‏ای چالشی و پر از فراز و نشیب تبدیل شد. جلیلی مهمان چهارمین نشست تبیین نقشه الگوی پیشرفت اسلامی بود؛ نشستی که اگر چه در آن انتخابات محوریت داشت اما بحث بنیادین در ساحت نگاه تمدنی را در پی داشت. ضدیت توسعه و پیشرفت، محور چالشی بخش نخست گفت‌وگو با جلیلی بود و مسئله انتخابات، محور بخش دوم گفت‌وگو.

جلیلی معتقد است كه نباید برای تبیین الگوی پیشرفت اسلامی همه مواد غرب و توسعه را نفی کرد و فاسد دانست. او می‏گوید چه غرب و چه روشنفکران داخلی اساساً به مبادی و مبانی خود در عمل پای‌بند نیستند و نگریستن به آنها به منزله یک کل یکپارچه و بی‏نقص در حکم امتیاز دادن به آنهاست. وحید جلیلی معتقد است ادبیات انقلاب در مقابل تجدد و تحجر تعریف می‏شود و این هر دو را باید هم‌زمان با هم برای رسیدن به الگو لحاظ کرد.

جلیلی می‏گوید انتخابات برای ما فقط طریقیت ندارد؛ بلکه موضوعیت هم دارد. او می‏گوید انتخابات یک فرصت است برای رشد و حرکت. او معتقد است نباید بگذاریم برخی برای رسیدن به منافع سیاسی خود حزب‏اللهی‏ها را از نتیجه انتخابات مجلس بترسانند و ناگزیر از پذیرفتن لیست خود کنند. او توضیح می‏دهد که برخی می‏گویند: «با اینكه می‌دانید ما صلاحیت بالایی نداریم و اصلح نیستیم، بیایید به ما رأی بدهید كه براندازها رأی نیاورند.» و ادامه می‏دهد: «من می‌گویم تو خودت برانداز هستی. كسی هستی كه داری سلسله مراتب نظام جمهوری اسلامی را جوری می‌چینی كه اصلح در آن حذف بشود.»

او می‏گوید منفعت برخی در لولو ساختن برای موجه کردن برخی مصلحت‏های دروغین است و سیستم‏های لولومحور سیستم‏های عوام‏فریبی هستند. او اسم این سیستم‏ها را سیستم "هلو لولو" می‏گذارد!

وحید جلیلی فارغ التحصیل رشته معارف اسلامی و اقتصاد در مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه امام صادق(ع) است. او در جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی فعال است و در سابقه فعالیت‏های فرهنگی خود سردبیری ماهنامه نیستان، روزنامه ابرار، ماهنامه سوره و نشریه راه را دارد. بخش اجمالی گفت‌وگوی خواندنی رجانیوز با وحید جلیلی در ادامه می‏آید و متن کامل آن از سه پیوند زیر قابل دسترسی است:

در برابر دو خطر تجدد و تحجر قرار داریم/ نباید از غربی‏ها و روشنفکران گلادیاتور بسازیم

وقتی ما می‌گوییم مردم‌سالاری چه تفاوتی با دموكراسی غربی دارد؟

امروز می‌گویند صالح مقبول، فردا می‌گویند از ترس افسد به فاسد مقبول رأی بده

وحید جلیلی در این نشست گفت: امام به همان اندازه كه در مرزبندی با به اصطلاح مفاهیم غربی حساسیت دارد و با تجدد مرزبندی می‏کند، به همان اندازه هم با تحجر مرزبندی دارد و اگر ما می‌خواهیم به سمت یك الگو برویم، باید توجه داشته باشیم كه الگوی امام با نقد هم‎زمان تحجر و تجدد پیش می‌رود و اگر ما صرفاً بخواهیم به یك كفه این ترازو بیشتر توجه كنیم، به نظر من از رویكرد امام دور شده‌ایم.

وی افزود: اگر قرار است ذیل گفتمان امام و انقلاب اسلامی حرف بزنیم، دشمن‌شناسی ما باید كامل باشد. امام می‌فرمایند: «خون دلی كه پدر پیرتان از متحجرین خورده است، از هیچ‌كس دیگری نخورده است.»

وحید جلیلی با اشاره به عدم پایبندی غرب و متأثران از غرب به مبانی خود ادامه داد: حرف من این است كه ما داریم امتیازهایی به اینها می‌دهیم. یعنی این را مفروض می‌گیریم كه بله شما بالاخره یك اصولی دارید و به آن اصول وفادارید. من می‌گویم اصلاً در مورد اینها چنین چیزی صحت ندارد، یعنی اینها حتی پای‌بند به لیبرالیسم هم نیستند، برای همین است كه می‌بینید طرف تا دیروز آخرِ سوسیالیسم بوده، امروز آخرِ لیبرالیسم است. سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی یك روز سرپنجه نگاه كمونیستی و سوسیالیستی در ایران بوده، امروز شده سرپنجه نگاه لیبرالیستی و امپریالیستی و... به نظرم خیلی اشتباه است كه ما به اینها بگوییم شما دارید با مبنا عمل می‌كنید. اول باید این را رسوا كرد، چون اگر این را پذیرفتید، اگر كسی قرار باشد بر اساس اصول عمل كند، یك‌مقدار قدرت مانورش كم می‌شود و بعضی جاها مجبور است برای اینكه به بعضی از اصولش وفادار بماند، از بعضی از منافع خود بگذرد.

جلیلی به مواضع مقام معظم رهبری در مورد غرب و مدرنیته اشاره کرد و گفت: خود ایشان در دیدار اساتید بسیجی و در توصیف چمران به عنوان نمونه انسان تربیت شده انقلاب اسلامی می فرمایند: «در وجود یك چنین آدمى، دیگر تضاد بین سنت و مدرنیته حرف مفت است؛ تضاد بین ایمان و علم خنده‌آور است. این تضادهاى قلابى و تضادهاى دروغین -كه به عنوان نظریه مطرح می‎شود و عده‌اى براى اینكه امتداد عملى آن برای‎شان مهم است، دنبال می‎كنند- اینها دیگر در وجود یك چنین آدمى بى‌معنا است. هم علم هست، هم ایمان؛ هم سنت هست، هم تجدد؛ هم نظر هست، هم عمل؛ هم عشق هست، هم عقل" باید مراقب باشیم که حزب الله را گرفتار تضادهای قلابی و دروغین نکنیم که به قول آقا حرف مفت است.

وی توضیح داد که از نظر او، الگوی پیشرفت اسلامی و توسعه با هم تفاوت‏هایی را دارا هستند، اما این تفاوت‏ها از شكل شروع نمی‌شود. جلیلی در این خصوص گفت: اگر ما از ابتدا تعریف دقیقی از شکل نداشته باشیم، آن موقع ممكن است كلاه دیگری سرمان برود، چون یك عده می‌گویند این شكل را برداریم، آن شكل را بگذاریم. این شكل اصلاً دموكراتیك نیست، این شكل اصلاً تجددی و مدرن و... نیست. صرف اینكه این شكل، شكل او نیست، ما فكر می‌كنیم کارآمد نیست. ما می‌گوییم بیاییم راجع به ماهیت مشاركت صحبت كنیم تا بعد معلوم شود كه چه تفاوت‌هایی وجود دارند.

وی دموکراسی را متشکل از ثابت‌ها و متغیرهایی دانست و توضیح داد که شکل، اغلب ثابت است اما متغیرهای ارزشی و فکری جامعه می‏تواند تعیین کننده نتیجه دموکراسی باشد. جلیلی گفت: هر نظام یك جمهوریتی را برای خودش تعریف می‌كند. جمهوریت اصلاً این‌ جور تعریف می‌شود كه یك ثابت‌هایی دارد و یك متغیرهایی. رأی در چهارچوب این متغیرها تعریف می‌شود. در جامعه غربی، مبانی ثابت‌های‎شان می‌شود لیبرالیسم و آزادی، در جامعه اسلامی می‌شود اسلام.

جلیلی جریان انقلابی را پای‎بندترین جریان به جمهوریت قلمداد کرد و جمهوریت را در نظام اسلامی واجد موضوعیت و اهمیت دانست. وی گفت: می‌گویند نیایید از انتخابات و از جمهوریت دفاع كنید، چون یك مرتبه می‌بینید آقای خاتمی رأی می‌آورد. پاسخ من این است كه اولاً ما تا به‌حال خواستار ابطال هیچ انتخاباتی نشده‌ایم و به این اصل گردن گذاشته‌ایم، چرا پس هم چوب و هم پیاز را بخوریم؟ اتفاقاً وقتی به مردم رجوع می‌كنیم، چه موقع حزب‌اللهی‌‌ها رأی نیاوردند؟ دو اتفاق می‌افتد كه یكی‌اش این است كه آدم درستی مقابل او نگذاشته‌ایم. طرف می‌گوید وقتی من خاتمی و ناطق را مقایسه می‌كنم، چرا باید به ناطق رأی بدهم؟ خود ما وقتی به ناطق رأی دادیم، یادم هست می‌گفتیم با دلی پر از خون به آقای ناطق رأی می‌دهیم.

وی با یادآوری لیست‏های انتخاباتی گفت: فقط می‌گویند آقا! این لیست را بگیر و برو رأی بده. اصلاً خودت دنبال تحلیل نباش! خودت به دنبال فكر كردن نباش! خودت دنبال تطبیق نباش! ما یك تیم داریم كه در اتاق‌های دربسته می‌نشینند و تو به همین‌ها اعتماد كن! حتی اگر در این لیست آدم‌هایی را گذاشته باشیم كه تو دیده باشی 180 درجه خلاف این حرف‌هایی را كه ما می‌زنیم، عمل كرده باشند، باز اعتماد كن!

وی توجه به جمهوریت را موجب رشد مردم در نظام اسلامی دانست و روند شکل‏گیری لیست‏های انتخاباتی را در ایجاد اطمینان به لیست صادر شده موثر قلمداد کرد. جلیلی گفت: باید ببینیم آن لیست چگونه شكل می‌گیرد، بعد تصمیم می‌گیریم.

جلیلی تصریح کرد انتخابات برای بچه حزب‏اللهی‏ها موضوعیت دارد و نه صرفا طریقیت. وی گفت: برای قبائل سیاسی، انتخابات فقط طریقیت دارد و فقط ما را باید برساند به مجلس یا به شوراها یا به ریاست جمهوری، اما برای بچه حزب‌اللهی‌ها‌ این‌طور نیست، بلكه می‌گویند انتخابات برای ما فرصت بسیار خوبی است كه كشور روی موضوع خاصی متمركز شده، اذهان آماده‌تر و گوش‌ها شنواتر است و می‌شود كلی حرف زد.

وی انتخابات را موجب رشد فرهنگ سیاسی جامعه دانست و گفت: اگر ما مجلس را بشناسیم و بدانیم با یك قیام و قعود، صدها میلیارد را جا به جا می‌کنند، دیگر کافی نمی دانیم که بگوید من موافق جریان سیاسی فلان و مخالف جریان سیاسی بهمان هستم، بلکه می‌گوییم شما عجالتاً به این ده تا سئوال من جواب بده. راجع به اینها چه می‌دانی؟

جلیلی با یادآوری اهمیت کارنامه‏خوانی در انتخابات افزود: موقعی می‌شود كارنامه داد كه شاخص‌ها مشخص باشند. كارنامه‌خوانی لوازمی دارد. یكی این است كه شما اول شاخص‌ها را معلوم كرده باشید، ثانیاً شفافیت وجود داشته باشد. من همیشه گفته‌ام كه ادعاهای كاندیدا‌ها باید فعل گذشته داشته باشد. نمره ادعای "من فلان كار را خواهم كرد" بدون نگاه به گذشته صفر است. طرف باید بگوید من این كار را كردم. من فلان جا بودم و منشأ این اتفاق شدم.

وی با اشاره به آنچه سیستم "هلو لولو" می‏نامید، گفت: چه اصلاح‌طلب‌ها را لولو كردند، چه مشایی را لولو كردند، چه هاشمی را لولو كردند، هر كسی را که لولو كردند، من می‌گویم سیستم‌های لولو‌ـ‌ محور، سیستم‌های عوام‌فریبی هستند. این که بگوییم فساد صرفا متجلی شده در آقای فلانی یا در فلان جریان، عوام‌فریبی است.

جلیلی ادامه داد: یكی از اتفاق‌هایی كه باید بیفتد، مبارزه با نوعی از فساد سیاسی است كه متأسفانه در انتخابات توسط یك‌سری از نمادهای اصول‌گرایی نهادینه شده است. كسی كه می‌گوید در شرایطی كه اصلح وجود دارد، شما بیایید به صالح مقبول! رأی بدهید ـ‌كه خودش یك دروغ بزرگ است‌ـ فردا روزی از او بعید نیست كه بگوید در شرایطی كه صالح وجود دارد، شما بیایید به فاسد مقبول رأی بدهید كه افسد رأی نیاورد. یعنی به جای اینكه پیشرفت نظام و مسیر حركت نظام را به سمت رفتن به سوی اصلح طراحی كنیم و پیش ببریم، دقیقاً دارند برعكس عمل می‌كنند كه من به اینها می‌گویم جریانات برانداز "یستَدَلَّ عَلَی ادبارِ الدُّوَلِ بِاَربَعٍ". یكی از آنها "تَقدیمِ الاَراذِلِ وَ تَأخیرِ الاَفاضِلِ". بعد اینها چه می‌گویند؟ می‏گویند با اینكه می‌دانید ما صلاحیت بالایی نداریم و اصلح نیستیم، بیایید به ما رأی بدهید كه براندازها رأی نیاورند! من می‌گویم تو خودت برانداز هستی. كسی هستی كه داری سلسله مراتب نظام جمهوری اسلامی را جوری می‌چینی كه اصلح در آن حذف شود.

جلیلی، مصلحت را در انتخاب اصلح دانست و گفت: من همیشه یك تعبیر را به كار برده‌ام كه دوپینگ كار پهلوان‌ها نیست. در انتخابات مجلس پنجم ما دوپینگ كردیم و یك‌مقدار دور را از دست كارگزاران گرفتیم، اما سال بعد از آن، دوم خرداد شد.

وی ادامه داد: این‌ها بنیه سیاسی حزب‌الله را نابود می كنند. هاضمه سیاسی بچه حزب‌اللهی‌‌ها را با این فست‌فودها نابود می كنند. مثلا در مشهد شب انتخابات لیست در می‌آید، آقا بروید رأی بدهید. یك لیست پنج تایی می‌دادند، طرف اسم كاندیدا را به زور می‌خواند، بدون شناخت می‌رفت رأی می‌داد. آقا می‌گفت تحلیل كنید، هر چند غلط. اینها می‌گویند تحلیل نكنید هر چند درست! تحلیل نكن، چون ممكن است دچار التقاط و انحراف بشوی! بعد می‌بینی طرف اصلاً قدرت تحلیلش را از دست داده. به‌ مجرد اینكه با حرف جدیدی روبرو می‌شود، یك‎سره خودش را می‌بازد و متأسفانه اینها دارند با قیافه‌های حق به جانب در بعضی نهادها و جاهای دیگر این كار را می‌كنند و این را باید به آنها تذكر داد و نگذاشت كه این كار را بكنند. آقا! یك بار نتیجه گرفتی، دو بار نتیجه گرفتی، دفعه سوم می‌خورد توی دهنت...

جلیلی افزود: اصل قضیه این است. شما باید بنیه فرهنگ سیاسی حزب‌اللهی‌‌ها را ارتقا بدهید و انتخابات بهترین فرصت است. یكی از ملزومات و مقدمات كار این است كه بچه حزب‌اللهی‌‌ها نباید بگذارند هیجان نتیجه، آنها را بگیرد. اگر هیجان نتیجه آنها را بگیرد، كار تمام است.

کد خبر:116663 -
http://www.rajanews.com/detail.asp?lang_id=&id=116663
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 28 / 11 / 1390برچسب:, توسط کیا عشوری.kia ashoori |
حضرت آیت الله مصباح: امروز وظیفه من و شما در هر منطقه‌ای که هستیم، علاوه بر شناخت و معرفی اصلح، شناخت و معرفی افراد فاسد و مضر نیز هست، همانگونه که اگر شما دانستید پزشکی قلابی مطبی باز کرده ‌است و جان مردم را به خطر می‌اندازد، وظیفه دارید او را به مردم معرفی کنید.http://www.598.ir/fa/news/39435
*****
در مواضع افراد دقت نمایید کسانی که هنوز فدرت تشخیص هاشمی و افکارش و نقش او را در فتنه و کودتای ناکام 88 ندارند را چگونه قابل اعتماداند، از کجا می توان مطمئن شد این افراد توان برخورد با فتنه های احتمالی آینده را دارند، از کجا می توان فهمید که در توسعه کشور همان راه هاشمی را دنبال نکنند؟ در این مواضع دقت کنید:
1- لاریجانی:
رئیس مجلس شورای اسلامی همچنین در خصوص سئوال یکی از طلاب در مورد مواضع هاشمی رفسنجانی اظهار داشت: ایشان همانند همه رجال سیاسی خدمات و نقاط ضعفی داشتند که بنده برخی از رفتارهای ایشان را نمی‌پسندم!!!(واقعا فقط هاشمی ضعف داشته؟ پس چه کسی از فتنه گران حمایت کرد؟!)
2-مطهری مورد حمایت لاریجانی
2/1
-لاریجانی:مطهری فرد با تقوایی است، رد صلاحیت وی غلط بود

لاریجانی در بخش دیگری از سخنان خود در پاسخ به سوال یکی از طلاب در خصوص رد صلاحیت علی مطهری اظهار داشت: رد صلاحیت ایشان را درست نمی‌دانم من مطهری را انسان با تقوایی می‌شناسم و ۳۴ سال سابقه آشنایی دارم و او فرد متقی است.

وی ادامه داد:عدم التزام آقای مطهری به اسلام را قبول ندارم و این تصمیم غلطی بود که توسط شورای نگهبان اصلاح شد.

نماینده مردم قم در مجلس اضافه کرد: افراط و تفریط ها در تائید صلاحیت‌ها نادرست و اشتباه است که این امر تنها باید در چارچوب قانون باشد.
 2/1/1-نظر مطهری در مورد هاشمی:
اینها قادر به حذف آقای هاشمی از انقلاب نیستند. ایشان پایگاه اجتماعی خوبی دارد و مردم قدردان خدمتگزاران خود هستند. علت هجوم روانی و تبلیغاتی به ایشان ترس از اوست.
به گفته وی، تا زمانی که آیت​الله هاشمی​رفسنجانی به صحنه سیاسی برنگردد و مثلاً اقامه جمعه نکند بحران سیاسی اخیر تمام نمی‌شود، چون نقطه نظرات ایشان عادلانه و واقع بینانه است.}

2/1/2-علی مطهری در همایش اصلاح طلبان
2/4-مصباحی مقدم در مورد مطهری و لاریجانی
حجت الاسلام غلامرضا مصباحی مقدم عضو ارشد جامعه روحانیت مبارز تهران، در واکنش به لیست منتشره جبهه متحد اصولگرایان گفت: در مورد آقایان مطهری و کاتوزیان و عباسپور، شاید آقایان جبهه متحد خواستند لیستی داشته باشند که کمتر مورد هجوم رقبا باشد و به همین دلیل این حذفیات را دیدیم. به همین دلیل فکر می کنم بهتر است آقایان متکی و زاکانی بیایند و توضیح دهند که چرا این اقایان را در لیست تهران قرار ندادند. شاخه شاخه کردن و شعبه شعبه کردن جبهه اصولگرایان مردم را سردرگم کرد. من معتقدم آرای اصولگرایان با این لیست ها می شکند. در این تقسیم ذی نفع دیگران خواهند بود.
گزیده سخنان وی از این قرار است:
·          کسانی که ریاست آقای لاریجانی را برای ریاست مجلس ترجیح دادند، دایره شان خیلی وسیع است و کسانی که فعال بودند تا لاریجانی رئیس شود، محدود به افراد خاصی نیست. مثلا من و آقای توکلی حمایت جدی از لاریجانی کردیم و اگر دور بعد هم لاریجانی برای ریاست بیاید، مطمئنا از ایشان حمایت جدی می کنم. در مورد آقایان مطهری و کاتوزیان و عباسپور، شاید آقایان جبهه متحد خواستند لیستی داشته باشند که کمتر مورد هجوم رقبا باشد و به همین دلیل این حذفیات را دیدیم. به همین دلیل فکر می کنم بهتر است آقایان متکی و زاکانی بیایند و توضیح دهند که چرا این اقایان را در لیست تهران قرار ندادند

http://www.khabaronline.ir/detail/197956/

2/5-دفاع باهنر از اصولگرایی مطهریhttp://www.fardanews.com/fa/news/188026/
3-باهنر:بالاخره مواضع آقای هاشمی در طول این پنج  یا شش سال گذشته به خصوص از اول دوره دولت نهم زیر و بم‌های زیادی داشته است و بعضی جاها كاملا قابل نقد است و خیلی جاها هم كه تلاش‌هایی برای ایجاد وحدت داشته‌اند، قابل تمجید و افتخارآمیز است!"
http://rajanews.com/detail.asp?id=97612
4-مصباحی مقدم:
سؤال:منظورم تشریح اخلاق انتخاباتی نبود. ببنید در انتخابات ریاست جمهوری گذشته تخریب هایی علیه آقایان هاشمی رفسنجانی و ناطق نوری کلید خورد که هرگز به آنها پاسخ داده نشده است. فکر نمی کنید همین عارضه سبب باب شدن آن تخریب ها شود و باز هم چنین روندی را در انتخابات آتی شاهد باشیم؟ چنانکه باز هم برخی بر اساس تئوری «اهانت به هاشمی برای کسب رای بیشتر» بخواهند بر تنور اهانت به شخصیتی که در پیروزی انقلاب و پس از آن نقش داشته، بدمند؟ اصلا اگر چنین روشی باب شود، چطور در آینده می توان از ذخایر نظام دفاع کرد؟ 
جواب: البته من از آن تخریبهایی که در هنگام تبلیغات انتخاباتی دو طرف نسبت به هم داشتند بسیار ناراحتم، اما بهترین موضع گیری در این موارد، مواضع مقام معظم رهبری است. ایشان در مقابل هر شخصیت و گروهی سعی شان بر این است که مواضع اصولی و درست آنها را مورد توجه قرار دهند و افراد و گروه ها را برای انقلاب حفظ کنند. اقتضای بزرگ منشی رهبری هم در همین است. ما که مدعی پیروی از ولایت فقیه هستیم باید این رویکرد را سرلوحه کار خود قرار دهیم تا نقطه ضعف ها رفع شود. تاکید می کنم در قضیه پس از انتخابات 88 بین مواضع آقایان هاشمی و ناطق تفاوت جدی می بینم، آقای ناطق خیلی زود اعلام کردند که سرباز ولایت هستند و پس از آن هم موضع گیری دیگری نداشتند.
پس از انتخابات 88، نقطه ضعف های جدی ای از برخی دیگر، بروز کرد. برای حذف این نقاط ضعف در آنها، باید بر نقاط قوتشان تاکید کنیم تا به اصلاح رویکردهایشان بپردازند. حتی اگر آن رویکردها مستمر باشد. باید شخصیت یک فرد را روی هم رفته در نظر گرفت و جهات مثبت رفتاری او و سوابق او را در مقایسه با موارد منفی وی در نظر داشت. اگر چنین بکنیم به حفظ سلامت فضای عمومی جامعه کمک خواهیم کرد. امیدوارم در این دوره انتخابات شاهد چنین تخریبهایی از سوی هیچ یک از جریانات سیاسی نباشیم.
 
ای کاش مناظرات مدیریت شده ای پس از انتخابات 88 بار دیگر در صداوسیما شکل می گرفت تا ابهامات پیش از این انتخابات، برطرف شود. البته مردم ما عموما اعتماد فوق العاده ای به مقام معظم رهبری دارند و با توجه به مواضعی که ایشان پس از انتخابات گرفتند و توضیح ها و تبیینهای ایشان، بسیاری از مسائل شفاف شد. اما متاسفانه هستند کسانی که پس از آن مناظره ها، به افراد برچسب زده و به ایجاد سوال و ابهام در فضای عمومی جامعه دامن می زنند که کار شایسته ای نیست. http://khabaronline.ir/detail/198629/politics/election
5-دیدار هئت مؤتلفه با هاشمی در خرداد 90

http://www.fararu.com/vglf0cdc.w6dx1w,iiygaw.p.html

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 28 / 11 / 1390برچسب:, توسط کیا عشوری.kia ashoori |
تاثیر تحولات داخلی بر تصمیم گیری‌ دشمن؟
کیهان نوشت:
اگر فتنه 88 اتفاق نمی افتاد اكنون موقعیت راهبردی ایران در منطقه و جهان چگونه بود؟ اگر طرف های بازنده انتخابات 40 میلیونی سال 88 به رای مردم تمكین می كردند، مجری پروژه دشمن نمی شدند و با تن دادن به قواعد دموكراسی شكست از رقیب را می پذیرفتند، آیا باز هم دشمن مجال آن را پیدا می كرد كه راهبرد «تجمیع فشار بر ایران» را از سال 89 به این طرف به عنوان گزینه اصلی سیاستگذاری خود درباره ایران در پیش بگیرد؟ این سوال ها از این رو مهم است كه دقت در آنها می تواند یكی از مهم ترین مسائل امنیت ملی ایران ظرف 3 سال گذشته را تعیین تكلیف كند؛ مسئله ای كه می توان آن را «تاثیر تحولات داخلی بر تصمیم گیری های راهبردی دشمن» نامید. قلب این مسئله آنگونه كه با مطالعه سیر حوادث در این 3 سال می توان فهمید یك جمله بیش نیست: «تغییرات محیط سیاست داخلی در ایران، راهبردهای دشمن را چگونه و در چه جهتی جابجا كرده است»؟
خرداد 1387 را به یاد بیاورید. یك سال قبل از انتخابات ریاست جمهوری در ایران. در اینجا فرصتی برای توصیف دقیق شرایط محیط امنیت ملی ایران در آن مقطع نیست. به طور بسیار خلاصه، ایران یك سال مانده به انتخابات ریاست جمهوری 88 در اوج قدرت داخلی و منطقه ای قرار داشت. در داخل ایران مردم به دور از هر گونه انحراف طعم شیرین دریافت خدمت بی منت را چشیده بودند و در بین گروه های سیاسی هم اجماعی كم و بیش كامل در این باره وجود داشت كه دولت نهم تكرار خواهد شد. در محیط سیاست خارجی 5 قطعنامه شورای امنیت علیه ایران -كه 3 قطعنامه آن، قطعنامه تحریم بود- نه تنها هیچ تاثیری بر برنامه هسته ای ایران به جای نگذاشته بود بلكه برنامه ایران نسبت به سال 2006 یعنی زمانی كه تحریم ها علیه ایران آغاز شد، رشدی چنان محسوس داشت كه برخی از ناظران به بوش پسر طعنه می زدند كه اگر پرونده ایران را به شورای امنیت نمی فرستاد، شاید 164 ماشین سانتریفیوژ ایران در سال 2006، به این سرعت به 8000 سانتریفیوژ در سال 2008 تبدیل نمی شد. كار به جایی رسید كه خاویر سولانا در همان ایام به تهران آمد و با ارائه یك پیشنهاد به ایران كه تلویحا غنی سازی اورانیوم را می پذیرفت از ایران خواست مكانیسم فریز را جایگزین مكانیسم تعلیق كند كه تا پیش از آن غربی ها آن را خط قرمزی عبور ناپذیر می دانستند. تلفیق ناكامی در تاثیرگذاری بر رفتار ایران از طریق تحریم ها با دو عامل دیگر یعنی تشدید بحران در افغانستان و آشكار شدن نشانه های بحران مالی جهانی وضعیتی بوجود آورد كه آمریكایی ها در آن حتی دیگر قادر به پنهان كردن ضعف خود نیز نبودند. مذاكرات «ژنو یك» در اكتبر 2008 در هیمن فضا برگزارشد. آمریكایی ها برای نخستین بار در تاریخ مذاكرات ایران و غرب، مستقیما نماینده ای به این مذاكرات فرستادند و آنطور كه برخی مطلعان می گویند لحن آمریكا هیچ شباهتی به آن لحن زورگویانه و متفرعنانه همیشگی نداشت و خلاصه اینكه آشكارا می شد دید آمریكایی ها دریافته اند سبد گزینه هایشان در مقابل ایران كاملا خالی است و بنابراین چاره ای جز ورود به فاز تعامل و مذاكره از موضع برابر ندارند.
طلیعه انتخابات ریاست جمهوری در ایران كه آشكار شد به یك باره همه چیز معكوس گشت. در حالی كه بنا بود دور دوم مذاكرات یك ماه بعد از مذاكرات ژنو یك برگزار شود، خاویرسولانا تمایلی از خود برای از سرگیری مذاكرات نشان نمی داد. روشن بود كه اتفاقی افتاده است و به تعبیری كه نگارنده اغلب به كار می برد، غربی ها حس كرده اند یك گزینه جدید به سبد گزینه های آنها اضافه شده كه بهتر است تا آن را امتحان نكرده اند، از در مذاكره و امتیازدهی با ایران در نیایند.
آن گزینه چه بود؟ زمانی شاید نمی شد به این سوال یك پاسخ دقیق داد اما اكنون اطلاعات مبسوطی وجود دارد كه نشان می دهد در آستانه انتخابات سال 88 رصد فضای داخل ایران به غربی ها این پیام را داد كه درون فرایندی به نام انتخابات ریاست جمهوری دهم فرصتی گرانبها برای آنها وجود دارد كه نباید آن را از دست بدهند. غرب حس می كرد برای پایین كشیدن ایران از اوجی كه در آن قرار گرفته و برای فرار از تن دادن به حقارت پذیرش شكست در مقابل ایران متحدانی در داخل ایران یافته و لذا تصمیم گرفت با وجود نیاز مبرمی كه داشت روند مذاكره با ایران را تعطیل كرده و تمام امكانات خود را برای تقویت ناآرامی و بی ثباتی داخلی در ایران بسیج كند.
مذاكرات با ایران تا یك سال متوقف ماند. در تمام این سال امید غربی ها این بود كه شرایط داخلی ایران به قدری بحرانی شود كه ایران چاره ای جز امتیاز دهی در خارج برای جلوگیری از درگیری همزمان در دو جبهه نداشته باشد. مذاكرات ژنو دو درست یك سال بعد یعنی در اول اكتبر 2009 برگزار شد. این بار غربی ها در حالی پای میز آمدند كه گرچه می دانستند امیدی به موفقیت جنبش به اصطلاح سبز در ایران نیست و این بساط روز به روز بیشتر تحلیل می رود اما تصور می كردند الان ایران به لحاظ داخلی ضعیف شده و دیگر با قدرت و صلابت پیشین قادر به مقاومت در مقابل آنها نخواهد بود و ثانیا به دلیل اختلافات ما بعد انتخابات جامعه سیاسی در ایران دچار تشتت و پراكندگی شده و لذا آنطور كه هیلاری كلینتون همان ایام گفت ایران فعلا قادر به گرفتن تصمیم های بزرگ درباره مسائل سیاست خارجی و امنیت ملی خود نخواهد بود.
این اشتباه بزرگی است اگر كسی تصور كند خیانت فتنه 88 به كشور آتش زدن چند سطل آشغال یا چند روزی ناآرام كردن یكی دو خیابان در تهران بوده است. خیانت بزرگ و پاك نشدنی فتنه این بود كه قرار بود دشمن ناامید را امیدوار كند و فرآیند فشار بر ایران را كه در سال 87 ناكارآمدی آن آشكار شده و تقریبا از روی میز حذف شده بود مجددا به روی میز بازگرداند.
از اویل سال 1389 به این طرف كل ماجرای هماوردی راهبردی ایران و غرب در این یك جمله قابل خلاصه سازی است كه غرب می خواهد فتنه 88 را مجددا احیا كرده و بی ثباتی سیاسی در ایران را به شكلی جدید طوری كه فاقد ضعف های پروژه سال 88 باشد، بازسازی نماید.
آغاز فرآیند تجمیع فشار بر ایران كه غربی ها اكنون سعی می كنند آن را به اوج برسانند دقیقا مربوط به یك سال بعد از انتخابات ریاست جمهوری در ایران یعنی بهار 1389 است. در آن مقطع بود كه آمریكایی ها حس كردند فتنه سبز در ایران نیاز به كمك مستقیم تر و موثرتر طرف خارجی دارد و به همین دلیل تصمیم گرفتند مجموعه اهرم های فشار خود علیه ایران را كه فشار دیپلماتیك، حمله نظامی، عملیات اطلاعاتی و تحریم در راس آنها قرار داشت با هم تركیب كرده وبه طور همزمان اعمال كنند. از سال 89 تا همین امروز، تجمیع فشار خارجی بر ایران اساسا هیچ هدفی جز تقویت جریان فتنه- با تركیبی دیگر- در داخل ایران، تلاش برای بی ثبات سازی محیط درونی ایران و نهایتا وادار كردن نظام به امتیاز دهی به این جریان نداشته است و غربی ها عمیقا به این باور رسیده اند كه موثرترین راه برای مقابله با برنامه هسته ای و موشكی ایران هم همین است كه جریان سازشكار در ایران زمام امور را به دست بگیرد.
هم اكنون مجموعه ای شواهد وجود دارد كه نشان می دهد وضعیت شاخص های امنیت ملی ایران شباهتی عجیب به سال 87 دارد. و این دفعه ایران در اثر موج بیداری اسلامی در منطقه در موقعیت و جایگاهی به مراتب مقتدرانه تر از آن روزها قرار دارند. و از این روی غربی ها سخت در پی آن هستند كه راهی برای پایین كشیدن ایران از اوجی كه در آن قرار دارد یا به عبارت دیگر متوقف كردن ایران درپیچ تاریخی فعلی پیدا كنند. مجموعه طراحی ها برای انتخابات مجلس آینده تا آنجا كه به دشمن خارجی مربوط می شود همین هدف را تعقیب می كند و بزرگترین بی بصیرتی در شرایط فعلی این است كه كسانی با ندیدن این موقعیت حساس و بی توجهی به پروژه بسیار جدی كه غرب برای متوقف كردن رشد قدرت راهبردی ایران طراحی كرده، بر طبل اختلافات داخلی بكوبند و صحنه انتخابات را به جای آنكه صحنه وحدت و همدلی باشد، به محلی برای افزایش اختلافات تبدیل كنند.اگر معنای بی بصیرتی در سال 88 عدم مرزبندی سریع و به موقع با دشمن بود، معنای بی بصیرتی اكنون ندیدن دشمن و در نیافتن موقعیت تاریخی نظام جمهوری اسلامی است كه بر آستانه دروازه خیبر ایستاده است.
مهدی محمدی - روزنامه کیهانhttp://www.598.ir/fa/news/39935/
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 28 / 11 / 1390برچسب:, توسط کیا عشوری.kia ashoori |

مصباحی​مقدم: شان آیت​الله مهدوی​کنی حضور در جلسات چانه زنی با جبهه پایداری نیست

*اعضای جبهه پایداری گفته بودند که تا کنون 23 یا 26 بار از آیت الله مهدوی کنی درخواست ملاقات کرده اند اما ایشان نپذیرفته اند. در عوض هر هفته با آقای پورمحمدی دیدار دارند. چرا آیت الله مهدوی کنی به درخواست ملاقات اعضای جبهه پایداری پاسخی نداده اند؟
آقای پورمحمدی عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز هستند و خیلی طبیعی است که ایشان هفته ای یکبار در جلسات جامعه روحانیت مبارز یا خارج جلسه، آیت الله مهدوی کنی را ببینند. تقاضاهای بی پاسخ برای ملاقات با آیت الله مهدوی کنی هم مربوط به زمانی است که آقایان جبهه پایداری را بدون هیچ اطلاعی به آیت الله مهدوی جبهه متحد تشکیل داده بودند و اصلا به آیت الله مهدوی کنی نگفته بودند که برای چه چنین تشکلی را ترتیب دادند و هدفشان چیست؟ تصور آیت الله مهدوی کنی هم این بود که آنها می خواهند به شکل یک رقیب با جبهه متحد اصولگرایان کارشان را شروع کنند و طبعا ناراحت شده بودند. اما با وساطت هایی، امکان دیدار آنها فراهم شد و پس از دو بار مذاکرات طولانی که هر بار بیش از دو ساعت زمان برد، باز هم حاضر نشدند به جبهه متحد بپیوندند و نظر آیت الله مهدوی کنی را محقق نکردند. اگر هم پس از آن باز درخواست ملاقات کرده اند و بی پاسخ مانده است، طبیعی است. چون اقتضای سن و سال و جایگاه والای آیت الله مهدوی کنی این نیست که مدام در جلساتی حضور یابند که تلقی از آن «چانه زنی» است . آیا آنها حرف تازه ای برای گفتن دارند که باز هم می خواهند جلسه و دیداری ترتیب دهند؟

 http://khabaronline.ir/detail/198629/politics/election

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 28 / 11 / 1390برچسب:, توسط کیا عشوری.kia ashoori |

نمایندهاصلح کسی است که برای نابود کردن رژیم اشغالگر قدس ایده همه جانبه داشته باشد.

با نرمش و انعطافی کهمقام معظم رهبری در طی مدیریت خود داشته‌اند، شرایط توسعه اقتدار بیشتر اسلام ونظام اسلامی و امة اسلامی در جهان پیش آمده است، در داخل گفتمان انقلاب اسلامیاحیا گردیده، در کشورهای اسلامی، بیداری اسلامی اوج گرفته و در غرب مخالفتها در حال تبدیلشدن به جنبشهای عظیم اجتماعی است. در این شرایط دشمن که ما را کانون هدایت حرکتعلیه خود می‌داند، با حرکات مذبوحانه درصدد ضربه زدن به انقلاب است، سه گزینه پیشماست:

1-مقابله انفعالی

دشمن در این فرض مرتبنقشه کشیده و عواملش اجرا می‌نمایند، ما نیز مرتب به دنبال کشف و خنثی‌سازی بودهمثل تحریم، ترور، خرابکاری و... مقابله بر اساس این فرض گرچه لازم است اما دردرازمدت فرسایشی و خسته‌کننده می شود.

2-مذاکره و عقب نشینی

عناصر سست در زیرفشارها عقب نشینی می‌کنند و رهبر را تنها می‌گذارند.

3-مقابله فعال

رهبر عزیز انقلاب و امةاسلامی به دنبال فعال نمودن بدنه جامعه در این مسیر می‌باشند، نمی‌توان منتظر بوددشمنان هر روز برای ما حادثه‌ای بیافرینند. مواضع بی‌سابقهاخیر معظم‌له در حمایت علنی از مبارزه با رژیم صهیونیستی نشان می‌دهد ایشان به جدبه دنبال نابود کردن اسرائیل با کمک امة اسلامی و نیروهای تازه انقلاب نموده می‌باشند،با این وصف ما نیاز به نمایندگانی داریم، که در عرصه‌های مختلف لوازم این سیاستجدی رهبری را ملاحظه نمایند، مثلا یک اقتصاد مقاومتی را برای شرایط خاص تدویننمایند. سخنان مهم رهبر معظم انقلاب در کرمانشاه نشان می‌‌دهد، ایشان باتوجه به شرایط داخلی و خارجی که اشاره شد، درصدد بازسازی سیاستهای نظام اسلامی درتمامی ابعاد می‌باشند، طبیعتا، مجلس نیز باید بتواند، قوانین متناسب با اینسیاستها را طراحی و تصویب نماید. لذا کسانی می‌توانند حضور مؤثر در مجلس داشتهباشند، که اولا گفتمان رهبری را به خوبی بشناسند، ثانیا توان ابتکار عمل در تولیدقوانین متناسب بر اساس مبانی دینی را دارا باشند. نکته مهم‌تر اینکه ما در فضایگفتمانی تشکیل دولت اسلامی به معنای وسیع آن و نو سازی ساستها می‌باشیم(1)، که همهعناصر مدیریتهای اصلی نظام بایست، مؤمن، انقلابی، شجاع، کارآمد، دشمن شناس و..باشند. این سنگ محکی است که به وسیله آن می‌توان نماینده اصلح را شناخت، نمایندهاصلح کسی است که برای نابود کردن رژیم اشغالگر قدس ایده همه جانبه داشته باشد.کسانی که توان شناخت گفتمان فعلی انقلاب اسلامی را ندارند، اگر به مجلس را یابند،توان همراهی با رهبری را در گامهای جدیدی که می‌خواهند بردارند را ندارند، درشعارها و سخنان افراد و جریانها دقت نماید، چه کسانی گفتمان جاری رهبری را شناختهاست. به امید انتخاب افرادی که توان تشخیص گفتمان انقلاب اسلامی در این شرایط راداشته باشند(ان شاءالله).

 (1)من یك نكته‌اى را در اینجا عرض بكنم. یكزنجیره‌ى منطقى وجود دارد؛پیش‌هااین را گفتیم، بحث شده. حلقه‌ى اول، انقلاب اسلامى است، بعد تشكیل نظام اسلامى است، بعد تشكیلدولت اسلامى است، بعد تشكیل جامعه‌ى اسلامى است، بعد تشكیل امت اسلامى است؛ این یكزنجیره‌ى مستمرى است كه به هم مرتبط است ... پس تشكیل جامعه‌ى اسلامى شد هدف؛ با همین خصوصیات، با همین شاخصهائىكه گفته شد. این هدف هرگز كهنه‌شونده نیست. مطالبه‌ى عدالت هرگز منسوخ نمیشود. ازاولِ تاریخ بشر تا امروز، انسانها به دنبال عدالت بوده‌اند. هر جا قیامى از طرفمردم هست، غالباً بر ضد بى‌عدالتى است، بر ضد تبعیض است. انسانها دنبال آزادىهستند. خداى متعال انسان را آزاد آفریده است؛ «لا تكن عبد غیرك و قد جعلك اللهحرّا»؛(4) خدا تو را آزاد آفریده است. انسان دنبال آزادى است؛ این یك خواسته‌ىفطرى است، این كهنه‌بشو نیست.

بنابراین وقتى انسان اهداف و آرمانهاى نظام اسلامى را نگاه میكند -یعنى جامعه‌ى اسلامى با این خصوصیات - مى‌بیند اینها هیچ وقت كهنه نمیشود. انسانهمیشه دنبال این آرمانهاست. هرچه هم كه حركت بكند، جا براى حركتِ بیشتر وجود دارد.مثلاً یكى از آرمانهاى شما پیشرفت است. پیشرفت نهایت ندارد، آخر ندارد. «فوق كلّذى علم علیم»؛(5) هرچه شما دانش داشته باشید، بالاتر از آن، دانشى متصور است. یعنىعرصه، یك عرصه‌ى تمام‌شدنى نیست. پس اینها كهنه نمیشود؛ لیكن در راه رسیدن بهاینها، آن حلقه‌ى قبلى، گفتیم دولت اسلامى است. دولت اسلامى، یعنى سازوكارها ونهادسازى‌هاى لازم براى ایجاد آن جامعه‌ى اسلامى؛ اینها چرا، ممكن است كهنه شود.ممكن است اقتضائات در دنیا جورى بشود كه این سازوكار، این هندسه‌ى نظام، كاملنباشد، مطلوب نباشد، لازم باشد عوض شود؛ هیچ اشكال ندارد. نظام اسلامى این ظرفیترا دارد. اگر نظامى دنبال آن آرمانهاست، آن آرمانها كهنه‌بشو نیست؛ اما سازوكارها،چینش این نهادهائى كه میخواهد ما را به آن آرمانها برساند، قابل نو شدن است.

البته نو شدن به معناى این است كه اقتضائات بیرونى و واقعیتها گاهى یكچیزى را اقتضاء میكند، یك روز چیز دیگرى را اقتضاء میكند؛ یك نمونه‌ى عملىِ عینى‌اشهمین سیاستهاى اصل 44 در باب اقتصاد است. یك روز تقسیم منابع اقتصادى در كشور بهآن شكلى بود كه در صدر اصل 44 قانون اساسى آمده است. اسم آوردند؛ این نهادها، اینبنیادها متعلق به بخش عمومى است، اینها متعلق به بخش خصوصى است - احصاء كردند،مشخص كردند - لیكن در ذیل همین اصل آمده است كه این تا هنگامى است كه به شكوفائىاقتصاد كشور كمك كند. معنایش چیست؟ معنایش این است كه اگر شرائط جورى شد كه اینتنظیم و این ترتیب به شكوفائى و پیشرفت اقتصاد كمك نمیكند، میتواند تغییر پیداكند؛ و تغییر پیدا كرد. این، همان جابه‌جا كردن خطوط هندسى نظام است....
البته همین تغییر هم باید متكى به اصول باشد. همین نگاهِ دوباره ونوسازى و بازسازى هم بایستى ناظر به اصول باشد؛ برگرفته و برخاسته‌ى از اصولاسلامى باشد. مثلاً فرض بفرمائید شایسته‌سالارى. احساس بشود كه شایسته‌سالارى، به اینشكل، بهتر تحقق پیدا میكند؛ یا عدالت، به این شكل، بهتر تحقق پیدا میكند سیاستها هم همین جور. سیاستهاى نظام هم ممكن است تغییر پیدا كند؛ یكروزى یك سیاست اقتصادى در كشور حاكم باشد، یك روز دیگر به اقتضاى نیازها، یك سیاستدیگر؛ منتها هر دو باید از اسلام گرفته شده باشد. این تغییر هم بایستى مبتنى باشد بر اصول اسلامى. سیاست دیپلماسى ماممكن است در یك شرائطى تغییر پیدا كند، لیكن این تغییر هم باید بر اساس اصول اسلامىباشد. اینجور نیست كه اگر چنانچه كسى سلیقه‌اش اینجور است، یا منفعت شخصى‌اشاینجور است، یا بقایش در مسند قدرت اینجور اقتضاء میكند، حق داشته باشد كه اینسیاست را یا این خط را تغییر دهد؛ نه، لازم است بر طبق معیارها باشد. البته در خودقانون اساسى تضمینهاى لازم براى این معنا هم پیش‌بینى شده است.

بنابراین با این دید، نظام جمهورى اسلامى، هم ثبات دارد، هم تحولدارد. ثبات وجود دارد،یعنى حركت، یك حركت مستمرى است به سمت آرمانها؛ تذبذب و عوضكردن راه وجود ندارد؛ حركت در خط مستقیم به سمت آرمانهاى معین است؛ اما سازوكارها عوضمیشود. یك وقت انسان به سمت یك هدفى میرود، ناچار است سوار اتومبیل بشود، در یكبخشى ناچار است سوار قطار بشود، در یك بخشى ناچار است سوار هواپیما بشود، در یكبخشى هم ممكن است لازم باشد پیاده حركت كند؛ اما هدف تغییرناپذیر است، اگرچه شكلحركت تغییرپذیر است.

بنابراین اگر بخواهیم این بخش را خلاصه كنیم، در پاسخ به این سؤال كهمسئله‌ى جوانى و پیرى نظام چگونه قابل حل است، باید بگوئیم: اولاً نوسازى نظام ممكن است، اما به معناى تجدیدنظر در آرمانهانیست؛ زیرا این آرمانها فطرى است. دوم، نوسازى به معناى تغییر نظامات، تغییرسازوكارها، تغییر سیاستها، عملى است، ممكن است، در مواردى هم لازم است و مانع ازتحجر است؛ منتها باید بر طبق اصول باشد. نكته‌ى سوم هم همین است كه این تغییر بایدبر اساس اصول باشد. پس آرمانها كه شاكله‌ىكلى نظام از آنها الهام گرفته، قابل تغییر نیست. نظام جمهورى اسلامى یك چنین نظامى است. با این نگاه، نظام فرسوده‌بشونیست، متحجربشو نیست، از راه‌بازمانده نیست و نخواهد شد؛ همیشه میتواند جوان باقىبماند. (بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با دانشگاهیان استان کرمانشاه(۱۳۹۰/۰۷/۲۴

1390/11/24

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 28 / 11 / 1390برچسب:, توسط کیا عشوری.kia ashoori |
مصاحبه با مصباحی مقدم

*منظورم تشریح اخلاق انتخاباتی نبود. ببنید در انتخابات ریاست جمهوری گذشته تخریب هایی علیه آقایان هاشمی رفسنجانی و ناطق نوری کلید خورد که هرگز به آنها پاسخ داده نشده است. فکر نمی کنید همین عارضه سبب باب شدن آن تخریب ها شود و باز هم چنین روندی را در انتخابات آتی شاهد باشیم؟ چنانکه باز هم برخی بر اساس تئوری «اهانت به هاشمی برای کسب رای بیشتر» بخواهند بر تنور اهانت به شخصیتی که در پیروزی انقلاب و پس از آن نقش داشته، بدمند؟ اصلا اگر چنین روشی باب شود، چطور در آینده می توان از ذخایر نظام دفاع کرد؟ 
البته من از آن تخریبهایی که در هنگام تبلیغات انتخاباتی دو طرف نسبت به هم داشتند بسیار ناراحتم، اما بهترین موضع گیری در این موارد، مواضع مقام معظم رهبری است. ایشان در مقابل هر شخصیت و گروهی سعی شان بر این است که مواضع اصولی و درست آنها را مورد توجه قرار دهند و افراد و گروه ها را برای انقلاب حفظ کنند. اقتضای بزرگ منشی رهبری هم در همین است. ما که مدعی پیروی از ولایت فقیه هستیم باید این رویکرد را سرلوحه کار خود قرار دهیم تا نقطه ضعف ها رفع شود. تاکید می کنم در قضیه پس از انتخابات 88 بین مواضع آقایان هاشمی و ناطق تفاوت جدی می بینم، آقای ناطق خیلی زود اعلام کردند که سرباز ولایت هستند و پس از آن هم موضع گیری دیگری نداشتند.
پس از انتخابات 88، نقطه ضعف های جدی ای از برخی دیگر، بروز کرد. برای حذف این نقاط ضعف در آنها، باید بر نقاط قوتشان تاکید کنیم تا به اصلاح رویکردهایشان بپردازند. حتی اگر آن رویکردها مستمر باشد. باید شخصیت یک فرد را روی هم رفته در نظر گرفت و جهات مثبت رفتاری او و سوابق او را در مقایسه با موارد منفی وی در نظر داشت. اگر چنین بکنیم به حفظ سلامت فضای عمومی جامعه کمک خواهیم کرد. امیدوارم در این دوره انتخابات شاهد چنین تخریبهایی از سوی هیچ یک از جریانات سیاسی نباشیم.
 
ای کاش مناظرات مدیریت شده ای پس از انتخابات 88 بار دیگر در صداوسیما شکل می گرفت تا ابهامات پیش از این انتخابات، برطرف شود. البته مردم ما عموما اعتماد فوق العاده ای به مقام معظم رهبری دارند و با توجه به مواضعی که ایشان پس از انتخابات گرفتند و توضیح ها و تبیینهای ایشان، بسیاری از مسائل شفاف شد. اما متاسفانه هستند کسانی که پس از آن مناظره ها، به افراد برچسب زده و به ایجاد سوال و ابهام در فضای عمومی جامعه دامن می زنند که کار شایسته ای نیست. 
 
*آقای افروغ در مصاحبه ای که خیلی وقت پیش با خبرآنلاین داشتند معتقد بودند که باید از این آقایان اعاده حیثیت شود.فکر نمی کنید همین دلخوری ها و عدم حمایت از آنها سبب شد تا آقایان هاشمی و ناطق نوری دیگر در جلسات جامعه روحانیت مبارز شرکت نکنند؟
آقای هاشمی که از یکی دو سال قبل از انتخابات 88 در جلسات جامعه روحانیت شرکت نمی کردند، با اینکه ایشان از بنیان گذاران این تشکل هستند. اما به دلیل پاره ای تدابیر امنیتی که به دلیل مسندهای ایشان است و برخی مسائل دیگر ایشان تمایلی به حضور در جلسات جامعه روحانیت نداشتند. از جمله اینکه ایشان مایل نیستند که بگویند منحصرا عضو جامعه روحانیت اند و خودشان را چهره ای فراجناحی می دانند. به همین دلیل است که حزب کارگزاران به ایشان احساس تعلق می کند و حتی برخی، آقای هاشمی را لیدر کارگزاران می دانند که نمی خواهم آن را تایید یا رد کنم.
اما آقای ناطق نوری تا پیش از انتخابات 88 در جلسات جامعه روحانیت مبارز شرکت می کرد. ولی پس از آن دیگر حضور نیافت. شاید به دلیل این گلایه که چرا جامعه روحانیت مبارز نسبت به تعرض به ایشان در جریان مناظره های انتخاباتی اعتراضی نکرد یا از او حمایتی ننمود.
 
*اتفاقا این گلایه در فضای رسانه ای کشور مطرح شده است. واقعا چرا جامعه روحانیت مبارز از ایشان حمایت نکرد؟
نمی توانم قطعی بگویم اما تصور می کنم که تحلیل جامعه روحانیت مبارز این بود که اگر در حین انتخابات، موضعی می گرفت، روی آراء مردم تاثیرگذار بود. کما اینکه رهبری انقلاب هم نسبت به نامه آقای هاشمی موضعی نگرفت و تا قبل از انتخابات به آن پاسخی نداد. این عدم موضع گیری حکیمانه بود. اینگونه نبود که مقام معظم رهبری نسبت به آن نامه موضعی نداشته باشند. اما موضع گیری نکردند و تصورم این است که نظرشان این بود اگر موضع گیری خاصی بکنند، - چه نفیا یا چه اثباتا- روی آراء مردم اثر خواهد گذاشت. جامعه روحانیت مبارز نیز به تبعیت از رهبری چنین کرد.
 
*اما بعد از انتخابات مقام معظم رهبری در خطبه های نماز جمعه و حتی پس از آن، موضع گیری هایی کردند و مشخصا از آقایان هاشمی و ناطق نوری دلجویی کردند. چرا جامعه روحانیت چنین نکرد و به سکوت خود ادامه داد؟
البته مقام معظم رهبری در آن خطبه ها به خوبی از آقایان دفاع کردند، آقای ناطق هم همان زمان اعلام کردند که سرباز ولایتند و از این موضع عدول نکردند اما عدم حضور آقای هاشمی در مراسم تنفیذ ریاست جمهوری، کار قابل قبولی نبود. البته موضوع غیبت آقای ناطق نوری در جلسات جامعه روحانیت چندین بار مطرح شد و برخی دوستان مامور شدند برای ادامه حضور در جلسات از ایشان دعوت کنند، ولی آقای ناطق نوری قبول نکردند و گفتند که همچنان رنجیده خاطر هستند.
http://khabaronline.ir/detail/198629/politics/election

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 28 / 11 / 1390برچسب:, توسط کیا عشوری.kia ashoori |
پناهیان: جبهه پایداری می‌گوید جامعه کشش برخوردهای غیر مصلحت‌اندیشانه و انقلابی را دارد

 حجت‌الاسلام والمسلمین پناهیان گفت: بعضی‌ها برای اینکه بازی را به نفع خود تمام کنند مایلند اختلاف نظر را به دشمنی بین اصول‌گرایان تبدیل کنند؛ تا در اثر تضعیف آنان خود را تقویت نمایند.

 حجت الاسلام علیرضا پناهیان کارشناس مسائل مذهبی و فرهنگی در گفت‌وگویی با فارس، به واکاوی ریشه‌های فتنه 88 و نیز اهمیت و جایگاه انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی پرداخت که در ادامه به آن اشاره می‌شود؛
 
فارس: الان در آستانه انتخابات و پس از فتنه ۸۸ فضای سیاسی جامعه را چگونه می‌بینید؟
 
- طبیعتاً بعد از تنش‌های مربوط به فتنه، آرایش سیاسی جامعه تا حدودی تغیر کرده است؛ مطالبات و شعارهای مردم نیز تا حدی تفاوت یافته، و بهتر است بگویم متکامل شده است و این خاصیت جامعه انقلابی ماست که همیشه در حال تکاپو و تکامل است. اوضاع هیچ وقت به یک شکل باقی نمی‌ماند. این تحول و تطور علامت بی‌ثباتی نیست؛ بلکه علامت ثبات اصول انقلاب در میان مردم است که هر کس با آن فاصله پیدا می‌کند به مرور حذف می‌شود. وجود چنین وضعیتی علامت ثبات اصول انقلاب در میان مردم است که هر کس با آن فاصله پیدا می‌کند به مرور حذف می‌شود. وجود چنین وضعیتی علامت آن است که جامعه ما توسط گروهی سرمایه‌دار زالوصفت که احزاب را برای کنترل نخبگان ساخته‌اند و رسانه‌ها را برای فریب و تخدیر توده‌ها پرداخته‌اند، اداره نمی‌شود. آنچنان که در جوامع عقب‌مانده و درمانده دمکراتیک اینچنین است. اینجا آزادی به معنای واقعی آزاد است. سیاسیون باید بدانند که هیچ‌گاه کسی برایشان ضمانت نامه دائمی استقرار در عرصه سیاست صادر نکرده است، چه رسد به عرصه؛ قدرت که فراز و فرودهای بیشتری دارد. نه تنها باید در مسیر انقلاب باقی بمانی، بلکه باید در این مسیر پیشرفت کنی و همپای مردم انقلابی رشد کنی و به اصلاح دائم خود بپردازی.
 
فارس: هم اکنون در چه وضعیتی قرار داریم؟ ویژگی‌های مهم زمانه ما خصوصا پس از دوران فتنه چه چیزهایی است؟
 
اولا از نظر بین‌المللی ایران اسلامی جایگاه بی‌نظیری پیدا کرده است. اقتدار بی‌سابقه جمهوری اسلامی در بیانات امام امت رهبر عزیز انقلاب در خطبه‌ نماز جمعه اخیر مشهود بود. هدایت بیداری اسلامی در منطقه و حتی بیداری جهانی در کلمات و رهنمودهای ایشان کاملا احساس می‌شد و این را همه جهانیان می فهمند روز جمعه معلوم شد کوچکترین تهدید نظام مقدس ما علیه استکبار کارساز است در حالی که بزرگترین تهدیدهای دشمنان ما حتی اگر آن را اجرا کنند هم بی‌تاثیر است و بلکه به ضرر خودشان است. در چنین شرایطی طبیعی است مردم امیدوارانه‌تر و شجاعانه‌تر به میدان می‌آیند و از انقلاب و ولایت که مظهر اقتدار نظام است دفاع می‌کنند و اثرش را در حضور باشکوه مردم در راهپیمایی ۲۲ بهمن دیدیم.
 
از طرف دیگر یکی از ویژگی‌های زمانه ما این است که مطالبات انقلابی مردم اگر در ابتدای انقلاب بیشتر تحت تاثیر جو انقلاب و یا هیجانات دفاع مقدس شکل می‌گرفت پس از یک دوره فترت که دلائل خاص خود را دارد به شکل حقیقی‌تری بروز کرده و روز به روز جدی‌تر و عمیق‌تر می‌شود. چون روز به روز سطح معنویت و معرفت افزایش پیدا می‌کند و تجربیات انقلابی جامعه ما و بلکه جهان پیرامونی ما گسترده‌تر و عمیق‌تر می‌شود که همه مؤید حرکت انقلابی مردم ما هستند. در آینده نه چندان دور تمام کسانی که به روند رو به جلوی حرکت انقلاب کمک نکرده‌اند طبیعتا منزوی خواهند شد و جزء مطرودین جامعه قرار خواهند گرفت؛ چه رسد به کسانی که سنگ‌اندازی هم کرده‌اند.
 
یکی دیگر از ویژگی‌های زمانه ما این است که همگام با افزایش بصیرت و مطالبات انقلابی مردم، پیچیدگی فریب و نفاق هم افزایش پیدا کرده است و تلاش برای نفوذ در بدنه انقلابیون به انحاء مختلف بیشتر شده است. چون نه دشمنی‌ها کاهش پیدا کرده، نه چیزی از منفعت‌طلبی‌های سودجویان کاسته شده است. وقتی با بصیرت انقلابی راه‌های اصلی به نفوذ دشمنان و منفعت‌طلبان بسته می‌شود، طبیعتا از درزها و روزنه‌ها برای ایجاد هر نوع رخنه و شکافی استفاده می‌شود. این نباید موجب سلب اعتماد از نیروهای انقلابی شود، ولی باید هوشیارتر از گذشته بود و ارزیابی‌های دقیق‌تری از رفتار پیچیده دشمنان داشت و با احتیاط بیشتری گام برداشت.
 
ویژگی چهارم، چرخش قدرت بین نخبگان جامعه است که مقدمتاً عرض کردم. این گردش قدرت در هر جامعه‌ای امری طبیعی است؛ در جوامع دیکتاتوری با کودتا یا انقلاب‌های خونین همراه است و در جوامع به اصطلاح دمکراتیک، صوری و غیرواقعی است. اما چرخش قدرت بین نخبگان در جامعه اسلامی ما یک امر حقیقی و تاثیرگذار است و همیشه با کمترین هزینه‌ها صورت گرفته است.
 
هر کس به تاریخ انقلاب ما نگاه کرده باشد می‌بیند جامعه اسلامی ما هیچگاه در مسیر حرکت انقلابی خود معطل کسی نمانده است و خود را مدیون و اسیر هیچ جریان عقب‌مانده‌ای نکرده است. البته بعضی‌ها وقتی قافیه را می‌بازند مایلند جرزنی کنند و به انواع طرفندها می‌خواهند قاعده بازی را بهم بزنند اما همیشه خود بازنده بوده‌اند. فتنه ۸۸ جدا از فرصت‌طلبی‌های بیگانگان، یکی از عوامل مهمش این بود که بعضی‌ها باخت در انتخابات را به منزله مرگ جریان خود می‌دیدند و نمی‌خواستند این را بپذیرند. در شرایط کنونی چرخش قدرت بین نخبگان که چندی است آغاز شده، در حال شکل‌گیری نهایی است و هر انتخاباتی از لحظه‌های حساس تجلی این چرخش است.
 
ویژگی‌های دیگری هم قابل ذکر است که به جهت اختصار صرف نظر می‌کنم. ولی جمع‌بندی این شرایط به ما می‌گوید ما با قدرت بیشتری به نبرد با مشکلات بزرگتری خواهیم رفت و باید با امید و هوشیاری کامل به برداشتن موانع جدید اقدام کنیم و فتنه‌های آینده را درهم بشکنیم.
 
فارس: در این میان پدید آمدن دو جریان مهم اصول‌گرایی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
 
-اولا شکل گرفتن این جبهه‌ها امری طبیعی است و حتی اگر آن را افتراق و جدایی بدانیم و بر آن انتقاد هم داشته باشیم، یک امر قهری و طبیعی به نظر می‌رسد. برای تبیین این افتراق می‌خواهم قبل از پرداختن به علل تاریخی این شکل‌گیری به تبیین تفاوت اصلی بین این دو جریان بپردازم. به تصور بنده گروهی از اصول‌گرایان معتقدند باید با مدارا و سعه صدر بیشتری به میدان انتخابات رفت، و ضمن پافشاری بر اصول تا آنجا که جا دارد دائره اصول‌گرایی را گسترده‌تر کرد که این گروه بیشتر در جبهه متحد گرد هم آمده‌اند. انصافا هیچگاه نمی‌توان در میدان سیاست بدون رعایت مصالح قدم برداشت و سعه صدر لازمه سازوکار اداره جامعه است. خصوصا اگر افراد انقلابی و دلسوز بخواهند چنین جریانی را رهبری کنند، کاملا قابل اعتماد خواهد بود.
 
و گروه دیگر زمانه را نیازمند این مقدار از تحمل و بردباری در برابر برخی از عناصر که دچار خطا و اشتباه شده‌اند نمی‌بینند و معتقدند جامعه کشش برخوردهای غیر مصلحت‌اندیشانه و انقلابی، در حذف هر کسی که به هر مقدار به اصول مقید نبوده است را دارد. که این گروه هم بیشتر در جبهه پایداری سازماندهی شده‌اند. البته باید این جبهه در مقام عمل بتوانند ثابت کنند چنین ایده‌ای را تعقیب می‌کنند و بتوانند در اجرای این ایده در تنظیم فهرست انتخاباتی موفق عمل کنند.
 
واقعیت این است که این دو نظر از قبل هم در متن جریان وفادار به اصول نظام و انقلاب وجود داشته و دارد؛ ولی ظاهرا هم اکنون زمان تجلی یافتن این دو دیدگاه در متن رقابت‌های انتخاباتی فرا رسیده است.
 
حالا ممکن است در رفتارهای برخی از وابستگان به این دو جریان اشتباهاتی هم دیده شود ولی اصل ماجرا از این قرار است. مهم این است که هر دو جریان توسط عناصر انقلابی و معتقد اداره می‌شوند.
 
فارس: تفاوت این دو جریان در همین «میزان مدارا» خلاصه می‌شود؟
 
- طبیعتا اطراف و ابعاد دیگری هم پیدا می‌کند ولی فعلاً همین تفاوت برجسته شده است و موجب پدید آمدن یک فضای رقابتی جدی در عرصه انتخابات شده است. البته باید مواظبت کرد که اختلاف‌ها موجب اتهام‌های ناروا نشود. شاید یکی از تفاوت‌های این دو جبهه در شیوه معنا کردن اصول‌گرایی و نحوه مصداق‌یابی برای آن باشد که هر دو گروه حرف‌های قابل ملاحظه‌ای دارند.
 
فارس: شما فکر می‌کنید مردم به کدام طرز تفکر رای خواهند داد؟
 
- من مایلم به جای اینکه پیش‌بینی کنیم، صبر کنیم و ببینیم واقعا مردم به کدام نظر بیشتر رای می‌دهند. اگر مردم به سمت سعه صدر رفتند معلوم می‌شود زمانه زمانه مدارا است و اگر مردم مدارا را ضروری ندانستند معلوم می‌شود طور دیگری است. البته هر گروه باید روشنگری‌ها و فعالیت‌های خود را داشته باشد. هرچند شاید این دو جریان وجه تمایز خود را مدارا و یا عدم مدارا نگذارند؛ ولی نتیجه در تعیین لیست انتخاباتی همین است. طبیعتا هرکدام از این دو نگاه دلایل خاص خود را در انتخاب افراد دارند.
 
فارس: حضور آیات مصباح و مهدوی را در راس دو جبهه پایداری و متحد چگونه تحلیل می‌کنید؟
 
- اولا این یکی دیگر از ویژگی‌های این زمان است که علماء طراز اول در مقام هدایت جریان‌های سیاسی بیش از گذشته وارد صحنه شده‌اند و این بسیار باعث مسرت و خرسندی است. البته آقایان قبلاً هم همیشه در میدان حاضر بوده‌اند اما به این نحوه بارز، بدیع و ارزشمند است. این نشان‌دهنده هرچه عمیق‌تر شدن بینش و نگرش جامعه و نیاز عرصه سیاست به اندیشه و علم است. هم آیت‌الله مهدوی و هم آیت‌الله مصباح هر دو در نهایت دلسوزی و فداکاری به میدان هدایت نخبگان سیاسی کشور آمده‌اند.
 
ثانیا هر دو بزرگوار از استقلال و سلامت سیاسی و ثبات قدم در طول این سال‌ها برخوردار بوده‌اند.جمله حضرت امام(ره) را درباره آیت‌الله مهدوی هیچگاه فراموش نمی‌کنیم و همچنین حضور ایشان در رأس یک مجموعه علمی ارزشمند مانند دانشگاه امام صادق(ع) و نیز مواضع انقلابی ایشان در طول سال‌های پس از انقلاب، ایشان را به نقطه اتکاء قابل اعتمادی تبدیل کرده است. همینطور مجاهدت های شجاعانه و عالمانه حضرت آیت‌الله مصباح را که بعضا منحصر به فرد بوده است و مجموعه علمی بسیار وزین مؤسسه علمی پژوهشی امام خمینی(ره) که از برکات وجودی ایشان است، ایشان را یک استوانه کم‌نظیر در انقلاب اسلامی ساخته است. واقعا حضور این دو بزرگوار بسیار مغتنم است و نشان می‌دهد که ما آینده بسیار بهتری را در عرصه سیاست پیش‌رو خواهیم داشت.
 
فارس: پس اینکه برخی مدعی‌اند جریان آقای هاشمی پشت سر جبهه متحد است و جریان انحرافی پشت سر جبهه پایداری است شما این ادعاها را قبول ندارید؟
 
- نخیر قبول ندارم. اولا این دو بزرگوار مستقل‌تر و هوشیارتر از آنی هستند که بازی بخورند. ثانیا تعداد فراوانی از افرادی که در هر دو مجموعه حضور فعال و موثر دارند سوابق روشن آنها دلالت بر استقلال این دو مجموعه دارد. البته همیشه باید احتمال نفوذ و سوءاستفاده داده شود. بالاخره هر جریان مغرضی که از پایگاه توده‌ای مناسبی برخوردار نیست مایل است از جریان‌های قوی سوء‌استفاده کند و یا در آن نفوذ نماید ولی بیش از این باید نگران دوبهم‌زنی‌های ناروا و اختلاف‌افکنی‌های مخرب بود که همیشه دشمنان ما را خوشحال می‌کند و بعضی‌ها برای اینکه بازی را به نفع خود تمام کنند مایلند اختلاف نظر را به دشمنی بین اصول‌گرایان تبدیل کنند؛ تا در اثر تضعیف آنان خود را تقویت نمایند.
 
فارس: به این ترتیب اتحاد این دو جبهه دیگر منتفی است؟
 
- نخیر شرایط ممکن است تغییر کند و رقابت‌ها به گونه‌ای دیگر شکل بگیرد. ولی امروزه اگر به صورت طبیعی به روند شکل‌گیری جریان‌ها در صحنه سیاسی نگاه کنیم نه تنها اتحاد منتفی به نظر می‌رسد بلکه رقابت اصلی بین این دو مجموعه خواهد بود. جریان‌های دیگر اگر به میدان بیایند از پشتوانه عمیق نظری و اصالت کافی برخوردار نیستند. ولی اگر شرایط با برخی عوام‌فریبی‌ها و یا فرصت‌طلبی‌ها متفاوت شد، بهتر است اصول‌گرایان و وفاداران انقلاب با متحد شوند.
 
فارس: نسبت به مفهوم و مصداق ساکتین فتنه چه نظری دارید؟
 
- سکوت در مقابل فتنه مورد نفرت همه مردم است. منتها درجات و مراتبی دارد و معقول به تشکیک است. بنده هم مانند بقیه مردم دلم از کسانی که در مقابل فتنه سکوت کرده‌اند خون است. ولی عملکرد معقول و انقلابی در هر برهه ما را نیازمند به ارزیابی دقیق‌تر و رعایت تمام جوانب امر می‌کند که ممکن است نتیجه آن بود که با همه انواع اشتباهات به یک شکل برخورد نکنیم. وارد جزئیات نمی‌شوم. ولی جدا از مقام‌نظر که هر سکوتی در مقابل فتنه مطرود است، در مقام عمل باید میزان اشتباهات افراد سنجیده شود و به طول کلی براساس اولویت‌‌ها برخورد شود. البته باید از عملکرد جبهه متحد در حذف برخی اسامی که عدم درک صحیح خود را از ولایتمداری به اثبات رسانده‌اند تقدیر کرد.
 
فارس: نسبت به وضعیت اصلاح‌طلب‌ها چه نظری دارید؟
 
- جریان اصلاح‌طلب یک بدنه دارد و یک رأس، باید ابتدا حساب این دو بخش را از یکدیگر جدا کرد. از طرف دیگر بدنه جریان اصلاح‌طلبی نیز جدا از عموم مردمی است که زمانی به اینها اقبال کرده بودند. بسیاری از مردم به خاطر سیاست و ابوی محترم آقای خاتمی به ایشان رأی دادند، اما سران اصلاح‌طلب همه را به حساب تفکرات غرب‌گرای خود گذاشتند و بعد البته به مرور پاسخ منفی مردم را دریافت کردند. هرچند ظاهراً‌ بعضی‌ها هنوز به اشتباه خود پی نبرده‌اند. رؤسای اصلاح‌طلب در انتخابات ۸۸ این اشتباه را تکرار کردند، آمدند و روی حساب نخست‌وزیر حضرت امام (ره) رأی جمع کردند و می‌خواستند همه را به حساب اندیشه‌های غرب‌زده خود بگذارند.
 
و اما بدنه اصلا‌ح‌طلب متشکل از چند طیف هستند، گروهی از آنان عمدتاً کسانی هستند که نسبت به تجربه غرب خوش‌بین هستند و بیشتر مایلند با نگاهی برآمده از برخی علوم منسوخ‌ تجربی به تفسیر دین و حتی پذیرش و یا عدم پذیرش احکام اسلام بپردازد. اینها یا از معارف دینی به صورت عمیق اطلاع‌ ندارند و یا به عالمان دینی کمتر اعتماد دارند. ولی اکثراً آدم‌های روشنفکری هستند که وقتی بن‌بست‌های تمدن غرب را می‌بینند، علی‌القاعده باید خود به خود از اصرار بر تکرار تجربه‌های روشنفکری هستند که وقتی بن‌بست‌های تمدن غرب را می‌بینند، علی‌القاعده باید خود را اصرار بر تکرار تجربه غرب فاصله بگیرند و نمی‌توان از آنها به عنوان سربازان وفادار و فداکار سران اصلاحات نام برد.
 
گروه دیگر انقلابیونی هستند که به صورت سنتی همیشه همراه با چهره‌های شاخص جریان باصطلاح چپ بوده‌اند و همیشه با مبانی یا بدون مبانی، اعتماد بیشتری به آن جریان داشته‌اند، ولی غالباً دلسوز انقلاب به حساب می‌آیند و افراد غیر منطقی هم نیستند. اینها نیز اکثراً از سران اصلاحات به خاطر اشتباهات فاحشی که داشته‌اند بریده‌اند.
 
البته برخی از کسانی که این بدنه را تشکیل می‌دهند مخالفان نظام هستند و کف مطالباتشان سقف مطالبات اصلاح‌طلبان است، که بسیار اندک هم هستند ولی مایلند بر انتخابات تأثیر بگذارند و افراد نزدیکتر به افکار خود را بالا ببرند. هر چند آنها همین مقدار التزام اصلاح‌طلب‌ها را هم نمی‌توانند قبول کنند و اگر فرصت کنند و بتوانند، دوست دارند از اساس نظام را ساقط کندن. اصلاح‌طلب‌ها هم بدشان نمی‌آید رأی اینها را برای شلوغی بازارشان با خود همراه کنند. برای اینها نمی‌شود فکری کرد. اما مابقی بدنه اصلاحات باید فکری برای نمایندگی طرز تفکر در فضای سیاسی جامعه داشته باشند.
 
به طور کلی آنان که در رأس جریان اصلاحات بوده‌اند نه تنها به خوبی از بدنه اصلی خود یعنی دو قسم اول نمایندگی نکرده‌اند بلکه در بسیاری از موارد موجب سرافکندگی طرفداران خود هم شده‌اند. بدنه سالم و بی‌غرض اصلاحات را باید دریافت و حساب آنها را باید از آن رؤسای فتنه جدا نمود. حتی باید به گونه‌ای این بدنه در جریان‌های فکری و سیاسی موجود بازتعرف شده رئوس خود را پیدا کنند و حضورشان در عرصه سیاست تثبیت شود تا به مرور فاصله‌های ایجاد شده از نظام که محصول بداخلاقی رئوس جریان اصلاحات بوده از بین برود و دیدگاه‌ها نیز به هم نزدیکتر شود. یادمان باشد که جریان اصلاحات سال‌ها بر طبل اختلاف و «دیو و دلبر» سازی، آن‌هم در تقابل با نظام تلاش وافر کرده است که امیدواریم همدلی‌های بیشتر در آینده شاه باشیم و رقابت‌های مخرب را در میان نخبگان سیاسی شاهد نباشیم. اما به نظر بنده هر کس در رأس اصلاحات بوده و بد عمل کرده، دیگر لیاقت حضور در صحنه سیاسی جمهوری اسلامی را ندارد. کجا بدنه اصلاحات به چنین رفتارهای زننده‌ای که سران اصلاحات انجام داده‌اند راضی بوده‌اند؟
 
فارس: مجلس بعدی چه مشخصاتی باید داشته باشد؟
 
- دو ویژگی کلیدی در نمایندگان مجلس بعدی باید باشد، تا بتواند مملکت را در شرایط سخت آینده به پیش ببرد. اولاً کارآمد باشد و از توانایی قانون‌گذاری و ژرف‌نگری مورد نیاز آن برخوردار باشد. ثانیاً ولایتمدار باشد، یعنی بفهمد آنچه موجب اقتدار کشور است و موجب سهولت گردش امور و صلابت نظام می‌شود و زحمات را کم می‌کند و هزینه‌ها را به شدت کاهش می‌دهد تقویت ولایتمداری به ویژه در میان نخبگان سیاسی است.
 
تأکید ما بر ولایتمداری یک امر معقول است. چرا که ولایت عامل تضمین مردم‌سالاری و عامل مهم موفقیت در تحقق عدالت در ابعاد گوناگون است. ما هرچه از تجربه شکست خورده دمکراسی به معنای غربی آن فاصله می‌گیریم و هرچه می‌خواهیم از دیکتاتوری پرهیز کنیم،باید هرچه بیشتر به ولایتمداری روبیاوریم.
 
فارس: درباره اصل انتخاباتی که پیش‌رو داریم چه نظری دارید؟
 
- اولاً دشمنان ما می‌خواهند مشارکت را کاهش دهند این خواست جدی دشمنان ماست و مهمترین نتیجه‌ای که می‌خواهند از این وضعیت بگیرند ایجاد بی‌ثباتی و ناامنی برای کشور است. هرکسی تلاش دارد مشارکت کاهش یابد باید برای همیشه از صحنه سیاسی کشور حذف شود و همکاری دشمنان این ملت تلقی شود. دشمنان ما مایلند مرد‌م‌سالاری دینی ما هم مانند دمکراسی پوسیده آنها بی‌رونق باشد تا الگو برای سایر ملت‌ها قرار نگیریم. امروزه برای دشمنان ما بیش از نابودی ما، نابود نشدن خودشان اهمیت دارد که آن را در گرو الگو نشدن ما می‌دانند.
 
ثانیاً این خواست دشمنان ماست که فرصت‌طلایی انتخابات را که همیشه موجب جلا یافتن انقلاب حیات مجدد ارزش‌های انقلاب بوده است را به تهدید تبدیل کنند و به بهانه‌‌‌های مختلف نظیر آنچه در انتخابات ۸۸ روی داد فضای جامعه را دستخوش ناامنی نمایند. دشمنان ما نمی‌خواهند ما بیش از این برای سایر ملتهای اسلامی الگو باشیم آنها مایلند به پیروزی و بهروزی را در موج اسلام‌گرایی منطقه به یأس مبدل کنند و راهش را این می‌دانند که لااقل چند نفر به خیابان‌ها بیایند و چند تا سطل آتش بزنند و شعارهای مطلوب آنان را سر دهند. تا آنها آن را در رسانه‌های عمومی چند برابر نشان دهند و موجب ناامیدی ملت‌ها بشوند.
 
امیدوارم که ملت سربلند ما عصاره فضائل خود را به مجلس بفرستند و با مشارکت بالا به حل مشکلات خود اقدام نمایند. که ریشه حل تمام مشکلات معیشتی و فرهنگی در گرو روی کار امدن افراد متدین کارآمد و انقلابی است که بتوانند با شجاعت در مقابل دشمنان بایستند و با تلاش و مجاهدت فراوان به این مردم خدمت کنند.
 
فارس: به عنوان آخرین سؤال شما خودتان چرا ثبت‌‌نام نکردید؟ ظاهراً در دوره‌های قبل هم به صورت جدی از شما درخواست شده بود اما قبول نکرده بودید.
 
- همه فعالیت‌های مفید در مجلس خلاصه نمی‌شود باید تقسیم مسئولیت کرد. بنده وظایفی دارم که اگر بتوانم همان‌ها را انجام بدهم کافی است و صحیح نیست که انتها و یا اوج فعالیت‌های انقلابی را حضور در مجلس بدانیم. بنده بدون حضور در مجلس هم به فعالیت سیاسی به ویژه در زمینه فکر سیاسی و فرهنگ سیاسی می‌پردازم و نیازی به حضور در مجلس برای انجام وظایف‌طلبگی خود نمی‌بینم. خصوصاً اینکه فعالیت تبلیغی و تربیتی را مهم‌تر از قانون‌گذاری می‌دانم. ضمن اینکه از بیرون مجلس هم می‌شود تأثیراتی در قانون‌گذاری داشت که امیدوارم با حضور نمایندگان انقلابی و روشن‌بین این امر تسهیل شود.
کد خبر:116667 -
http://www.rajanews.com/detail.asp?id=116667
تیتر سایت جبهه متحد از این مصاحبه:

حجت الاسلام پناهیان در گفتگویی تفصیلی عنوان کرد:
جبهه متحد به دنبال گسترش اصولگرایی است/ جمله حضرت امام(ره) را درباره آیت‌الله مهدوی هیچگاه فراموش نمی‌کنیم، اما درمتن آمده است.که در حاشیه مصاحبه آورده اند:جمله حضرت امام(ره) را درباره آیت‌الله مهدوی هیچگاه فراموش نمی‌کنیم و همچنین حضور ایشان در رأس یک مجموعه علمی ارزشمند مانند دانشگاه امام صادق(ع) و نیز مواضع انقلابی ایشان در طول سال‌های پس از انقلاب، ایشان را به نقطه اتکاء قابل اعتمادی تبدیل کرده است. همینطور مجاهدت های شجاعانه و عالمانه حضرت آیت‌الله مصباح را که بعضا منحصر به فرد بوده است و مجموعه علمی بسیار وزین مؤسسه علمی پژوهشی امام خمینی(ره) که از برکات وجودی ایشان است، ایشان را یک استوانه کم‌نظیر در انقلاب اسلامی ساخته است. واقعا حضور این دو بزرگوار بسیار مغتنم است و نشان می‌دهد که ما آینده بسیار بهتری را در عرصه سیاست پیش‌رو خواهیم داشت.
http://www.jebhemottahed.ir/vdcb.fb8urhba5iupr.html


تأمل نمایید: آیت الله مصباح(حفظه الله) با آن جلالت و شأن علمی و معنوی ای که دارند، وسط نایستاند و منتظر نماندند تا ببینند چه می شود. بلکه با موضع گیری صریح خود، سعی میکنند، کفه برخوردهای غیر مصلحت‌اندیشانه و انقلابی را سنگین نمایند.
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 28 / 11 / 1390برچسب:, توسط کیا عشوری.kia ashoori |

او که از نامزدهای مورد حمایت جبهه متحد اصولگرایان است، در مورد انتقادات جبهه پایداری به لاریجانی  و باهنر هم گفت: این دوستان در طول دوره هشتم از آقایان لاریجانی و باهنر دلخور بودند، این مواضع ادامه آن دلخوریهاست، به نظر می رسد که آنها ناخواسته فضا را برای انتخابات آینده و حمایت از اصولگرایان، غبار آلود کرده اند

http://www.khabaronline.ir/detail/198665/politics/parties

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 28 / 11 / 1390برچسب:, توسط کیا عشوری.kia ashoori |
نشست چهارم تبیین نقشه الگوی پیشرفت اسلامی/ گفت‌وگو با وحید جلیلی؛
امروز می‌گویند صالح مقبول، فردا می‌گویند از ترس افسد به فاسد مقبول رأی بده/ سیستم‌های "لولو‌ محور" عوام‌فریبند!

گروه الگوی پیشرفت اسلامی- ایرانی؛ حجت‎‌الاسلام علی كشوری، محمد مهدی تهرانی: گفت‌وگو با وحید جلیلی خواه‏نا‏خواه به مصاحبه‏ای چالشی و پر از فراز و نشیب تبدیل شد. جلیلی مهمان چهارمین نشست تبیین نقشه الگوی پیشرفت اسلامی بود؛ نشستی که اگر چه در آن انتخابات محوریت داشت اما بحث بنیادین در ساحت نگاه تمدنی را در پی داشت. ضدیت توسعه و پیشرفت، محور چالشی بخش نخست گفت‌وگو با جلیلی بود و مسئله انتخابات، محور بخش دوم گفت‌وگو.

جلیلی معتقد است كه نباید برای تبیین الگوی پیشرفت اسلامی همه مواد غرب و توسعه را نفی کرد و فاسد دانست. او می‏گوید چه غرب و چه روشنفکران داخلی اساساً به مبادی و مبانی خود در عمل پای‌بند نیستند و نگریستن به آنها به منزله یک کل یکپارچه و بی‏نقص در حکم امتیاز دادن به آنهاست. وحید جلیلی معتقد است ادبیات انقلاب در مقابل تجدد و تحجر تعریف می‏شود و این هر دو را باید هم‌زمان با هم برای رسیدن به الگو لحاظ کرد.

جلیلی می‏گوید انتخابات برای ما فقط طریقیت ندارد؛ بلکه موضوعیت هم دارد. او می‏گوید انتخابات یک فرصت است برای رشد و حرکت. او معتقد است نباید بگذاریم برخی برای رسیدن به منافع سیاسی خود حزب‏اللهی‏ها را از نتیجه انتخابات مجلس بترسانند و ناگزیر از پذیرفتن لیست خود کنند. او توضیح می‏دهد که برخی می‏گویند: «با اینكه می‌دانید ما صلاحیت بالایی نداریم و اصلح نیستیم، بیایید به ما رأی بدهید كه براندازها رأی نیاورند.» و ادامه می‏دهد: «من می‌گویم تو خودت برانداز هستی. كسی هستی كه داری سلسله مراتب نظام جمهوری اسلامی را جوری می‌چینی كه اصلح در آن حذف بشود.»

او می‏گوید منفعت برخی در لولو ساختن برای موجه کردن برخی مصلحت‏های دروغین است و سیستم‏های لولومحور سیستم‏های عوام‏فریبی هستند. او اسم این سیستم‏ها را سیستم "هلو لولو" می‏گذارد!

وحید جلیلی فارغ التحصیل رشته معارف اسلامی و اقتصاد در مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه امام صادق(ع) است. او در جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی فعال است و در سابقه فعالیت‏های فرهنگی خود سردبیری ماهنامه نیستان، روزنامه ابرار، ماهنامه سوره و نشریه راه را دارد. بخش اجمالی گفت‌وگوی خواندنی رجانیوز با وحید جلیلی در ادامه می‏آید و متن کامل آن از سه پیوند زیر قابل دسترسی است:

در برابر دو خطر تجدد و تحجر قرار داریم/ نباید از غربی‏ها و روشنفکران گلادیاتور بسازیم

وقتی ما می‌گوییم مردم‌سالاری چه تفاوتی با دموكراسی غربی دارد؟

امروز می‌گویند صالح مقبول، فردا می‌گویند از ترس افسد به فاسد مقبول رأی بده

وحید جلیلی در این نشست گفت: امام به همان اندازه كه در مرزبندی با به اصطلاح مفاهیم غربی حساسیت دارد و با تجدد مرزبندی می‏کند، به همان اندازه هم با تحجر مرزبندی دارد و اگر ما می‌خواهیم به سمت یك الگو برویم، باید توجه داشته باشیم كه الگوی امام با نقد هم‎زمان تحجر و تجدد پیش می‌رود و اگر ما صرفاً بخواهیم به یك كفه این ترازو بیشتر توجه كنیم، به نظر من از رویكرد امام دور شده‌ایم.

وی افزود: اگر قرار است ذیل گفتمان امام و انقلاب اسلامی حرف بزنیم، دشمن‌شناسی ما باید كامل باشد. امام می‌فرمایند: «خون دلی كه پدر پیرتان از متحجرین خورده است، از هیچ‌كس دیگری نخورده است.»

وحید جلیلی با اشاره به عدم پایبندی غرب و متأثران از غرب به مبانی خود ادامه داد: حرف من این است كه ما داریم امتیازهایی به اینها می‌دهیم. یعنی این را مفروض می‌گیریم كه بله شما بالاخره یك اصولی دارید و به آن اصول وفادارید. من می‌گویم اصلاً در مورد اینها چنین چیزی صحت ندارد، یعنی اینها حتی پای‌بند به لیبرالیسم هم نیستند، برای همین است كه می‌بینید طرف تا دیروز آخرِ سوسیالیسم بوده، امروز آخرِ لیبرالیسم است. سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی یك روز سرپنجه نگاه كمونیستی و سوسیالیستی در ایران بوده، امروز شده سرپنجه نگاه لیبرالیستی و امپریالیستی و... به نظرم خیلی اشتباه است كه ما به اینها بگوییم شما دارید با مبنا عمل می‌كنید. اول باید این را رسوا كرد، چون اگر این را پذیرفتید، اگر كسی قرار باشد بر اساس اصول عمل كند، یك‌مقدار قدرت مانورش كم می‌شود و بعضی جاها مجبور است برای اینكه به بعضی از اصولش وفادار بماند، از بعضی از منافع خود بگذرد.

جلیلی به مواضع مقام معظم رهبری در مورد غرب و مدرنیته اشاره کرد و گفت: خود ایشان در دیدار اساتید بسیجی و در توصیف چمران به عنوان نمونه انسان تربیت شده انقلاب اسلامی می فرمایند: «در وجود یك چنین آدمى، دیگر تضاد بین سنت و مدرنیته حرف مفت است؛ تضاد بین ایمان و علم خنده‌آور است. این تضادهاى قلابى و تضادهاى دروغین -كه به عنوان نظریه مطرح می‎شود و عده‌اى براى اینكه امتداد عملى آن برای‎شان مهم است، دنبال می‎كنند- اینها دیگر در وجود یك چنین آدمى بى‌معنا است. هم علم هست، هم ایمان؛ هم سنت هست، هم تجدد؛ هم نظر هست، هم عمل؛ هم عشق هست، هم عقل" باید مراقب باشیم که حزب الله را گرفتار تضادهای قلابی و دروغین نکنیم که به قول آقا حرف مفت است.

وی توضیح داد که از نظر او، الگوی پیشرفت اسلامی و توسعه با هم تفاوت‏هایی را دارا هستند، اما این تفاوت‏ها از شكل شروع نمی‌شود. جلیلی در این خصوص گفت: اگر ما از ابتدا تعریف دقیقی از شکل نداشته باشیم، آن موقع ممكن است كلاه دیگری سرمان برود، چون یك عده می‌گویند این شكل را برداریم، آن شكل را بگذاریم. این شكل اصلاً دموكراتیك نیست، این شكل اصلاً تجددی و مدرن و... نیست. صرف اینكه این شكل، شكل او نیست، ما فكر می‌كنیم کارآمد نیست. ما می‌گوییم بیاییم راجع به ماهیت مشاركت صحبت كنیم تا بعد معلوم شود كه چه تفاوت‌هایی وجود دارند.

وی دموکراسی را متشکل از ثابت‌ها و متغیرهایی دانست و توضیح داد که شکل، اغلب ثابت است اما متغیرهای ارزشی و فکری جامعه می‏تواند تعیین کننده نتیجه دموکراسی باشد. جلیلی گفت: هر نظام یك جمهوریتی را برای خودش تعریف می‌كند. جمهوریت اصلاً این‌ جور تعریف می‌شود كه یك ثابت‌هایی دارد و یك متغیرهایی. رأی در چهارچوب این متغیرها تعریف می‌شود. در جامعه غربی، مبانی ثابت‌های‎شان می‌شود لیبرالیسم و آزادی، در جامعه اسلامی می‌شود اسلام.

جلیلی جریان انقلابی را پای‎بندترین جریان به جمهوریت قلمداد کرد و جمهوریت را در نظام اسلامی واجد موضوعیت و اهمیت دانست. وی گفت: می‌گویند نیایید از انتخابات و از جمهوریت دفاع كنید، چون یك مرتبه می‌بینید آقای خاتمی رأی می‌آورد. پاسخ من این است كه اولاً ما تا به‌حال خواستار ابطال هیچ انتخاباتی نشده‌ایم و به این اصل گردن گذاشته‌ایم، چرا پس هم چوب و هم پیاز را بخوریم؟ اتفاقاً وقتی به مردم رجوع می‌كنیم، چه موقع حزب‌اللهی‌‌ها رأی نیاوردند؟ دو اتفاق می‌افتد كه یكی‌اش این است كه آدم درستی مقابل او نگذاشته‌ایم. طرف می‌گوید وقتی من خاتمی و ناطق را مقایسه می‌كنم، چرا باید به ناطق رأی بدهم؟ خود ما وقتی به ناطق رأی دادیم، یادم هست می‌گفتیم با دلی پر از خون به آقای ناطق رأی می‌دهیم.

وی با یادآوری لیست‏های انتخاباتی گفت: فقط می‌گویند آقا! این لیست را بگیر و برو رأی بده. اصلاً خودت دنبال تحلیل نباش! خودت به دنبال فكر كردن نباش! خودت دنبال تطبیق نباش! ما یك تیم داریم كه در اتاق‌های دربسته می‌نشینند و تو به همین‌ها اعتماد كن! حتی اگر در این لیست آدم‌هایی را گذاشته باشیم كه تو دیده باشی 180 درجه خلاف این حرف‌هایی را كه ما می‌زنیم، عمل كرده باشند، باز اعتماد كن!

وی توجه به جمهوریت را موجب رشد مردم در نظام اسلامی دانست و روند شکل‏گیری لیست‏های انتخاباتی را در ایجاد اطمینان به لیست صادر شده موثر قلمداد کرد. جلیلی گفت: باید ببینیم آن لیست چگونه شكل می‌گیرد، بعد تصمیم می‌گیریم.

جلیلی تصریح کرد انتخابات برای بچه حزب‏اللهی‏ها موضوعیت دارد و نه صرفا طریقیت. وی گفت: برای قبائل سیاسی، انتخابات فقط طریقیت دارد و فقط ما را باید برساند به مجلس یا به شوراها یا به ریاست جمهوری، اما برای بچه حزب‌اللهی‌ها‌ این‌طور نیست، بلكه می‌گویند انتخابات برای ما فرصت بسیار خوبی است كه كشور روی موضوع خاصی متمركز شده، اذهان آماده‌تر و گوش‌ها شنواتر است و می‌شود كلی حرف زد.

وی انتخابات را موجب رشد فرهنگ سیاسی جامعه دانست و گفت: اگر ما مجلس را بشناسیم و بدانیم با یك قیام و قعود، صدها میلیارد را جا به جا می‌کنند، دیگر کافی نمی دانیم که بگوید من موافق جریان سیاسی فلان و مخالف جریان سیاسی بهمان هستم، بلکه می‌گوییم شما عجالتاً به این ده تا سئوال من جواب بده. راجع به اینها چه می‌دانی؟

جلیلی با یادآوری اهمیت کارنامه‏خوانی در انتخابات افزود: موقعی می‌شود كارنامه داد كه شاخص‌ها مشخص باشند. كارنامه‌خوانی لوازمی دارد. یكی این است كه شما اول شاخص‌ها را معلوم كرده باشید، ثانیاً شفافیت وجود داشته باشد. من همیشه گفته‌ام كه ادعاهای كاندیدا‌ها باید فعل گذشته داشته باشد. نمره ادعای "من فلان كار را خواهم كرد" بدون نگاه به گذشته صفر است. طرف باید بگوید من این كار را كردم. من فلان جا بودم و منشأ این اتفاق شدم.

وی با اشاره به آنچه سیستم "هلو لولو" می‏نامید، گفت: چه اصلاح‌طلب‌ها را لولو كردند، چه مشایی را لولو كردند، چه هاشمی را لولو كردند، هر كسی را که لولو كردند، من می‌گویم سیستم‌های لولو‌ـ‌ محور، سیستم‌های عوام‌فریبی هستند. این که بگوییم فساد صرفا متجلی شده در آقای فلانی یا در فلان جریان، عوام‌فریبی است.

جلیلی ادامه داد: یكی از اتفاق‌هایی كه باید بیفتد، مبارزه با نوعی از فساد سیاسی است كه متأسفانه در انتخابات توسط یك‌سری از نمادهای اصول‌گرایی نهادینه شده است. كسی كه می‌گوید در شرایطی كه اصلح وجود دارد، شما بیایید به صالح مقبول! رأی بدهید ـ‌كه خودش یك دروغ بزرگ است‌ـ فردا روزی از او بعید نیست كه بگوید در شرایطی كه صالح وجود دارد، شما بیایید به فاسد مقبول رأی بدهید كه افسد رأی نیاورد. یعنی به جای اینكه پیشرفت نظام و مسیر حركت نظام را به سمت رفتن به سوی اصلح طراحی كنیم و پیش ببریم، دقیقاً دارند برعكس عمل می‌كنند كه من به اینها می‌گویم جریانات برانداز "یستَدَلَّ عَلَی ادبارِ الدُّوَلِ بِاَربَعٍ". یكی از آنها "تَقدیمِ الاَراذِلِ وَ تَأخیرِ الاَفاضِلِ". بعد اینها چه می‌گویند؟ می‏گویند با اینكه می‌دانید ما صلاحیت بالایی نداریم و اصلح نیستیم، بیایید به ما رأی بدهید كه براندازها رأی نیاورند! من می‌گویم تو خودت برانداز هستی. كسی هستی كه داری سلسله مراتب نظام جمهوری اسلامی را جوری می‌چینی كه اصلح در آن حذف شود.

جلیلی، مصلحت را در انتخاب اصلح دانست و گفت: من همیشه یك تعبیر را به كار برده‌ام كه دوپینگ كار پهلوان‌ها نیست. در انتخابات مجلس پنجم ما دوپینگ كردیم و یك‌مقدار دور را از دست كارگزاران گرفتیم، اما سال بعد از آن، دوم خرداد شد.

وی ادامه داد: این‌ها بنیه سیاسی حزب‌الله را نابود می كنند. هاضمه سیاسی بچه حزب‌اللهی‌‌ها را با این فست‌فودها نابود می كنند. مثلا در مشهد شب انتخابات لیست در می‌آید، آقا بروید رأی بدهید. یك لیست پنج تایی می‌دادند، طرف اسم كاندیدا را به زور می‌خواند، بدون شناخت می‌رفت رأی می‌داد. آقا می‌گفت تحلیل كنید، هر چند غلط. اینها می‌گویند تحلیل نكنید هر چند درست! تحلیل نكن، چون ممكن است دچار التقاط و انحراف بشوی! بعد می‌بینی طرف اصلاً قدرت تحلیلش را از دست داده. به‌ مجرد اینكه با حرف جدیدی روبرو می‌شود، یك‎سره خودش را می‌بازد و متأسفانه اینها دارند با قیافه‌های حق به جانب در بعضی نهادها و جاهای دیگر این كار را می‌كنند و این را باید به آنها تذكر داد و نگذاشت كه این كار را بكنند. آقا! یك بار نتیجه گرفتی، دو بار نتیجه گرفتی، دفعه سوم می‌خورد توی دهنت...

جلیلی افزود: اصل قضیه این است. شما باید بنیه فرهنگ سیاسی حزب‌اللهی‌‌ها را ارتقا بدهید و انتخابات بهترین فرصت است. یكی از ملزومات و مقدمات كار این است كه بچه حزب‌اللهی‌‌ها نباید بگذارند هیجان نتیجه، آنها را بگیرد. اگر هیجان نتیجه آنها را بگیرد، كار تمام است.

کد خبر:116663 -
http://www.rajanews.com/detail.asp?lang_id=&id=116663
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 28 / 11 / 1390برچسب:, توسط کیا عشوری.kia ashoori |
بصیرت در انتخابات شرط انتخاب است، چند ساعتی را برای مطالعه و تحقیق وقت گذاشتن شایسته است. مواردی را که به نظر حقیر لازم بوده را در اینجا جمع نمودم، بد نیست مطالعه شود، البته برای آگاهی بیشتر سرج موارد دیگر بهتر است،آنگاه با مشورت کاندیداهای مورد نظر برگزینید.مجلس آثار گسترده ای در داخل و جهان دارد، مقام معظم رهبری به دنبال حرکتهای پرشتابتر در داخل و منطقه اند،اگر مساعدت لازم صورت گیرد به جای مقابله های انفعالی صرف مثل مقابله با ترور و تحریمها،به دنبال نابود کردن اسرائیل میباشند(انشاءالله) و این نیاز به نیروی جهادی و پا به رکاب دارد.
1390/11/23

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 28 / 11 / 1390برچسب:, توسط کیا عشوری.kia ashoori |
حضرت آیت الله مصباح: امروز وظیفه من و شما در هر منطقه‌ای که هستیم، علاوه بر شناخت و معرفی اصلح، شناخت و معرفی افراد فاسد و مضر نیز هست، همانگونه که اگر شما دانستید پزشکی قلابی مطبی باز کرده ‌است و جان مردم را به خطر می‌اندازد، وظیفه دارید او را به مردم معرفی کنید.http://www.598.ir/fa/news/39435
*****
در مواضع افراد دقت نمایید کسانی که هنوز فدرت تشخیص هاشمی و افکارش و نقش او را در فتنه و کودتای ناکام 88 ندارند را چگونه قابل اعتماداند، از کجا می توان مطمئن شد این افراد توان برخورد با فتنه های احتمالی آینده را دارند، از کجا می توان فهمید که در توسعه کشور همان راه هاشمی را دنبال نکنند؟ در این مواضع دقت کنید:
1- لاریجانی:
رئیس مجلس شورای اسلامی همچنین در خصوص سئوال یکی از طلاب در مورد مواضع هاشمی رفسنجانی اظهار داشت: ایشان همانند همه رجال سیاسی خدمات و نقاط ضعفی داشتند که بنده برخی از رفتارهای ایشان را نمی‌پسندم!!!(واقعا فقط هاشمی ضعف داشته؟ پس چه کسی از فتنه گران حمایت کرد؟!)
2-مطهری مورد حمایت لاریجانی
2/1
-لاریجانی:مطهری فرد با تقوایی است، رد صلاحیت وی غلط بود

لاریجانی در بخش دیگری از سخنان خود در پاسخ به سوال یکی از طلاب در خصوص رد صلاحیت علی مطهری اظهار داشت: رد صلاحیت ایشان را درست نمی‌دانم من مطهری را انسان با تقوایی می‌شناسم و ۳۴ سال سابقه آشنایی دارم و او فرد متقی است.

وی ادامه داد:عدم التزام آقای مطهری به اسلام را قبول ندارم و این تصمیم غلطی بود که توسط شورای نگهبان اصلاح شد.

نماینده مردم قم در مجلس اضافه کرد: افراط و تفریط ها در تائید صلاحیت‌ها نادرست و اشتباه است که این امر تنها باید در چارچوب قانون باشد.
 2/1/1-نظر مطهری در مورد هاشمی:
اینها قادر به حذف آقای هاشمی از انقلاب نیستند. ایشان پایگاه اجتماعی خوبی دارد و مردم قدردان خدمتگزاران خود هستند. علت هجوم روانی و تبلیغاتی به ایشان ترس از اوست.
به گفته وی، تا زمانی که آیت​الله هاشمی​رفسنجانی به صحنه سیاسی برنگردد و مثلاً اقامه جمعه نکند بحران سیاسی اخیر تمام نمی‌شود، چون نقطه نظرات ایشان عادلانه و واقع بینانه است.}

2/1/2-علی مطهری در همایش اصلاح طلبان
2/4-مصباحی مقدم در مورد مطهری و لاریجانی
حجت الاسلام غلامرضا مصباحی مقدم عضو ارشد جامعه روحانیت مبارز تهران، در واکنش به لیست منتشره جبهه متحد اصولگرایان گفت: در مورد آقایان مطهری و کاتوزیان و عباسپور، شاید آقایان جبهه متحد خواستند لیستی داشته باشند که کمتر مورد هجوم رقبا باشد و به همین دلیل این حذفیات را دیدیم. به همین دلیل فکر می کنم بهتر است آقایان متکی و زاکانی بیایند و توضیح دهند که چرا این اقایان را در لیست تهران قرار ندادند. شاخه شاخه کردن و شعبه شعبه کردن جبهه اصولگرایان مردم را سردرگم کرد. من معتقدم آرای اصولگرایان با این لیست ها می شکند. در این تقسیم ذی نفع دیگران خواهند بود.
گزیده سخنان وی از این قرار است:
·          کسانی که ریاست آقای لاریجانی را برای ریاست مجلس ترجیح دادند، دایره شان خیلی وسیع است و کسانی که فعال بودند تا لاریجانی رئیس شود، محدود به افراد خاصی نیست. مثلا من و آقای توکلی حمایت جدی از لاریجانی کردیم و اگر دور بعد هم لاریجانی برای ریاست بیاید، مطمئنا از ایشان حمایت جدی می کنم. در مورد آقایان مطهری و کاتوزیان و عباسپور، شاید آقایان جبهه متحد خواستند لیستی داشته باشند که کمتر مورد هجوم رقبا باشد و به همین دلیل این حذفیات را دیدیم. به همین دلیل فکر می کنم بهتر است آقایان متکی و زاکانی بیایند و توضیح دهند که چرا این اقایان را در لیست تهران قرار ندادند

http://www.khabaronline.ir/detail/197956/

2/5-دفاع باهنر از اصولگرایی مطهریhttp://www.fardanews.com/fa/news/188026/
3-باهنر:بالاخره مواضع آقای هاشمی در طول این پنج  یا شش سال گذشته به خصوص از اول دوره دولت نهم زیر و بم‌های زیادی داشته است و بعضی جاها كاملا قابل نقد است و خیلی جاها هم كه تلاش‌هایی برای ایجاد وحدت داشته‌اند، قابل تمجید و افتخارآمیز است!"
http://rajanews.com/detail.asp?id=97612
4-مصباحی مقدم:
سؤال:منظورم تشریح اخلاق انتخاباتی نبود. ببنید در انتخابات ریاست جمهوری گذشته تخریب هایی علیه آقایان هاشمی رفسنجانی و ناطق نوری کلید خورد که هرگز به آنها پاسخ داده نشده است. فکر نمی کنید همین عارضه سبب باب شدن آن تخریب ها شود و باز هم چنین روندی را در انتخابات آتی شاهد باشیم؟ چنانکه باز هم برخی بر اساس تئوری «اهانت به هاشمی برای کسب رای بیشتر» بخواهند بر تنور اهانت به شخصیتی که در پیروزی انقلاب و پس از آن نقش داشته، بدمند؟ اصلا اگر چنین روشی باب شود، چطور در آینده می توان از ذخایر نظام دفاع کرد؟ 
جواب: البته من از آن تخریبهایی که در هنگام تبلیغات انتخاباتی دو طرف نسبت به هم داشتند بسیار ناراحتم، اما بهترین موضع گیری در این موارد، مواضع مقام معظم رهبری است. ایشان در مقابل هر شخصیت و گروهی سعی شان بر این است که مواضع اصولی و درست آنها را مورد توجه قرار دهند و افراد و گروه ها را برای انقلاب حفظ کنند. اقتضای بزرگ منشی رهبری هم در همین است. ما که مدعی پیروی از ولایت فقیه هستیم باید این رویکرد را سرلوحه کار خود قرار دهیم تا نقطه ضعف ها رفع شود. تاکید می کنم در قضیه پس از انتخابات 88 بین مواضع آقایان هاشمی و ناطق تفاوت جدی می بینم، آقای ناطق خیلی زود اعلام کردند که سرباز ولایت هستند و پس از آن هم موضع گیری دیگری نداشتند.
پس از انتخابات 88، نقطه ضعف های جدی ای از برخی دیگر، بروز کرد. برای حذف این نقاط ضعف در آنها، باید بر نقاط قوتشان تاکید کنیم تا به اصلاح رویکردهایشان بپردازند. حتی اگر آن رویکردها مستمر باشد. باید شخصیت یک فرد را روی هم رفته در نظر گرفت و جهات مثبت رفتاری او و سوابق او را در مقایسه با موارد منفی وی در نظر داشت. اگر چنین بکنیم به حفظ سلامت فضای عمومی جامعه کمک خواهیم کرد. امیدوارم در این دوره انتخابات شاهد چنین تخریبهایی از سوی هیچ یک از جریانات سیاسی نباشیم.
 
ای کاش مناظرات مدیریت شده ای پس از انتخابات 88 بار دیگر در صداوسیما شکل می گرفت تا ابهامات پیش از این انتخابات، برطرف شود. البته مردم ما عموما اعتماد فوق العاده ای به مقام معظم رهبری دارند و با توجه به مواضعی که ایشان پس از انتخابات گرفتند و توضیح ها و تبیینهای ایشان، بسیاری از مسائل شفاف شد. اما متاسفانه هستند کسانی که پس از آن مناظره ها، به افراد برچسب زده و به ایجاد سوال و ابهام در فضای عمومی جامعه دامن می زنند که کار شایسته ای نیست. http://khabaronline.ir/detail/198629/politics/election
5-دیدار هئت مؤتلفه با هاشمی در خرداد 90

http://www.fararu.com/vglf0cdc.w6dx1w,iiygaw.p.html

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 28 / 11 / 1390برچسب:, توسط کیا عشوری.kia ashoori |

* جبهه متحد معتقد به اینکه قالیباف و لاریجانی و باهنر از ساکتین فتنه باشند، نیست

متکی در پاسخ به سوال دیگری درباره "علت قرار گرفتن برخی از ساکتین فتنه مثل قالیباف و باهنر و اینکه آیا در مجموع به وجود خواص مردود معتقدید یا نه؟" گفت: معتقدیم ساکتین در برابر فتنه مردود هستند و کسانی‌که در قبال خیانت سال 88 نسبت به صداقت و حضور ملت بی‌توجه بودند و حیثیت افتخارآمیز را در برابر غرب ذبح کردند، مردودند.

متکی با بیان کسانیکه این نگاه را داشتند، به ملت خیانت کردند و کسانی هم که همراهی کردند، ولو در درون فتنه نبوده باشند با درجات کمتری مرتکب آن شده اند و آنها که سکوت کردند و هیچ اقدامی در این زمینه نکردند، از نظر ما هم مردود هستند.

مسئول اجرایی جبهه متحد اصولگرایان افزود: برخی مطرح کردند که فلانی و فلانی مصداق ساکتین فتنه هستند، اما در تصمیمی که در تشکیل جبهه متحد گرفته شد و در کنار سه ضلع آن، دو زاویه هم شکل گرفت، درباره فردی که شما نام بردید، این مصداق دانسته نشد که دلایل خودشان را هم دارند.

* در مردود بودن ساکتین فتنه شکی نداریم، اما مصادیق مختلف است

وی افزود: ما در حکم ساکتین فتنه با هم توافق داریم اما کسانی که جبهه متحد اصولگرایی را شکل داده‌اند، این مصادیق را جزو مردودین فتنه نمی‌دانند.

یکی دیگر از دانشجویان پرسید: با وجود اینکه اکثر اعضای جبهه متحد اصولگرایان درباره عدم صلاحیت آقای باهنر جوابی ندارند، چرا ایشان دوباره در لیست این جبهه قرار گرفته اند؟ آیا این عدول از شعارهای شما نیست؟

متکی گفت: مجموعه جبهه متحد اصولگرایان نظری بر عدم صلاحیت آقای باهنر ندارد و قبل از هر کسی بزرگان تعریف کننده این سازوکار این نظر را ندارند.http://iusnews.ir/?pageid=143108&

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 28 / 11 / 1390برچسب:, توسط کیا عشوری.kia ashoori |
تاثیر تحولات داخلی بر تصمیم گیری‌ دشمن؟
کیهان نوشت:
اگر فتنه 88 اتفاق نمی افتاد اكنون موقعیت راهبردی ایران در منطقه و جهان چگونه بود؟ اگر طرف های بازنده انتخابات 40 میلیونی سال 88 به رای مردم تمكین می كردند، مجری پروژه دشمن نمی شدند و با تن دادن به قواعد دموكراسی شكست از رقیب را می پذیرفتند، آیا باز هم دشمن مجال آن را پیدا می كرد كه راهبرد «تجمیع فشار بر ایران» را از سال 89 به این طرف به عنوان گزینه اصلی سیاستگذاری خود درباره ایران در پیش بگیرد؟ این سوال ها از این رو مهم است كه دقت در آنها می تواند یكی از مهم ترین مسائل امنیت ملی ایران ظرف 3 سال گذشته را تعیین تكلیف كند؛ مسئله ای كه می توان آن را «تاثیر تحولات داخلی بر تصمیم گیری های راهبردی دشمن» نامید. قلب این مسئله آنگونه كه با مطالعه سیر حوادث در این 3 سال می توان فهمید یك جمله بیش نیست: «تغییرات محیط سیاست داخلی در ایران، راهبردهای دشمن را چگونه و در چه جهتی جابجا كرده است»؟
خرداد 1387 را به یاد بیاورید. یك سال قبل از انتخابات ریاست جمهوری در ایران. در اینجا فرصتی برای توصیف دقیق شرایط محیط امنیت ملی ایران در آن مقطع نیست. به طور بسیار خلاصه، ایران یك سال مانده به انتخابات ریاست جمهوری 88 در اوج قدرت داخلی و منطقه ای قرار داشت. در داخل ایران مردم به دور از هر گونه انحراف طعم شیرین دریافت خدمت بی منت را چشیده بودند و در بین گروه های سیاسی هم اجماعی كم و بیش كامل در این باره وجود داشت كه دولت نهم تكرار خواهد شد. در محیط سیاست خارجی 5 قطعنامه شورای امنیت علیه ایران -كه 3 قطعنامه آن، قطعنامه تحریم بود- نه تنها هیچ تاثیری بر برنامه هسته ای ایران به جای نگذاشته بود بلكه برنامه ایران نسبت به سال 2006 یعنی زمانی كه تحریم ها علیه ایران آغاز شد، رشدی چنان محسوس داشت كه برخی از ناظران به بوش پسر طعنه می زدند كه اگر پرونده ایران را به شورای امنیت نمی فرستاد، شاید 164 ماشین سانتریفیوژ ایران در سال 2006، به این سرعت به 8000 سانتریفیوژ در سال 2008 تبدیل نمی شد. كار به جایی رسید كه خاویر سولانا در همان ایام به تهران آمد و با ارائه یك پیشنهاد به ایران كه تلویحا غنی سازی اورانیوم را می پذیرفت از ایران خواست مكانیسم فریز را جایگزین مكانیسم تعلیق كند كه تا پیش از آن غربی ها آن را خط قرمزی عبور ناپذیر می دانستند. تلفیق ناكامی در تاثیرگذاری بر رفتار ایران از طریق تحریم ها با دو عامل دیگر یعنی تشدید بحران در افغانستان و آشكار شدن نشانه های بحران مالی جهانی وضعیتی بوجود آورد كه آمریكایی ها در آن حتی دیگر قادر به پنهان كردن ضعف خود نیز نبودند. مذاكرات «ژنو یك» در اكتبر 2008 در هیمن فضا برگزارشد. آمریكایی ها برای نخستین بار در تاریخ مذاكرات ایران و غرب، مستقیما نماینده ای به این مذاكرات فرستادند و آنطور كه برخی مطلعان می گویند لحن آمریكا هیچ شباهتی به آن لحن زورگویانه و متفرعنانه همیشگی نداشت و خلاصه اینكه آشكارا می شد دید آمریكایی ها دریافته اند سبد گزینه هایشان در مقابل ایران كاملا خالی است و بنابراین چاره ای جز ورود به فاز تعامل و مذاكره از موضع برابر ندارند.
طلیعه انتخابات ریاست جمهوری در ایران كه آشكار شد به یك باره همه چیز معكوس گشت. در حالی كه بنا بود دور دوم مذاكرات یك ماه بعد از مذاكرات ژنو یك برگزار شود، خاویرسولانا تمایلی از خود برای از سرگیری مذاكرات نشان نمی داد. روشن بود كه اتفاقی افتاده است و به تعبیری كه نگارنده اغلب به كار می برد، غربی ها حس كرده اند یك گزینه جدید به سبد گزینه های آنها اضافه شده كه بهتر است تا آن را امتحان نكرده اند، از در مذاكره و امتیازدهی با ایران در نیایند.
آن گزینه چه بود؟ زمانی شاید نمی شد به این سوال یك پاسخ دقیق داد اما اكنون اطلاعات مبسوطی وجود دارد كه نشان می دهد در آستانه انتخابات سال 88 رصد فضای داخل ایران به غربی ها این پیام را داد كه درون فرایندی به نام انتخابات ریاست جمهوری دهم فرصتی گرانبها برای آنها وجود دارد كه نباید آن را از دست بدهند. غرب حس می كرد برای پایین كشیدن ایران از اوجی كه در آن قرار گرفته و برای فرار از تن دادن به حقارت پذیرش شكست در مقابل ایران متحدانی در داخل ایران یافته و لذا تصمیم گرفت با وجود نیاز مبرمی كه داشت روند مذاكره با ایران را تعطیل كرده و تمام امكانات خود را برای تقویت ناآرامی و بی ثباتی داخلی در ایران بسیج كند.
مذاكرات با ایران تا یك سال متوقف ماند. در تمام این سال امید غربی ها این بود كه شرایط داخلی ایران به قدری بحرانی شود كه ایران چاره ای جز امتیاز دهی در خارج برای جلوگیری از درگیری همزمان در دو جبهه نداشته باشد. مذاكرات ژنو دو درست یك سال بعد یعنی در اول اكتبر 2009 برگزار شد. این بار غربی ها در حالی پای میز آمدند كه گرچه می دانستند امیدی به موفقیت جنبش به اصطلاح سبز در ایران نیست و این بساط روز به روز بیشتر تحلیل می رود اما تصور می كردند الان ایران به لحاظ داخلی ضعیف شده و دیگر با قدرت و صلابت پیشین قادر به مقاومت در مقابل آنها نخواهد بود و ثانیا به دلیل اختلافات ما بعد انتخابات جامعه سیاسی در ایران دچار تشتت و پراكندگی شده و لذا آنطور كه هیلاری كلینتون همان ایام گفت ایران فعلا قادر به گرفتن تصمیم های بزرگ درباره مسائل سیاست خارجی و امنیت ملی خود نخواهد بود.
این اشتباه بزرگی است اگر كسی تصور كند خیانت فتنه 88 به كشور آتش زدن چند سطل آشغال یا چند روزی ناآرام كردن یكی دو خیابان در تهران بوده است. خیانت بزرگ و پاك نشدنی فتنه این بود كه قرار بود دشمن ناامید را امیدوار كند و فرآیند فشار بر ایران را كه در سال 87 ناكارآمدی آن آشكار شده و تقریبا از روی میز حذف شده بود مجددا به روی میز بازگرداند.
از اویل سال 1389 به این طرف كل ماجرای هماوردی راهبردی ایران و غرب در این یك جمله قابل خلاصه سازی است كه غرب می خواهد فتنه 88 را مجددا احیا كرده و بی ثباتی سیاسی در ایران را به شكلی جدید طوری كه فاقد ضعف های پروژه سال 88 باشد، بازسازی نماید.
آغاز فرآیند تجمیع فشار بر ایران كه غربی ها اكنون سعی می كنند آن را به اوج برسانند دقیقا مربوط به یك سال بعد از انتخابات ریاست جمهوری در ایران یعنی بهار 1389 است. در آن مقطع بود كه آمریكایی ها حس كردند فتنه سبز در ایران نیاز به كمك مستقیم تر و موثرتر طرف خارجی دارد و به همین دلیل تصمیم گرفتند مجموعه اهرم های فشار خود علیه ایران را كه فشار دیپلماتیك، حمله نظامی، عملیات اطلاعاتی و تحریم در راس آنها قرار داشت با هم تركیب كرده وبه طور همزمان اعمال كنند. از سال 89 تا همین امروز، تجمیع فشار خارجی بر ایران اساسا هیچ هدفی جز تقویت جریان فتنه- با تركیبی دیگر- در داخل ایران، تلاش برای بی ثبات سازی محیط درونی ایران و نهایتا وادار كردن نظام به امتیاز دهی به این جریان نداشته است و غربی ها عمیقا به این باور رسیده اند كه موثرترین راه برای مقابله با برنامه هسته ای و موشكی ایران هم همین است كه جریان سازشكار در ایران زمام امور را به دست بگیرد.
هم اكنون مجموعه ای شواهد وجود دارد كه نشان می دهد وضعیت شاخص های امنیت ملی ایران شباهتی عجیب به سال 87 دارد. و این دفعه ایران در اثر موج بیداری اسلامی در منطقه در موقعیت و جایگاهی به مراتب مقتدرانه تر از آن روزها قرار دارند. و از این روی غربی ها سخت در پی آن هستند كه راهی برای پایین كشیدن ایران از اوجی كه در آن قرار دارد یا به عبارت دیگر متوقف كردن ایران درپیچ تاریخی فعلی پیدا كنند. مجموعه طراحی ها برای انتخابات مجلس آینده تا آنجا كه به دشمن خارجی مربوط می شود همین هدف را تعقیب می كند و بزرگترین بی بصیرتی در شرایط فعلی این است كه كسانی با ندیدن این موقعیت حساس و بی توجهی به پروژه بسیار جدی كه غرب برای متوقف كردن رشد قدرت راهبردی ایران طراحی كرده، بر طبل اختلافات داخلی بكوبند و صحنه انتخابات را به جای آنكه صحنه وحدت و همدلی باشد، به محلی برای افزایش اختلافات تبدیل كنند.اگر معنای بی بصیرتی در سال 88 عدم مرزبندی سریع و به موقع با دشمن بود، معنای بی بصیرتی اكنون ندیدن دشمن و در نیافتن موقعیت تاریخی نظام جمهوری اسلامی است كه بر آستانه دروازه خیبر ایستاده است.
مهدی محمدی - روزنامه کیهانhttp://www.598.ir/fa/news/39935/
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 28 / 11 / 1390برچسب:, توسط کیا عشوری.kia ashoori |

مصباحی​مقدم: شان آیت​الله مهدوی​کنی حضور در جلسات چانه زنی با جبهه پایداری نیست

*اعضای جبهه پایداری گفته بودند که تا کنون 23 یا 26 بار از آیت الله مهدوی کنی درخواست ملاقات کرده اند اما ایشان نپذیرفته اند. در عوض هر هفته با آقای پورمحمدی دیدار دارند. چرا آیت الله مهدوی کنی به درخواست ملاقات اعضای جبهه پایداری پاسخی نداده اند؟
آقای پورمحمدی عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز هستند و خیلی طبیعی است که ایشان هفته ای یکبار در جلسات جامعه روحانیت مبارز یا خارج جلسه، آیت الله مهدوی کنی را ببینند. تقاضاهای بی پاسخ برای ملاقات با آیت الله مهدوی کنی هم مربوط به زمانی است که آقایان جبهه پایداری را بدون هیچ اطلاعی به آیت الله مهدوی جبهه متحد تشکیل داده بودند و اصلا به آیت الله مهدوی کنی نگفته بودند که برای چه چنین تشکلی را ترتیب دادند و هدفشان چیست؟ تصور آیت الله مهدوی کنی هم این بود که آنها می خواهند به شکل یک رقیب با جبهه متحد اصولگرایان کارشان را شروع کنند و طبعا ناراحت شده بودند. اما با وساطت هایی، امکان دیدار آنها فراهم شد و پس از دو بار مذاکرات طولانی که هر بار بیش از دو ساعت زمان برد، باز هم حاضر نشدند به جبهه متحد بپیوندند و نظر آیت الله مهدوی کنی را محقق نکردند. اگر هم پس از آن باز درخواست ملاقات کرده اند و بی پاسخ مانده است، طبیعی است. چون اقتضای سن و سال و جایگاه والای آیت الله مهدوی کنی این نیست که مدام در جلساتی حضور یابند که تلقی از آن «چانه زنی» است . آیا آنها حرف تازه ای برای گفتن دارند که باز هم می خواهند جلسه و دیداری ترتیب دهند؟

 http://khabaronline.ir/detail/198629/politics/election

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 28 / 11 / 1390برچسب:, توسط کیا عشوری.kia ashoori |
مصاحبه با مصباحی مقدم

*منظورم تشریح اخلاق انتخاباتی نبود. ببنید در انتخابات ریاست جمهوری گذشته تخریب هایی علیه آقایان هاشمی رفسنجانی و ناطق نوری کلید خورد که هرگز به آنها پاسخ داده نشده است. فکر نمی کنید همین عارضه سبب باب شدن آن تخریب ها شود و باز هم چنین روندی را در انتخابات آتی شاهد باشیم؟ چنانکه باز هم برخی بر اساس تئوری «اهانت به هاشمی برای کسب رای بیشتر» بخواهند بر تنور اهانت به شخصیتی که در پیروزی انقلاب و پس از آن نقش داشته، بدمند؟ اصلا اگر چنین روشی باب شود، چطور در آینده می توان از ذخایر نظام دفاع کرد؟ 
البته من از آن تخریبهایی که در هنگام تبلیغات انتخاباتی دو طرف نسبت به هم داشتند بسیار ناراحتم، اما بهترین موضع گیری در این موارد، مواضع مقام معظم رهبری است. ایشان در مقابل هر شخصیت و گروهی سعی شان بر این است که مواضع اصولی و درست آنها را مورد توجه قرار دهند و افراد و گروه ها را برای انقلاب حفظ کنند. اقتضای بزرگ منشی رهبری هم در همین است. ما که مدعی پیروی از ولایت فقیه هستیم باید این رویکرد را سرلوحه کار خود قرار دهیم تا نقطه ضعف ها رفع شود. تاکید می کنم در قضیه پس از انتخابات 88 بین مواضع آقایان هاشمی و ناطق تفاوت جدی می بینم، آقای ناطق خیلی زود اعلام کردند که سرباز ولایت هستند و پس از آن هم موضع گیری دیگری نداشتند.
پس از انتخابات 88، نقطه ضعف های جدی ای از برخی دیگر، بروز کرد. برای حذف این نقاط ضعف در آنها، باید بر نقاط قوتشان تاکید کنیم تا به اصلاح رویکردهایشان بپردازند. حتی اگر آن رویکردها مستمر باشد. باید شخصیت یک فرد را روی هم رفته در نظر گرفت و جهات مثبت رفتاری او و سوابق او را در مقایسه با موارد منفی وی در نظر داشت. اگر چنین بکنیم به حفظ سلامت فضای عمومی جامعه کمک خواهیم کرد. امیدوارم در این دوره انتخابات شاهد چنین تخریبهایی از سوی هیچ یک از جریانات سیاسی نباشیم.
 
ای کاش مناظرات مدیریت شده ای پس از انتخابات 88 بار دیگر در صداوسیما شکل می گرفت تا ابهامات پیش از این انتخابات، برطرف شود. البته مردم ما عموما اعتماد فوق العاده ای به مقام معظم رهبری دارند و با توجه به مواضعی که ایشان پس از انتخابات گرفتند و توضیح ها و تبیینهای ایشان، بسیاری از مسائل شفاف شد. اما متاسفانه هستند کسانی که پس از آن مناظره ها، به افراد برچسب زده و به ایجاد سوال و ابهام در فضای عمومی جامعه دامن می زنند که کار شایسته ای نیست. 
 
*آقای افروغ در مصاحبه ای که خیلی وقت پیش با خبرآنلاین داشتند معتقد بودند که باید از این آقایان اعاده حیثیت شود.فکر نمی کنید همین دلخوری ها و عدم حمایت از آنها سبب شد تا آقایان هاشمی و ناطق نوری دیگر در جلسات جامعه روحانیت مبارز شرکت نکنند؟
آقای هاشمی که از یکی دو سال قبل از انتخابات 88 در جلسات جامعه روحانیت شرکت نمی کردند، با اینکه ایشان از بنیان گذاران این تشکل هستند. اما به دلیل پاره ای تدابیر امنیتی که به دلیل مسندهای ایشان است و برخی مسائل دیگر ایشان تمایلی به حضور در جلسات جامعه روحانیت نداشتند. از جمله اینکه ایشان مایل نیستند که بگویند منحصرا عضو جامعه روحانیت اند و خودشان را چهره ای فراجناحی می دانند. به همین دلیل است که حزب کارگزاران به ایشان احساس تعلق می کند و حتی برخی، آقای هاشمی را لیدر کارگزاران می دانند که نمی خواهم آن را تایید یا رد کنم.
اما آقای ناطق نوری تا پیش از انتخابات 88 در جلسات جامعه روحانیت مبارز شرکت می کرد. ولی پس از آن دیگر حضور نیافت. شاید به دلیل این گلایه که چرا جامعه روحانیت مبارز نسبت به تعرض به ایشان در جریان مناظره های انتخاباتی اعتراضی نکرد یا از او حمایتی ننمود.
 
*اتفاقا این گلایه در فضای رسانه ای کشور مطرح شده است. واقعا چرا جامعه روحانیت مبارز از ایشان حمایت نکرد؟
نمی توانم قطعی بگویم اما تصور می کنم که تحلیل جامعه روحانیت مبارز این بود که اگر در حین انتخابات، موضعی می گرفت، روی آراء مردم تاثیرگذار بود. کما اینکه رهبری انقلاب هم نسبت به نامه آقای هاشمی موضعی نگرفت و تا قبل از انتخابات به آن پاسخی نداد. این عدم موضع گیری حکیمانه بود. اینگونه نبود که مقام معظم رهبری نسبت به آن نامه موضعی نداشته باشند. اما موضع گیری نکردند و تصورم این است که نظرشان این بود اگر موضع گیری خاصی بکنند، - چه نفیا یا چه اثباتا- روی آراء مردم اثر خواهد گذاشت. جامعه روحانیت مبارز نیز به تبعیت از رهبری چنین کرد.
 
*اما بعد از انتخابات مقام معظم رهبری در خطبه های نماز جمعه و حتی پس از آن، موضع گیری هایی کردند و مشخصا از آقایان هاشمی و ناطق نوری دلجویی کردند. چرا جامعه روحانیت چنین نکرد و به سکوت خود ادامه داد؟
البته مقام معظم رهبری در آن خطبه ها به خوبی از آقایان دفاع کردند، آقای ناطق هم همان زمان اعلام کردند که سرباز ولایتند و از این موضع عدول نکردند اما عدم حضور آقای هاشمی در مراسم تنفیذ ریاست جمهوری، کار قابل قبولی نبود. البته موضوع غیبت آقای ناطق نوری در جلسات جامعه روحانیت چندین بار مطرح شد و برخی دوستان مامور شدند برای ادامه حضور در جلسات از ایشان دعوت کنند، ولی آقای ناطق نوری قبول نکردند و گفتند که همچنان رنجیده خاطر هستند.
http://khabaronline.ir/detail/198629/politics/election